قرارمان برای این گزارش دفتر کارش است. محلی که گرچه یک محیط آموزشی است، اما به هر گوشهای که بنگری یک گلدان میبینی و به همراه آن طراوت و سرسبزی شامل حالت میشود. با او که همکلام میشویم از تأثیرات گل و گیاه میگوید و معتقد است که محله راهنمایی باید سبز باشد.
احمد عابدیان، ساکن محله راهنمایی، سالهاست مدیریت یک مجتمع آموزشی و فرهنگی در این محله را عهدهدار است و اکنون برای ایجاد اشتغال سبز زنان و مردان این کشور تلاش میکند و به گفته خودش نمیخواهد در کشور چیزی به نام بیکاری وجود داشته باشد. با او همکلام شدیم تا از این هدف بیشتر برایمان بگوید.
آقای عابدیان در شروع به گذشته خود اشاره میکند و میگوید: سال ۳۸ در یک خانواده مذهبی در اسفراین به دنیا آمدم. زمانیکه درسهای مدرسه را گذراندم و دیپلم گرفتم تصمیم گرفتم که درسهای حوزوی را تجربه کنم و در واقع در این مسیر ادامه تحصیل دهم. اسفراین شهرستان کوچکی بود و به همین دلیل برای رسیدن به هدفی که داشتم باید به مشهد میآمدم؛ بنابراین موضوع را با خانواده در جریان گذاشتم و با موافقت آنها امتحان دادم. در امتحان قبول شده و برای تحصیل به مشهد آمدم؛ بنابراین از سال ۶۰ در مدرسه علمیه نواب تحصیل خود را شروع کردم.
در زمان تحصیل و طلبگی عازم جبهه نیز شدم، زیرا جنگ شده بود و خود را موظف میدانستم برای دفاع از میهن خود به جنگ بروم و بر این اساس در زمانی که درس میخواندم به جبهه نیز میرفتم، گرچه در دورههای آخر مدت زمان بودنم نسبت به روزهای ابتدایی طولانیتر بود. سال ۶۲ در یکی از عملیاتها ترکشی به سرم خورد و مجروح شدم. به دنبال آن اتفاق در بیمارستان ایلام بستری شده و پس از گذشت ۲۰ روز به مشهد منتقل شدم.
او ادامه میدهد: سال ۶۴ با دختری از یک خانواده مذهبی، ساکن محله راهنمایی ازدواج کردم و پس از ازدواجمان نیز در محله راهنمایی ساکن شدیم. آنزمان محله بسیار خوب و خلوتی بود و مردمان خوبی داشت. خانواده همسرم در آن محله سکونت داشتند و فامیل و اقوام او نیز در آنجا به کسب و کار میپرداختند. آن روزها خانوادههای محله بهشدت متدین و انقلابی بوده و به اصول دینی پایبند بودند. روزی که به خواستگاری همسرم رفتم به او گفتم که «اگر من در جنگ مجروح شده باشم چه میکنی؟» و او در پاسخ به من گفته بود که «به اینکار افتخار میکند.»
سالهای ابتدایی کار روزنامه قدس با آن همکاری میکردم و مطالبی را در صفحه جنگ روزنامه مینوشتم که البته بعدها نام آن صفحه تغییر یافت. پس از ازدواج از وظیفه خود مبنی بر دفاع از کشورم دست برنداشتم و همچنان به جبهه میرفتم. دوری از خانواده برایم سخت بود و به همین دلیل سال ۶۶ که یک فرزند هم به جمع ما اضافه شده بود تصمیم گرفتم همسر و فرزندم را با خود به اهواز ببرم. از آنجایی که این دوری برای همسرم نیز سخت بود او هم با تصمیم من موافقت کرد و با من همراه شد؛ بنابراین با خانواده به اهواز رفتیم و در جبهه مسئولیت تبلیغات لشکر را به عهده داشتم.
صبحها به منطقه میرفتم و شبها به خانه برمیگشتم و مشخص نبود که شب به خانه برگردم یا خیر. من تا پایان جنگ در آنجا بودم البته خانوادهام را قبل از آن به مشهد برگردانده بودم و خود دوباره به جبهه برگشته بودم. به یاد دارم که شب فوت امام خمینی (ره) نیز جنوب بودم و پس از گذشت ۴۰ روز از فوت ایشان به مشهد بازگشتم. به طور کلی ۷۶ ماه در آنجا فعالیت داشتم. طی زمانی که در جنگ بودم چندین بار مجروح شدم و درنهایت یادگار آنزمان برایم ۵۰ درصد جانبازی شد.
