هنوز کوچهپسکوچههای قدیمی شهر طنین صدای «لحافدوزم، پنبه زنم، پنبهها رو خوب میزنم» را به یاد دارد، وقتی با اولین سرمای پاییز ندافان با کمان حلاجیشان دور تا دور شهر میگشتند تا لحاف، تشک و بالشهای کهنه را نو کنند. اما با ورود دستگاههای جدید پنبهزنی این هنر سنتی و قدیمی نیز تغییرات زیادی پیدا کرد، سرعت کار بالا رفت و موتورهای برقی جای کمان حلاجی را گرفتند. این هفته سراغ پدر و پسر لحافدوز، ساکن محله شاهد، رفتیم. آنها سالهاست در این محله مشغول اینکار هستند.
علی طاهری متولد 1347 در مشهد است. او در خیابان عبادی بزرگ شده و از سال1370 و بعد از اتمام سربازی و تشکیل خانواده به قاسمآباد آمده و در محله شاهد ساکن شده است.
علیآقا از 10سالگی این حرفه را شروع کرده است و بیش از 40سال سابقه اینکار را دارد. او علاقه و سلامت دستها را برای این کار مهم میداند و میگوید: «اصل کار ما با دست است. باید انگشتانی قوی داشته باشیم تا کار خوب پیش برود. سالها با همین دستها و با نخ و سوزن مخصوص اینکار لحاف و تشک دوختم. علاقه، عشق و استمرار در کار نیز باعث شده به درآمد برسم.» مثل بسیاری از کارهای سنتی و قدیمی باید در این حرفه شاگردی کرد تا با زیر و بم کار آشنا شد.
علی آقا میگوید: «اکنون اتحایه صنف تولیدکنندگان کالای خواب و ندافان مشهد دورههای آموزشی لحافدوزی برگزار میکند. علاقهمندان بعد از گذراندن این دورهها پیش یک استاد آزمون میدهند و اگر نمره عملی و کتبی لازم را بگیرند، اتحادیه جواز کسب به آنها میدهد. ولی من به کسانی که میخواهند وارد اینکار شوند توصیه میکنم مدتی پیش یک استاد شاگردی کنند.» زمانی که علیآقا وارد اینکار شد، لحافدوزی نیمهصنعتی شده بود و کمتر از کمانههای حلاجی استفاده میکردند.
او همراه با استادش پنجشنبهها و جمعهها کمانه را برمیداشتند و به خانه مشتریان میرفتند و در اصطلاح «خانه کاری» میکردند. آنها تمام لحاف و تشکهای خانه را طی همان روز حلاجی میکردند. میگوید: «آنموقع هر محله خودش خیاط داشت. ملافه، آستر و رویه کارها توسط خیاطها دوخته میشد. بیشتر کارها را خانمها انجام میدادند.» بعد از آمدن دستگاههای پنبهزنی، لحافدوزها چرخ خیاطی دستی و بعد هم چرخ خیاطی صنعتی خریدند تا رویه، آستر و ملافه را نیز خودشان بدوزند.
علی آقا به اسناد ازدواج 100سال پیش اشاره میکند و درباره ارزش رختخواب در آنزمان میگوید: «آنزمان پشم گوسفند زیاد بود و بیشتر خانوادهها برای داخل رختخواب از پشم و پنبه استفاده میکردند.
5دست رختخواب کامل بخشی از مهریه مادرخانم من بود و در سند ازدواج هم آن را قید کرده بودند. لحاف و تشک بهعنوان مهر حساب میشد و به اندازه سکه و طلا ارزش داشت.» بهمرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی کار گستردهتر و البته تخصصی شد. لحافدوزی سنتی، لحافدوزی صنعتی، تولید تشکهای تخت و دوخت ملحفه، روتختی و... بخشی از شاخههای این حرفه است که باعث رونق آن شده است.
