
کسانی که ایدههای خلاقانه دارند، همیشه کارهایشان جذاب است. بهویژه اگر این خلاقیتها باعث شود از ارزانترین ابزار برای انجام کار استفاده کنند و اگر آن فعالیت، دست چند نفر دیگر را نیز به کار بند کند، میتوان گفت بهترین حالت ممکن برای راهاندازی کار اتفاق افتاده است.
برای همین وقتی صحبت از فعالیت زن و شوهر مشهدی است که با راهاندازی کارگاههای مختلف موفق شدهاند کارشان را که از خانه شروع کرده بودند، رونق دهد و کارکنانشان را از چهار نفر به ۲۳۰ نفر برسانند، حس خوبی پیدا میکنیم.
اشتغالزایی، آن هم در مناطق محروم که بیکاری یکی از مهمترین معضلات آن به حساب میآید، تحسینبرانگیز است. ماجرا از زمانی شروع شد که محمدرضا دارابی و همسرش عفت محمودی، کار با خمیر را برای تولید مگنتهای روی یخچال انتخاب کردند؛ درست ۱۷ سال قبل.
آنها دو نفری، طی این سالها تعدادی کالا با خمیر در خانه درست و با مقدار کم به بازار عرضه میکردند، اما اتفاقی که بعداز سالها کار با خمیر، آنها را تبدیل به کارآفرین کرد، آغاز کار جدی در حوزه عروسکسازی خمیری از سال ۱۳۹۱ بود.
آنها بعداز افتوخیزهای فراوان در بازار دلار در سالهای پایانی دهه ۸۰ مغازه لوازم خانگی خود را تعطیل و بعداز مشورت با چند فعال درزمینه صنایع دستی، بهصورت جدی کار تولید عروسکهای سنتی را آغاز کردند. شعارشان هم از همان ابتدای کار «جنس ایرانی با کیفیت عالی» بود؛ شعاری که درکنار قیمت مناسب کالاهایشان باعث شد بعداز چهارسال کار جدی، امروز حرفی برای گفتن در بازار عروسک مشهد و سایر شهرها داشته باشند.
این زن و شوهر که کار را از منزل شخصیشان آغاز کردهاند، امروز چند کارگاه تولیدی دارند و فقط در حاشیه شهر برای ۸۷ نفر اشتغالزایی کردهاند؛ یکی از این کارگاهها با ۲۷نیرو در شهرک شهیدباهنر واقع است که بیشتر افراد شاغل در آن، زنان سرپرست خانوار و تحتپوشش کمیته هستند. بهسراغ این دو نفر و کارگاه تولیدیشان در سالن شهیدباهنر بولوارحر رفتیم؛ کسانی که ثابت کردهاند کار در این حوزه، بدون دریافت اعتبار از ارگانی خاص و بدون برگزاری هزاران جلسه و کاغذبازی هم ممکن است.
محمدرضا دارابی و همسرش، دلیل شروع کار جدی در حوزه عروسکسازی با خمیر را تغییرات گسترده نرخ دلار در سالهای پایانی دهه ۸۰ و گرانی بیسابقه آن عنوان میکنند. دارابی بهعنوان مسئول اصلی کار با گریزی به آن سالها تعریف میکند: زمانی که ازدواج کردم، کارهمسرم ساخت گل و مگنتهای خمیری بود. در همان دوران نامزدی با این کار آشنا شدم و کموبیش کمکش میکردم، اما ازآنجاکه درآمد این کار، کم بود، کارم را با فروشندگی پوشاک ادامه دادم. بعداز هفتسال، به فروشندگی لوازم خانگی روی آوردم. بازار این کار هم با تغییرات گسترده نرخ دلار و همچنین ورود کالاهای خارجی و چینی، چندان تعریفی نداشت؛ این شد که همزمان با گرانشدن بیسابقه دلار، مغازه را تعطیل کردم.
بعداز آن، برای آغاز کار جدید در حوزه صنایع دستی، پای صحبت و مشورت چند کارشناس نشستیم و سال۹۱ کارمان را با ساخت عروسکهای سنتی از خمیر تزیینی شروع کردیم. دونفری چند مدل عروسک انتخاب و ساخت آنها را آغاز کردیم. همسرم مسئولیت خرید پارچه و پیداکردن خیاط برای دوخت لباسهای سنتی اقوام ایرانی را برعهده گرفت.
