
تکیه محرمی خانواده «جدیت» هفتاد سال قدمت دارد
دورتادور کوچه، پرچمهای سیاه عزای حسین (ع) را نصب کردهاند و اهالی هرکدام بهنوعی سعی در میزبانی از عزاداران اباعبدالله (ع) دارند. عصر که میشود، همسایههای خیابان نادعلیزاده۸ خودروها را از این معبر بیرون میبرند. چندنفری کوچه را آب و جارو و سپس فرش میکنند. یکی لامپ میآورد تا روشنایی آن تأمین شود. دیگری صندلی میآورد.
ششسالی هست که در دهه اول محرم در این کوچه با حمایت و پشتیبانی همسایهها مراسم عزاداری برگزار میشود. البته بانی اصلی این روضه خانواده «جدیت» هستند. آنها از حدود سال ۷۰ میزبان عزاداران دهه اول محرم هستند ولی از ۶ سال پیش، این مراسم را در کوچه برگزار میکنند که اتفاقا مورداستقبال همسایهها و اهالی محل قرار گرفته است.
حفظ کردن هیئت آل یاسین
وارد خیابان نادعلیزاده۸ که میشویم، پیداکردن خانه خانواده جدیت کار سختی نیست. پرچمها بهخوبی نشان میدهد که باید کدام سمت برویم. زنگ خانه سهطبقهشان را میزنیم و از همان بدو ورود، شور و حال میزبانی اهالی خانه موج میزند.
پسربچهها درحال نصب پرچمها هستند. از حیاط خانه صدای جابهجاکردن قابلمههای بزرگ میآید. طیبه و خواهرش، فاطمه دارند سبزیها را شستوشو میدهند. معصومه درحال جابهجایی و مرتبکردن ظرفهای آشپزخانه است. طاهره دارد خانه را جارو میزند و....
از مرحوم حاجحسن جدیت هفتدختر و پنجپسر به یادگار مانده است که در این ایام، همه بهنوعی در برگزاری مراسم عزای سیدالشهدا (ع) مشارکت دارند و هرکدام یک گوشه کار را در دست میگیرند.
اول محرم میروم در خانه تکتک همسایهها و از آنها برای اینکه روضه را در فضای عمومی میگیریم، اجازه میگیرم
زهرا ضیغمی، مادر خانواده، تعریف میکند: خدابیامرز حاجآقا از قدیم ارادت خاصی به ائمه (ع) و بهویژه امامحسین (ع) داشت. پسرانش هم مثل خودش اهل روضه و هیئت بودند. حدود سال۷۰ وقتی دید هیئت جوانان آل یاسین که پسرم در آن عضو بود، جایی برای برگزاری مراسم دهه اول محرم ندارند، گفت مراسم را خانه ما بیاورند.
هیئت آل یاسین از سال۹۶ دیگر مراسمش را اینجا برگزار نکرد ولی مرحوم حاجحسن جدیت، همچنان چراغ عزاداری دهه اول محرم را در خانهاش روشن نگه داشت و حتی در این راستا هیئتی به نام آل یاسین پیرغلامان به ثبت رساندند.
در این سالها خانه سهطبقه او در محله استاد یوسفی در دهه اول محرم، میزبان عزاداران حسینی است. در زمان شیوع کرونا که مرحوم جدیت نمیخواسته روضهها متوقف شود، تصمیم میگیرد در خیابان روضهها را برگزار کند و این امر با اعلام رضایت همسایهها محقق میشود.
استقبال همسایهها از برگزاری روضه در خیابان
طیبه، دختر آخر خانواده میگوید: از وقتی مراسم را در خیابان برگزار کردیم، خیلی بیشتر از قبل مورداستقبال قرار گرفت. علاوهبر عزاداران ثابت همیشگی، رهگذران خیابان، کسبه، بچهها، نوجوانان و جوانان محل هم اضافه شدند. بهویژه قشر نوجوان و جوان آنقدر به ما ملحق شدند که به سخنرانان و مداحان میگوییم متناسب با نیاز و سلیقه آنها مراسم را برگزار کنند.
به گفته او ابتدای مراسم میکروفون را دراختیار کودکان و نوجوانان میگذارند تا آنها مداحی کنند یا قرآن بخوانند. زهراخانم ادامه میدهد: بچهها آزادند. ابدا کسی به آنها چیزی نمیگوید که ناراحت شوند. مجلس حسین (ع) است و باید طوری رفتار کنیم که بچهها به این مراسم علاقهمند شوند.
بعد هم شروع میکند به ابراز ارادت به امامحسین (ع)؛ «هرچه داریم از لطف امام حسین (ع) است. این مراسم هم توفیقی است که خدا به ما داده. هرچه در راه امام حسین (ع) دهیم کم است.»
