
بر کسی پوشیده نیست که مردمان ساکن در حاشیه شهرها همیشه با مشکلات بسیاری ازجمله معیشت و اقتصاد روبهرو هستند. مشکلاتی که میتوان آنها را با برنامهریزی درست و ایجاد اشتغال تاحدودی رفع کرد. حمایت از کارآفرینان و هنرمندانی که میتوانند با آموزش هنر خود، این فرصت را فراهم کنند، مثمرثمر است.
این سطر را بگذارید کنار این توضیح که یکی از بانوان هنرمند محله مهرآباد، این روزها همت کرده و با آموزش هنرهایی نظیر شفقدوزی، گلدوزی، خیاطی، قلاببافی، روباندوزی، گلسازی و خیلی دیگر از این دست هنرها به بانوان محله، فرصتی برای درآمدزایی همنوعان خود فراهم کرده تا شاید بتواند گامی بردارد برای رفع بسیاری از مشکلاتی که ریشه در بیکاری و فقر دارد.
«فهمیه صوفی» بهگفته خودش، ۱۱ سال است که سوزن و قلاب از دستش نیفتاده تا هر هنری را که به این دو مربوط میشود، بیاموزد و به دیگران نیز آموزش دهد. او این روزها بهدلیل نبود مکان مناسب، کلاسهایش را در خانهاش برگزار میکند و تنها خواستهاش این است که شهرداری، مکانی را در اختیار او و هنرجویانش قرار دهد تا بدون دغدغه و با فراغ بال به آنچه هدفشان است، دست پیدا کنند. گزارش پیشرو به او و حرفهایش اختصاص دارد.
میگوید: «نمیدانم از سر بیکاری بود یا علاقه، اما شروع کارم با بافتنی بود و بعدها ادامهدار شد. حالا هم علاوه بر خیاطی انواع تزیینات لباس نظیر جواهردوزی، فیروزهدوزی، شفقدوزی و قلاببافی را انجام میدهم. روباندوزی و ساخت تابلوهای تزیینی و گلسازی هم جزو این دست فعالیتهاست.»
دیپلم تجربی دارد، اما به گفته خودش پیش از همه اینها به هنر علاقه داشته؛ «مادرم میگفت هنر به دردتان نمیخورد، اما پدرم میگفت یادت باشد تو پیش از همه اینها یک خانم هستی و همه، یک زن را به هنرش میشناسند و به دیگران معرفی میکنند؛ همین تشویقها بود که باعث شد ۱۱ سال تمام کار کنم و سوزن بزنم تا همه هنرهایی را که یک بانوی ایرانی برای رتقوفتق امور خود و خانهاش نیاز دارد، یاد بگیرم و این روزها خوشحالم که به این خودکفایی رسیدهام و نهتنها به کسی نیاز ندارم، بلکه توانستهام از این هنر درآمد مناسبی هم کسب کنم.»
وقتی میپرسیم چرا زنان جوان ما حاضرند با کمترین درآمد بروند و منشی شرکتهای خصوصی بشوند، میگوید: «خوبی هنر این است که میتوانی آن را در اوقات بیکاری و فقط برای پر کردن وقتت انجام دهی. در خانه خودت باشی و ضمن رسیدگی به کارها با خلق یک اثر هنری، کسب درآمد کنی. من هیچوقت نفهمیدم چرا دختران و زنان جوان ما حاضرند با کمترین درآمدها بروند و منشی شرکتهای خصوصی بشوند که علاوه بر کار پردردسر و امر و نهیهای فراوان، هزار آسیب و خطر دیگر هم در کمینشان باشد، اما سراغ یاد گرفتن هنر نروند؟»
اگر بخواهیم درباره خوبی هنرمند بودن خانم خانهدار هم حرف بزنیم، باید بگویم خیلی دوست دارم خانمها بهویژه دختران جوان به آموختن هنر اهمیت بدهند. درست است که این روزها همه به تحصیل زنان اهمیت میدهند، اما هنر هنوز هم جای خودش را دارد. نمیدانم در مناطق بالادستی چه رسومی برقرار است، اما در منطقه ما هنوز هم وقتی به خواستگاری دختری میروند، از هنرش میپرسند؛ چون اسم زن با هنر گره خورده و این دو از هم جداناشدنی هستند.
