
برای خیلیها ورزش فقط یک علاقه است، اما برای بعضیها معنای زندگی است؛ درست مثل زهرا هروی و شاگردانش که ورزش را با تمام وجود دنبال میکنند و آن را با زندگی روزمرهشان گره زدهاند. یکروز درمیان به سالن جودو میروند و روزهای دیگر را در کوه و بوستان میدوند تا قدرت و استقامت بدنشان را افزایش دهند.
آنها بهتازگی در مسابقات کشوری جودو و دفاع شخصی که در شهر تهران برگزار شده در رده سنی نوجوانان و جوانان خوش درخشیده و مقام دوم تیمی را کسب کردهاند. همین، بهانهای شد تا به سراغشان برویم.
زهرا هروی با اینکه فقط ۲۳سال دارد، سالها تجربه پشت حرفهایش است و بچهها هم مثل یک خواهر بزرگتر دوستش دارند. او حالا توانسته یک تیم ششنفره از دختران نوجوان محله شهیدآوینی را دور هم جمع کند؛ تیمی با آرزوهای بزرگ.
یکییکی از راه میرسند؛ خندان و پرانرژی. گپوگفتهای کوتاهشان حالوهوای صمیمی جمع را نشان میدهد. خودشان میگویند «ما مثل یک خانوادهایم»، و واقعا هم هستند؛ چون در این یکیدو سال، بیشتر از هر کسی با هم وقت گذراندهاند و حالا حتی سکوتشان بوی رفاقت میدهد.
از همه مهمتر اینکه مربیشان را مثل خواهر بزرگتر خانواده میدانند. بچهها حالا یکدیگر را میشناسند و با خصوصیتهای رفتاری و اخلاقی هم آشنا هستند. ساعتهای طولانی تمرین گروهی، سفرهای تیمی و تجربههای مسابقه، آنها را شبیه یک خانواده کرده است.
چنددقیقهای نمیگذرد که زهرا هروی وارد سالن استاد اصغر دهقان میشود؛ مربی بیستوسهسالهای که گرمابخش این جمع منسجم است. کسی که اگر نبود، شاید هیچکدام از این دخترها مسیر زندگیشان اینطور رقم نمیخورد.
زهرا هروی، مربیشان اول ژیمناستیک و بعد هم والیبال را دنبال کرده است تا درنهایت در پانزدهسالگی، همان زمانی که خواهرش به کلاس جودو رفت، دلش با این رشته گره خورد. در کارنامه زهرا حالا بیشاز بیست مدال کشوری و استانی دیده میشود، اما خودش مهمترین دستاوردهایش را نه مدالها، بلکه گرفتن مدرکهای داوری و مربیگری میداند. همان اتفاقی که باعث شد مسیرش با بچههای این گروه تلاقی پیدا کند.
فاطمه اورعی را سرگروه تیم میدانند؛ کسی که انگار مدیر برنامه و تکیهگاه بچههاست. حمایتگر، دلسوز، و همیشه پیگیر. زهرا هنرمند، یکی از آرامترین افراد تیم است. آرامشی دارد که به دل جمع هم سرایت میکند، هرچند به قول خود بچهها، همین آرامبودنش گاهی در مسابقهها برایش دردسر درست میکند. سارا رجبی کمحرف است، از آنهایی که بهسادگی با کسی صمیمی نمیشود، اما اگر دل بدهد، برای دوستیاش از جان هم میگذرد. این همتیمیها با کمک یکدیگر، نقاط قوت و ضعفشان را پیدا میکنند و همین مسئله باعث شده است موفقتر باشند.
حالا دور هم نشستهایم. بچهها یکییکی خودشان را معرفی میکنند، از رابطهشان با هم میگویند و خاطرات مشترکی را که حالا بخشی از زندگیشان شده است، مرور میکنند.
زهرا هنرمند، ۱۷ساله
حدود ششماه پیش با معرفی یکی از بچهها به این جمع پیوستم و از همان ابتدا جذب فضای دوستانه و صمیمی گروه شدم. اینجا فقط محل تمرین نیست، ما مثل یک خانوادهایم. گاهی با هم به طبیعت میرویم، صبحانه میرویم، میدویم و خوش میگذرانیم. البته گاهی هم بحث میکنیم، اما خیلی زود آشتی میکنیم. اینها برایم حس خوبی دارد. هنوز مدالی نگرفتهام، اما در تلاش هستم که به سطح بچهها برسم.