زمانی که به مشهد برگشتم درسم را در حوزه ادامه دادم. همزمان در کنگره جهانی حضرت رضا (ع) مسئولیت معاونت فرهنگی کنگره را برعهده داشتم. علاوهبراین در کنار یادگیری درسهای حوزوی در دانشگاه آزاد در رشته الهیات نیز تحصیل کردم. پس از آن معاونت فرهنگی دانشگاه را به عهده گرفتم و سپس در نهاد رهبری دانشگاه آزاد فعالیت خود را شروع کردم. در کنار آن در دانشگاه برای دانشجویان تدریس هم میکردم و درسهای معارف را آموزش میدادم. در حال حاضر دو مدرک دکتری در رشته الهیات و همچنین درسهای حوزوی دارم. تا سال ۷۲ مسئولیت اجرایی نهاد نمایندگی رهبری در خراسان را به عهده داشتم. ضمن اینکه تدریسم در دانشگاه نیز ادامه داشت. در دانشگاه آزاد به تدریس مشغول بودم که رهبر انقلاب صحبتی درباره کار فرمودند و بر اشتغال و کارآفرینی برای جوانان تأکید کردند.
با این سخن من هم تصمیم گرفتم برای اشتغال و کارآفرینی جوانان در حد توانایی خود قدم بردارم و به این موضوع به عنوان هدف بزرگ در زندگی خود نگاه کنم؛ بنابراین تصمیم گرفتم مجتمع فرهنگی دانشگاهی را راهاندازی کنم. همزمان با اینکه مجوزهای مربوط به این مورد را دریافت کردم به دنبال مجوزهای اشتغال و آموزشهای فرهنگی نیز رفتم. در ابتدا مجوزهای آموزشی در بخشهای فرهنگی و هنری را دریافت کردم و به ترتیب به تعداد این مجوزها اضافه کردم، زیرا هدفم را مشخص کرده بودم و میخواستم در این راه کوتاهی نکرده باشم.
با مجوزهایی که از اداره آموزش و پرورش دریافت کردهام ۱۴۸ نفر در این مکان تدریس میکنند و من توانستهام برای آنها ایجاد اشتغال کنم
درحال حاضر برای این هدف ۲۶ مجوز از سازمانهای مختلف دریافت کردهام. اکنون مجوز مؤسسه فرهنگیهنری از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دارم. مجوز علمی آزاد و همچنین آموزش غیرانتفاعی از اداره آموزش و پرورش گرفتهام ضمن اینکه مجوز راهاندازی دانشگاه پودمانی را هم دریافت کردهام. آموزشها در این مکان از مقطع ابتدایی تا دانشگاه را دربرگرفته است. با اینکار ضمن اینکه به افراد زیادی آموزش میدهیم که هر کدام بعدها میتوانند شغلی برای خود داشته باشند، برای بسیاری از مربیان هم ایجاد شغل کردهایم و آنها در این مکان آموزش میدهند و پس از گذشت چند سال آنها را به مکانهای آموزشی دیگر معرفی میکنیم.
به این ترتیب در این زمینه کارآفرینی شده است و حال با مجوزهایی که از اداره آموزش و پرورش دریافت کردهام ۱۴۸ نفر در این مکان تدریس میکنند و من توانستهام برای آنها ایجاد اشتغال کنم.
عابدیان پس از راهاندازی مجتمع فرهنگی خود دست از تلاش برای رسیدن به هدف بزرگی که برای خود تعیین کرده است برنمیدارد و برای اشتغال جوانان قدم دیگری برمیدارد. او در این رابطه میگوید: در سال ۸۵ در زمینه اشتغال مرکز کاریابی ایجاد کردم. بسیاری از جوانان ما در زمینههای مختلف آموزش دیدهاند و کاری را آموختهاند، اما با بیکاری رو به رو هستند و بهراحتی کار مناسب توانمندی خود پیدا نمیکنند. من نیز تصمیم گرفتم این شرایط را برای آنها ایجاد کنم و از این طریق کارجویان بهسادگی میتوانند شغل دلخواه خود را جستوجو کنند. ضمن اینکه کارفرمایان نیز با اینکار بهراحتی میتوانند نیروهای مناسب برای کار خویش را انتخاب کنند. براین اساس ابتدا کاریابی داخلی و سپس کاریابی مجازی را راهاندازی کردم.