میگوید: «من برای آموختن این هنرها سختیهای فراوانی کشیدم. اصلا عافیت، سخت حاصل میشود. آموختن هنر باعث شد من برای تامین هزینه کلاسها از خیلی نیازهای دیگرم چشمپوشی کنم. حالا هم به هنرجویانم میگویم باید برای یادگرفتن صبور باشید. علاوه بر صبوری، خلاقیت در کار میتواند هنر شما را در چشم دیگران دلنشینتر کند. این به بهتر شدن بازار کار هم کمک میکند. من خودم این کار را امتحان کردهام. خاطرم هست خانمی از اینکه دخترش در بیرون خانه مقنعه نمیپوشید، گلایه داشت. یک روز برایش یک شال طراحی کردم که علاوه بر داشتن گلدوزی، میشد آن را با گرههای مختلف به شکل مقنعه درآورد که حجاب کاملی داشت. آن شال را به هنرجویم دادم و گفتم به دخترت بگو این را امتحان کند که خداراشکر جواب گرفت و دخترش بعد، شبیه آن شال را سفارش داد. میتوان با صرف کمی ذوق و سلیقه، کارهای خاصی انجام داد که عامهپسند هم باشد.»
شهرداری برای مدتی، مکانی را در دفتر ناحیه در اختیارمان گذاشت، اما با تغییر ساختمان، کلاس ما نیز منحل شد. از آن روز به بعد هنرجویان را در خانه آموزش میدهم، اما این مسئله، گرفتاریهایی را برایمان ایجاد کرده است. ابتدا اینکه ما فضای کافی و مناسب را در اختیار نداریم.دوم هم این را بگویم که معمولا آقایان به آمدوشد دختر یا همسرشان به خانه دیگری اعتماد نمیکنند؛ البته حق هم دارند؛ البته آنها، ما را در این منطقه میشناسند و قدیمی این کوچه و خیابان هستیم، اما بازهم مشکلاتی هست که باعث میشود آموزش در خانه چندان دلنشین نباشد.
سوم اینکه، چون کلاسها مختلف است و رده سنی هنرجویان متفاوت، ما نیاز به یک کلاس داریم تا در ساعات مختلف به آموزش بپردازیم؛ برای همین هم همیشه یکی از دغدغههای مهم من، پیدا کردن جا و فضایی مناسب برای تشکیل کلاس بوده است.
یکبار یکی از هنرجویانم بهجای پول، یک شانه تخممرغی که داشت، برایم آورد
میگوید: «جدای از لزوم هنرمند بودن بانوان و کارآیی آن در منزل و نقشی که در کاهش هزینهها دارد، میتوان به هنر از جنبه درآمدزایی آن هم نگاه کرد؛ آنهم در این مناطق که بیشتر بانوان، خانه دارند و میتوانند با انجام این دست کارها در ساعات اوقات فراغتشان، با فروش هنر دستشان، باری را هم از شانه اقتصاد خانواده بردارند. من این نیاز را در بین خیلی از همسایهها و اطرافیانم دیدهام؛ بهطور مثال خانم هفتادسالهای بود که منبع درآمدی نداشت. از من خواست کاری یادش بدهم که بتواند با آن کسب درآمد کند. ابتدای کار قلاببافی را شروع کردم، اما ازآنجاکه سنوسالش بالا بود و گره طرحها در خاطرش نمیماند، فقط گیوهبافی را به او آموزش دادم و خداراشکر این روزها فقط با بافتن دمپایی روفرشی و فروش آن، توانسته است برای خودش منبع درآمدی ایجاد کند و دست نیاز پیش کسی دراز نکند.»
شاید باور نکنید، اما نیاز این منطقه آنقدر زیاد است که گاهی هنرجو حتی نمیتواند هزینه اندک کلاسها را بپردازد. یکبار یکی از هنرجویانم بهجای پول، یک شانه تخممرغی را که در خانه داشت، برایم آورد. با خودم فکر کردم خب چرا باید اینطور باشد؟ این زن میتواند هنری را یاد بگیرد و با آن حداقل نیازهای روزانه منزلش را تهیه کند و کمکحال همسرش باشد؛ چون بیشتر مردان این محله کارگر هستند و کارگری هم شغلی فصلی با درآمد اندک است.
چند وقت پیش هم با تعدادی از نمایندگان شورای اجتماعی محلات صحبت کردم و از آنان خواستم که بازار کاری ایجاد کنند. بازاری ویژه صنایع و هنرهای دستی. غرفههایی که زنان هنرمند محله بتوانند با عرضه و فروش محصولاتشان در آن، حکم یک فرد شاغل را داشته باشند.
کار سختی نیست وقتی فکر کنی شهرداری و دیگر ارگانها این همه برای فعالیتهای فرهنگی و رفع مشکلاتی نظیر اعتیاد، فحشا و بذهکاری هزینه میکنند، اما همه اینها را میتوان با ایجاد منبع درآمدی رفع کرد، زیرا بیشتر این مشکلات ریشه در فقر و بیپولی دارد. حمایت، مهمترین چیزی است که ما نیاز داریم. پیش از این هم گفتم؛ اگر فضایی را در اختیار بانوان هنرمند منطقه قرار دهند، میتوان زمینه نانآوری خیلی از خانوادههای این منطقه را فراهم کرد.
* این گزارش در شماره ۱۹۰ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۱۷ اسفندماه۹۴منتشر شده است.