در ابتدای کار، خودمان بههمراه دو نفر دیگر، عروسکها را در خانه با خمیر درست میکردیم؛ طراحی صورتشان را انجام میدادیم و بعداز پوشاندن لباس، آنها را بستهبندی و روانه بازار میکردیم. برای فروش، عروسکها را امانت میدادیم.
وقتی کار را شروع کردیم، برای فروش به مشکل برخوردیم؛ چون خیلی از مغازهداران و تاجران در رفتوآمد با چین، جنسهایی مشابه کالای ما را وارد و در بازار توزیع میکردند.
نمیدانستیم چطور باید مقابله کنیم. این شد که ریسک ضرر را پذیرفتیم و برای جلب اعتماد بازار به کالای ایرانی، عروسکها را برای فروش در مغازهها به امانت گذاشتیم. ازآنجاکه قیمت عروسکها مناسب بود و کیفیت خوبی داشت، خداراشکر خیلی زود توانستیم از بازار مشتری جذب کنیم و تولید را افزایش دهیم.
وقتی کار را شروع کردیم، هدفمان پولدارشدن خودمان بود، اما طولی نکشید که نگاهمان عوض شد و تصمیم گرفتیم شیرینیهای دیگری را هم در این راه بچشیم. برای همین بعد از اینکه بازار کارمان رونق گرفت، سرمایهای ۱۰ میلیونتومانی به کار زدیم و شروع کردیم به گرفتن نیرو. با اولویت بهکارگیری افراد تحت پوشش کمیته امداد و زنان سرپرست خانوار جستوجو را آغاز کردیم و خیلی زود چنددهنفر به مجموعه ما اضافه شدند؛ کسانی که دوست داشتند بیشتر در خانه کار کنند تا محیط بیرون.
من و همسرم طی چهارپنج سال کار توانستیم ۲۳۰ نفر را وارد چرخه کار کنیم که بیشترشان، زن و از افراد تحت پوشش کمیته امداد و سرپرست خانوار هستند. درحالحاضر، نیروهایمان علاوهبر مشهد در شهرهای بیرجند، تربتجام، تربت حیدریه، نیشابور، قوچان، چهاربرج، روستای خیرآباد و... فعال هستند.
شاید باورتان نشود که فقط در چهاربرج ۳۸ زن مشغول به کار شدهاند. همچنین در روستای خیرآباد که مردمش بسیار محروم و البته بسیار هنرمند هستند، زنها با کار در مجموعه ما توانستهاند ماهیانه تا ۶۰۰ هزار تومان درآمد کسب کنند.
یکی از بزرگترین کارهای آقای دارابی و همسرش خانم محمودی، بهکارگیری نیروهایی از حاشیه شهر مشهد است. آنها با کمک کمیته امداد، معاونت فرهنگی شهرداری منطقه ۶ و راهنماییهای آقای نورمحمدی یک کارگاه کارآفرینی در شهرک شهیدباهنر راهاندازی کردهاند. این کارگاه که درحالحاضر در سالن شهیدباهنر فعال است، باوجود کوچکبودن توانسته در کمتر از دوماه برای ۲۷ زن ساکن همین محدوده اشتغال ایجاد کند.
کارگاهی که آقای دارابی و همسرش در شهرک شهیدباهنر با کمک کمیتهامداد و معاونت فرهنگی شهرداری منطقه ۶ راهاندازی کردهاند، کوچک است، اما در آن ۲۷نیرو مشغول بهکار هستند. این افراد طبق گفتههای محمودی بسیار هنرمند و «تُنددست» هستند؛ چراکه در کمتر از دوماه باوجود مبتدیبودن توانستهاند ۱۰ هزار عروسک خروس، نماد سال آینده را برای بازار شب عید تولید و آماده کنند.
آنطورکه محمودی میگوید، بهزودی تولید عروسکهای «سوزی» نیز در این کارگاه به تعداد ۳۰ هزار و حتی بیشتر آغاز میشود.