کاریابی داخلی به بحث کار در مشهد میپردازد و از طریق کاریابی مجازی که کشوری است افراد در کشور میتوانند برای کار و اشتغال ثبتنام کنند. با اینکار باز هم احساس نیاز در زمینه اشتغال کردم و به همین دلیل کاریابی بینالمللی ایجاد کردم. در این راستا افرادی را که تمایل داشته باشند برای انجام کار در مراکز و شرکتهای ایرانی واقع در کشورهای عراق و سوریه مشغول به کار باشند، راهنمایی و آنها را به آنجا اعزام میکنیم. در واقع مجوز کار برای او در آن کشور را صادر میکنیم. اکنون من بهعنوان رابط بین وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با سفارتخانه ایران در عراق فعالیت دارم و تنها فردی در کشور هستم که مجوز کاریابی بینالمللی در عراق و سوریه دارد.
در سال ۹۲ به دلیل فعالیتهای خوبی که در زمینه اشتغال در عراق داشتم از طرف سفارتخانه عراق مورد تقدیر و قدردانی قرار گرفتم. من تلاش کردم در زمینه کاریابی با مجوز وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بستری فراهم کنم که کارفرمایان و کارجویان به شیوه حضوری و غیرحضوری و مجازی با ما در ارتباط باشند و نیازهایشان در زمینه کار راحتتر و آسانتر برطرف شود. پس از این هم سعی خواهم کرد تا شهروندان به سادهترین شکل و کمترین هزینه اشتغال خود را به دست آورند و در این مسیر از خداوند یاری میطلبم که من را کمک کند تا در تسریع امور اشتغال جوانان مؤثر باشم.
این مدیر خلاق، اشتغال جوانان را مسئله بسیار مهمی در کشور میداند و میگوید: در ۱۸ سال قبل بیکاری کمتری در کشور وجود داشت و من به خاطر دارم زمانی را که به کشورهای دیگر سفر میکردم، میدیدم که افراد بیکار بسیاری در آنجا وجود دارند، اما اکنون در کشور ما بیکاری بسیار است و جوانان تحصیلکرده ما شغل مناسب توانمندی خود ندارند. به این ترتیب هر کاری که بتوانم برای اشتغال جوانان میکنم. تاکنون نیز در این راه موفق بودم طوری که به دلیل اشتغال در استان از طرف اداره کار مورد تقدیر قرار گرفتم. مدیر اشتغال باید همیشه دنبال یک تدبیر خاص باشد تا اشتغالزایی بیشتری داشته باشد ضمن اینکه باید تلاشگر نیز باشد، زیرا تلاش حرف اول را در زمینه اشتغال میزند.
براین اساس اشتغال خانگی را هم در مجتمع خود ایجاد کردم. در زمینه اشتغال خانگی دو کار انجام میدهم که با استقبال خوبی همراه بوده است. در این راستا فقط به آموزش و اشتغال بسنده نکردهام بلکه فروش و حمایت از هنرجویان و تولیدکنندگان را هم در برنامه کاری خود قرار دادهام. تولید قسمتی از کار است و اگر حمایت و فروشی وجود نداشته باشد کاری بینتیجه خواهد بود؛ بنابراین در این زمینه هم خود پای کار آمدم و از افرادی که آموزش میبینند و تولید میکنند حمایت در فروش هم دارم.
یکی از مواردی که در زمینه اشتغال خانگی انجام میدهم آموزش کیف و کفش طبی است. در این زمینه افراد پس از آموزش، محصولات موردنظر را در منزل خود تولید میکنند. در حال حاضر ۲۷ نفر فعالیت دارند. این تعداد، هم بانوان و هم آقایان را شامل میشود و کار برای هر دو جنس در نظر گرفته شده است. آنها با آموزشی که دیدهاند تولید میکنند و ما از آنها میخریم. از آنجایی که کار بدون واسطه انجام میشود، محصولات با قیمت بسیار کمی به فروش میرسد.
گرچه در اتاق کارش مشغول گفتگو هستیم، اما آقای عابدیان ما را به گلخانهاش دعوت میکند. گلخانهای که در دل محل کارش جا خوش کرده است. دیوارهای آن رنگی است و در همان ابتدا چشم بیننده را جذب خود میکند. دمای خاصی در گلخانه حکمفرماست. دو بخاری و یک دیگ جوشان به ایجاد این دما و گرما کمک کرده است. تا چشم کار میکند گل و گیاه میبینی. در گوشهای از این مکان چند پرنده وجود دارند. گلدانها در طبقات مختلف از قسمت پایینی محیط گرفته تا سقف گلخانه خودنمایی میکنند.