لحاف و تشک بهعنوان مهر حساب میشد و به اندازه سکه و طلا ارزش داشت
علی آقا میگوید: «یک لحافدوز باید بتواند لحاف، تشک، بالش یا متکا را آماده کرده و بدوزد. ابتدا باید مواد داخل آنها را برحسب تقاضای مشتری پر کند. این مواد شامل پنبه، پشم، پرز، پَر انواع پرندگان یا لایکو است. سپس آنها را داخل لایه اول میریزیم که به آن آستری میگویند و از جنس متقال یا تترون است. لایه دوم همان ملحفه است که امروز طرحهای بسیار زیادی دارد. لایه سوم در صورت درخواست مشتری روی کمری است که 2طرف آن باز است. بیشتر هتلها از این رویه سوم استفاده میکنند.»
سرمایه مورد نیاز برای این حرفه بسته به انتخاب نوع کار متفاوت است. اگر کسی بخواهد همه شاخههای لحافدوزی را در یک کارگاه کوچک داشته باشد، به حدود 100میلیون سرمایه نیاز دارد که شامل خرید مواد اولیه و دستگاههایی مثل پنبهزن و چرخ خیاطی است.
مشتریان زیادی به مغازه میآیند و علی آقا هرچند دقیقه یکبار باید پاسخ آنها را بدهد. او درآمد اینکار را نسبتا خوب میداند و میگوید: «کسی که این حرفه را شروع میکند باید پشتکار داشته باشد. نمیتوان انتظار داشت که از همان سال اول به سود برسد. باید او را در محله بشناسند و به کارش مطمئن شوند.»
به کارگاه لحافدوزی علی آقا در خیابان حسابی میرویم. امید پسر علی آقا اینجا حلاجی میکند. او متولد1367 است و از 15سالگی کنار دست پدر کار را شروع کرده است. او مسئول دستگاه حلاجی است. گرد و غبار معلق در هوا حاصل این دستگاه است. امید سختی اینکار را همین گرد و خاک آن میداند و میگوید: «کسی که در کارگاه لحافدوزی کار میکند باید همیشه دستمال نمدار دور گوش و حلق و بینیاش ببندد. چند سالی است که برای چشمها نیز از عینکهای بزرگ استفاده میکنیم تا گرد و غبار کمتری وارد بدنمان شود.»
کسی که در کارگاه لحافدوزی کار میکند باید همیشه دستمال نمدار دور گوش و حلق و بینیاش ببندد
از بیماریهای رایج این شغل سل و تنگی نفس است. به سمت دستگاه میرویم تا امید طرز کارش را نشان بدهد. او مواد اولیه را روی پارچههای بزرگ ریخته و کمکم آنها را داخل مخزن میریزد. بعد کلید دستگاه را میزند. حالا مواد برای بارکردن آماده است.
علی آقا یک لحاف دستدوز سنتی را روی دیوار مغازه آویزان کرده است. از او درباره دوخت لحاف سنتی و نقشی که روی آن زدهاند میپرسم. میگوید: «لحاف برای زمستان و کرسی استفاده میشود. هر لحاف یک نفره، 2کیلو و نیم تا 3کیلو بار میخواهد.
بعد از اینکه مواد داخل لحاف را حلاجی کردیم، آستری آن را از پشت پهن کرده و مواد را داخلش میریزیم. بعد مواد را با آستری به صورت نوار میپیچیم و در انتها درز را برمیگردانیم. بعد هم با چوب لحاف را صاف میکنیم.
در ادامه نوبت به طرح روی لحاف است. برای آن از پارچه ساتن یا مخمل استفاده میکنیم. آن را وسط آستری میاندازیم و دور تادورش را میدوزیم. با توجه به سلیقه مشتری طرح مدنظر را با نخ و سوزن و انگشتانه مخصوص میدوزیم. ترنج، چهار گل، چهارقد، سیم کفتری، ترکیدوزی و مروارید دوزی بخشی از طرحهایی است که روی لحاف دوخته میشود.