او دستها و سر و گردن بدون النگو و طلایش را نشان میدهد و میگوید: اهل طلا نیستم. دلم میخواهد هرچه دارم در راه امامحسین (ع) خرج کنم. خداراشکر، بچههایم هم حسینی هستند. من حالا دیگر خیلی توان ندارم. همه کارها را اینها انجام میدهند. خدا خیرشان دهد که تمیزکاری و جمع و جور با دخترهاست. نوهها هم پذیرایی میکنند.
زهراخانم یاد همسرش میکند و میگوید: خدابیامرز خیلی دوست داشت که بعد فوتش این مراسم ادامه داشته باشد. پسر بزرگم آن را برعهده گرفت. اجرش با امامحسین (ع). الان هم به بچههایم میگویم وقتی من مُردم، این مراسم را ادامه دهید.
اول از همسایهها اجازه میگیرم
طیبه خانم میگوید: وقتی پدر خدابیامرز زنده بود، برادر بزرگم از ۱۰شب، خرج دو شب را میداداما بعداز فوت پدر، همه مخارج را آقا رضا تقبل کرد. ما خواهرها و برادرها هم ممکن است به اندازه توانمان کمکهایی داشته باشیم.
طیبه شروع میکند به توضیحدادن درباره مراسم؛ «شب اول سفره پهن میکنیم و آبگوشت میدهیم. باقی شبها غذا را حاجرضا در خانه خودش درست و بستهبندی میکند و اینجا توزیع میکنیم.»
مجلس حسین (ع) است و باید طوری رفتار کنیم که بچهها به این مراسم علاقهمند شوند
حاجرضا، پسر بزرگ خانواده پخت غذا را به لطف امامحسین (ع) میداند و میگوید: کنار آشپز کار نکردم. همینطوری دست به کار شدم و به لطف امامحسین (ع) غذاهایی که درست میکنم، خوب میشود.
طیبه ادامه میدهد: دهه اول محرم روضههای مادر است. بعدش ما دخترها هرکدام در خانههای خودمان در روزهای مختلف محرم و صفر روضه داریم. به چهلوهشتم که میرسد، باز در خانه مادر روضه داریم.
زهراخانم با تأکید میگوید: اول محرم میروم در خانه تکتک همسایههای این خیابان و از آنها برای اینکه روضه را در فضای عمومی میگیریم، اجازه میگیرم. خیلی از اینها مستأجر هستند و هرسال عوض میشوند. نمیخواهم حقالناسی به گردنمان باشد. ولی به لطف امامحسین (ع) هر سال همهشان اعلام رضایت میکنند.
طیبه میگوید: همسایههای خوبی داریم. یکی لامپ آورده است جلو خانهاش نصب کرده تا آنجا هم روشن باشد. همسایه دیگری برای شستوشوی خیابان شلنگ داد. یکی از آنها کلید داده است تا وسایل را در حیاطش بگذاریم. هرکدام فرش و صندلی اضافه دارند، میآورند. خلاصه هرکدام به نوعی از برگزاری این روضهها استقبال میکنند.
همسایهداری در محرم
حوریه عسگری که از همسایههای قدیمی است، از سیاهپوششدن خیابان و پیچیدن صدای نوحه در آن خوشحال است و میگوید: حتی اگر کسی نتواند در مراسم حضور داشته باشد، از معنویت بهوجودآمده در این کوچه فیض میبرد.
به نظر او برپایی این مراسم موجب دید و بازدید و احوالپرسی همسایهها با یکدیگر و مشارکت آنها در تمیزکردن خیابان شده است. این همسایه موقع مراسم، درِ خانهاش را باز میگذارد تا اگر کسی خواست، بتواند از سرویس بهداشتی داخل حیاط استفاده کند.
محمدفاضل رضایی نیز که چهاردهسال است در همسایگی خانواده جدیت سکونت دارد، برق مورداستفاده برای میکروفون را تأمین میکند. او برگزاری این روضهها در خیابانشان را مایه افتخار میداند و میگوید: کاشکی یک ماه باشد.
عشق و ارادت به امامحسین (ع) باعث شده است که این همسایهها در طول دهه اول محرم که میدانند هر شب مراسم برپاست، توجه بیشتری به نظافت کوچه داشته باشند. آنها در این ایام در محل برگزاری مراسم، زباله نمیگذارند و اگر بنّایی یا هرکار دیگری داشته باشند تا قبل از برپایی مراسم آن را تمام میکنند و کوچه را تمیز نگه میدارند.
* این گزارش چهارشنبه ۱۰ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۳ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.