عابدیان با اینکه در آنجا کار میکند، اما هنوز هم با حس خاصی درباره گلخانه حرف میزند و میگوید: مورد دیگری که در اشتغال خانگی به آن توجه کردهام و زیبایی خاصی دارد اشتغال در زمینه گل و گیاه است که برای اینکار مجوز گرفتهام. ضمن اینکه پروانه احداث گلخانه را نیز از سازمان جهادکشاورزی دریافت کردهام. در زمینه اشتغال خانگی بهسراغ گل و گیاه رفتم، زیرا طراوات و شادابی خاصی دارد ضمن اینکه زیباست و روح و روان آدمی را جان میبخشد. کار در زمینه گل و گیاه در خانه امکانپذیر است و برای اینکار مجوز صادر میشود حتی وامی نیز برای انجام آن اختصاص مییابد و تمام این موارد میتواند به فرد در ایجاد شغل کمک کند. مهمتر از این کاری است که زیبایی، طراوت و سرسبزی خاصی دارد و در روحیه فرد نیز تأثیرگذار است.
او ناگاه به فکر فرومیرود. به یاد گذشته و دوران کودکیاش لبخندی بر لبانش جاری میشود و میگوید: زمانیکه کودک بودم، خانه ما در اسفراین، حیاط بزرگی داشت. مادرم علاقه خاصی به کاشتن گیاه داشت. به خاطر دارم که در باغچههای حیاط به سبزیکاری و گلکاری میپرداخت و من هم او را نظاره میکردم. آنچنان با علاقه اینکار را انجام میداد که من هم به اینکار علاقهمند شدم و دوست داشتم در این زمینه فعالیت داشته باشم. گرچه تا قبل از ایجاد گلخانه هیچگاه آن کار را دنبال نکردم و اکنون آن علاقه بروز پیدا کرده است و در واقع با اینکار آرزوی کودکی خود را محقق کردم.
او ادامه میدهد: امسال با خود تصمیم گرفتم در زمینه اشتغال خانگی کار خاصی انجام دهم و به همین دلیل طرح بزرگ اشتغالزایی خانگی مخصوص علاقهمندان به پرورش گل و گیاه را با مشارکت استانداری و شهرداری مشهد ارائه دادم. در این زمینه نیز مانند اشتغال در حوزه کیف و کفش، علاوهبر آموزش و تولید به فروش و حمایت از تولیدکننده توجه دارم و تمام حمایتهای لازم را انجام خواهم داد. در این راستا ما نیروهای علاقهمند به فعالیت در زمینه گل و گیاه را آموزش میدهیم.
آنها پس از آنکه آموزش میبینند میتوانند گلخانه کوچکی در حیاط خانه و همچنین پشتبام خانه خود ایجاد کنند. در نتیجه با اینکار میتوانند گل و گیاه تولید و پرورش دهند و فروش آن را هم ما با حمایت شهرداری انجام خواهیم داد.
در این حوزه افراد زیادی زیرپوشش قرار خواهند گرفت. ۱۵۲۰ متر فضای گلخانه است و افراد در این فضا آموزش میبینند. نزدیک به ۴۰ نوع گل در این محیط وجود دارد. همچنین در این گلخانه سبزیجاتی مانند فلفل، بادمجان، گوجه گیلاسی و... کاشتهام. علاوهبراین کود مرغوبی نیز تولید کردهام که در پرورش گل و گیاه تأثیر بیشتری خواهد داشت. قصد دارم بهزودی آبنمایی هم در این مکان نصب کنم تا طراوت بیشتری بر این فضا حاکم شود. همچنین تصمیم دارم گلخانهای دیگر در پشتبام مجتمع احداث کنم تا زیبایی آن در خیابان راهنمایی هم نمایان شود و اینگونه مردم تشویق به انجام اینکار شوند. در واقع با اینکار، هم فرد صاحب ملک احساس خوبی خواهد داشت و هم عابران که آن فضا را میبینند حال و هوای خوبی دریافت خواهند کرد.
برای اینکار دوندگی کردهام، اما ارزشش را داشت، زیرا میدانم با این کار افراد زیادی صاحب شغل خواهند شد و کاری خواهند داشت که از انجام آن لذت هم خواهند برد. مگر میشود با نعمت خداوند کار کنی و با دستانت آن را لمس کنی، اما سودی از آن نبری؟ آب و گل و گیاه در ایجاد شادابی و حس خوب به افراد تأثیرگذار است و انسان را شاداب میکند. زمانی که فرد گلی بکارد باید آن را آب دهد؛ بنابراین هر دو مورد را در کنار هم قرار خواهد داد. درنتیجه آرامش خواهد گرفت و حس سرزندگی در او ایجاد خواهد شد. ابتدا آبیاری تمام گلخانه را خود انجام میدادم، زیرا شاداب میشوم و اکنون که اینکار توسط کارگر انجام میشود به دلیل تعداد زیاد گیاهان است در غیر این صورت هنوز هم با گل و گیاه حس خوبی نصیبم میشود.