مهلا محقق، ۱۸ساله
هنوز یک سال از ورودم به این گروه نگذشته است، اما در مسابقات اخیر توانستم مقام دوم را کسب کنم. این موفقیت را مدیون تمرینهای مداوم و مربی خوبمان هستم. ما تحت هیچ شرایطی تمرین را تعطیل نمیکنیم؛ سال گذشته وسط برفوبوران در کوههای خلج طناب میزدیم. حتی تعطیلات نوروز که همه در مهمانی و سفر بودند، ما در باشگاه مشغول تمرین بودیم. آرزو دارم همه اعضای تیم با هم رشد کنیم و روزی مدال جهانی بگیریم.
برای من، موفقیت این بچهها فقط در مدال خلاصه نمیشود
فاطمه اورعی، ۲۳ساله
یکی از مهمترین ثمرههای ورزش برای من، تغییر سبک زندگیام بود. آدم فعالی هستم و همیشه کارهای زیادی را همزمان انجام میدهم. دانشجو هستم، طراحی سایت و انیمیشن انجام میدهم و حالا صفحه مجازی گروه و برنامهریزیها هم برعهده من است. قبلا نظم نداشتم، اما ورزش به من یاد داد که چگونه قانونمند زندگی کنم و حالا از پس همه کارهایم برمیآیم.
در جودو چند مدال دارم و آخرین مدالم طلا بود، اما بیش از خود مدال، خوشحالی مربیام برایم ارزشمند بود.
سارا رجبی، ۲۳ساله
پیشازاین کونگفو تمرین میکردم، اما آن زمان نه انگیزه داشتم و نه تلاش جدی. حالا حدود یک سال است که در کنار بچهها جودو کار میکنم. ما هر روز تمرین میکنیم و خسته نمیشویم. دلیل اصلیاش، حضور و انگیزهای است که مربیمان به ما میدهد. فاصله سنی کم ما با مربی باعث شده است با هم راحت و صمیمی باشیم.
من آدم کمحرفی هستم و دیر با دیگران ارتباط برقرار میکنم، اما حالا این گروه برایم امن و صمیمی است. کسب مدال نقره کشوری در تهران برایم بسیار ارزشمند بود، جدا از این سفری که داشتیم، باعث شد بیشتر هم به هم نزدیک شویم.
زهرا هروی، مربی ۲۳ساله
۹سال پیش تمریناتم را زیر نظر مربیام، فاطمه تجربه، شروع کردم. هرکسی که تازهوارد این رشته میشود، باید اول گوشه تاتامی برای خودش چندجلسه تنها تمرین کند تا بدنش آماده شود، ولی من، چون قبلا والیبال تمرین کرده بودم، از همان جلسه اول وارد تمرینات اصلی و مبارزه شدم. یک هفته بعد از شروع، اولین مسابقه کشوریام را تجربه کردم. هرچند مقامی نیاوردم، از همان اولین مبارزه انگار چیزی در دلم روشن شد که هنوز خاموش نشده است.
زهرا هروی با نگاهی دقیق و دلسوزانه، از شاگردانش نهفقط بهعنوان ورزشکار، بلکه بهعنوان انسانهایی پرتلاش و آیندهدار یاد میکند. او معتقد است که هرکدام از اعضای تیم، استعداد منحصربهفردی دارند و اگر همین مسیر را با همین انگیزه و پشتکار ادامه دهند، در سالهای آینده میتوانند در سطح ملی و حتی بینالمللی بدرخشند.
او میگوید:برای من، موفقیت این بچهها فقط در مدال خلاصه نمیشود. نظم، مسئولیتپذیری، تلاش مداوم و روحیه تیمیشان، نشانههایی است که نشان میدهد آینده روشنی در انتظارشان است.
بعضی از آنها، مثل مهلا، توانایی بالایی در مبارزه دارند و جسورانه روی تاتامی میروند؛ برخی دیگر، مثل فاطمه، علاوه بر توانایی فنی، مهارت رهبری و مدیریت دارند. حتی کسانی که تازهواردند، با اشتیاق و تعهدی مثالزدنی تمرین میکنند. همین ویژگیهاست که باعث شده این تیم، چیزی فراتر از یک گروه ورزشی باشد.
* این گزارش دوشنبه ۲۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۳ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.