با آنکه جانباز ۵۰ در صد هستم و به خاطر آن قرصهای زیادی استفاده میکنم، اما حال خوبی دارم که آن را مدیون کار با گل و گیاه هستم
با آنکه جانباز ۵۰ در صد هستم و به خاطر آن قرصهای زیادی استفاده میکنم، اما حال خوبی دارم که آن را مدیون کار با گل و گیاه هستم. از سال ۷۹ تا سال گذشته به کشورهای مختلفی مانند ژاپن، برزیل، آفریقای جنوبی و... سفر کردهام. در سفرهایم کار پژوهشی و فرهنگی انجام دادهام. در زمینه گل و گیاه نیز موارد بسیاری را با خود از آن کشورها به اینجا آوردم. برای مثال کشور اسپانیا گل و گیاه خوبی دارد و من بعضی دانهها را از آنجا آوردم. از سریلانکا نیز نوع خاصی از فلفل را سوغات آوردم.
کار در زمینه گل و گیاه آینده دارد و جوانان باید به دنبال کسب و کاری بروند که خودشان آن را راهاندازی کردهاند. کاری مانند کاشت و پرورش گل و گیاه. درست است که حمایت در این زمینه اهمیت دارد، اما باید کار را شروع کرد. من نیز در این زمینه حمایت خود را شروع کردهام و با قراردادن فضایی برای آموزش جوانان این امکان را به آنها میدهم که گل و گیاه تولید کنند و آنها را در زمینه فروش نیز تنها نخواهم گذاشت و حمایت خواهم کرد. تصمیم دارم به مناسبت روز درختکاری گلهایی را که شهرداری در نمایشگاه بینالمللی ارائه کرده است برای رفاه حال شهروندان و علاقهمندان با ۵۰ درصد تخفیف بفروشم. همچنین نهال رایگان در اختیار عموم قرار خواهم داد و این مکان با همکاری شهرداری محلی برای توزیع رایگان نهال خواهد بود.
او در ادامه میگوید: به گل و گیاه علاقه زیادی دارم و کاری که انجام میدهم به طور قطع زحمت دارد، اما آن را دوست دارم و به همین دلیل اینکار را انجام میدهم. در واقع دوست دارم مردم با گل و گیاه آشتی کنند. در این راستا تصمیم دارم پیادهرو راسته خیابان راهنمایی را با قرار دادن گلدانهای مختلف زیبا کنم. از آنجایی که عضو شورای اجتماعی محله راهنمایی نیز هستم با همکاری و موافقت دوستان این موضوع را مصوبه شورای اجتماعی محله قرار دادهایم و اجرا خواهیم کرد و هر فردی که گل داشته باشد میتواند یکسوم پیادهرو را گلدان بگذارد.
گاهی در پارکها میبینم که افراد گلها را از شاخه جدا میکنند. البته علاقه به گل و گیاه در هر فردی وجود دارد و شهروندان اینکار را بهدلیل زیبایی آن انجام میدهند، اما من فضایی ایجاد کردهام که دیگر اینکار را نکنند و بهراحتی با پرداخت هزینهای کم، هم آموزش ببینند و هم مدرک بگیرند. گل و گیاه هزینه بسیاری ندارد. اگر آموزش ببینیم و پرورش آن را بر اساس اصول صحیح انجام دهیم هم به روحیه شادمانی دست خواهیم یافت و هم کمتر به گرفتاریهایمان فکر خواهیم کرد.
این ساکن محله راهنمایی درپایان درباره محله خود میگوید: محله راهنمایی نسبت به گذشته به لحاظ فرهنگی تغییرات بسیاری کرده که خوب نیست. وضعیت بدی پیدا کرده است و روز به روز در حال بدترشدن است. بعضی پارکها نیز پاتوق رفت و آمد افراد ناموجه شده که نگرانکننده است. در زمینه فضای سبز نیز وضعیتی بسیار معمولی دارد و قابلیت این را دارد که بر این موضوع کار شود. برای مثال میتوان پارکهای این محله را با گلهای زیبا گلکاری کرد. امسال عضو شورای اجتماعی محل شدم تا از امکاناتی که در اختیارم است برای این محل و اهالی آن استفاده کنم. براین اساس امکانات رفاهی مناسبی در مجتمع خود ارائه میدهم تا شهروندان با هزینه کم در رفاه باشند. همچنین تلاش میکنم برای اشتغال جوانان محل قدمی بردارم.