در این کارگاه کوچک، بانوان، رابطهای بسیار صمیمانه با هم دارند و تعدادی از آنها که نمیتوانند از خانه خارج شوند، با گرفتن سفارش از این کارگاه، در منزل عروسک تولید میکنند. حتی در این محل، اعضا درجریان مشکلات یکدیگر قرار میگیرند و هرکسی بتواند کاری انجام دهد، قدم پیش میگذارد؛ همچون کاری که برای یکی از نیروها در آزادی همسر زندانیاش انجام گرفته است. همچنین این زوج هنرمند، سالانه یک بار بچههای کارگاه را به خانهشان دعوت میکنند تا در جمعی صمیمانه، درجریان درخواستها و مشکلات آنها قرار بگیرند و حالوهوایی هم عوض کنند.
یکی از خلاقیتهای این زوج هنرمند، آموزش رایگان ساخت عروسک به علاقهمندان است؛ کار مهمی که دارابی آن را افتخار مجموعه میداند و میگوید: در حال حاضر، شرکتهای مختلفی در مشهد فعالند که با گرفتن چند هزارتومان آموزش هنری میدهند، بدون اینکه بازاری برای هنرجوهای خود ایجاد کنند. اما تمام کار ما در مرحله آموزش، رایگان است تا اگر شخصی، وسط راه منصرف شد، ضرری نکند.
او اضافه میکند: شاید باورتان نشود؛ وقتی که میخواستیم کار عروسکسازی را در کارگاه شهرک شهیدباهنر آموزش دهیم، چون نیروها هیچیک سابقه کار نداشتند، بسیاری از کارها خراب شد.
این زوج افراد را طی سه تا هفتجلسه آموزش، عروسکساز میکنند و بعد به کار میگیرند و در این راه، حتی دست تمام نیروها را باز گذاشتهاند تا اگر خواستند، از مجموعه جدا شوند و بهتنهایی کار را ادامه دهند.
کار دیگر این زوج، اشتغال در منزل است تا بانوان در دامان خانواده باشند و درآمدی هم کسب کنند؛ به همین دلیل خودشان بعداز آموزش، نشانی افراد را میگیرند و ابزار کار را به منازل تحویل میدهند و وقتی هم کارها آماده شد، خودشان آنها را از درِ منازل تحویل میگیرند تا از این طریق، هزینه رفتوآمد نیز بر دوش کسی سنگینی نکند.
ناگفته نماند این نحوه کار و اشتغالزایی آنها باعث شده شبکه مستند صداوسیما، فیلمی از زندگی این زوج تهیه کند که در مرحله تدوین است.
چون نیروها سابقه کار نداشتند، بسیاری از کارها خراب شد، اما پای کار اهالی ایستادیم تا نتیجه بگیریم
«استراحت مال آن دنیاست». این جمله را دارابی میگوید و از روزهایی که تا ۱۷ ساعت کار میکنند، حرف به میان میآورد؛ «برای رسیدن به موفقیت باید پشتکار داشت؛ به همین دلیل بسیاری از روزها بهویژه تابستانها تا ۱۷ ساعت کار میکنیم.»
آنطورکه خودش میگوید، کل زندگی آنها با این کار گره خورده و حتی دو پسرش نیز در خانه کمکدست آنها هستند.
او میگوید: درحالحاضر با همکاری مدیریت بوستان کوهسنگی، اتاقکی چوبی در این محل برای عرضه عروسکهای سنتی ساختهایم؛ بخشی از کارمان، اداره این غرفه است. البته چند نفر نیز در این محل در عرضه کالا کمکمان میکنند.
بسیاری از بازاریهای فعال در حوزه فروش عروسک، این زوج هنرمند و مجموعهشان را میشناسند؛ زوجی که کارهای عروسکی ساختهشدهشان در همه استانهای کشور توزیع میشود.
آنها حتی پیشنهادهایی از کشورهای افغانستان و عمان داشتهاند و البته تاکنون فقط موفق شدهاند به افغانستان عروسک صادر کنند، حساسبودن عروسکها به رطوبت و آب، فعلا جلوی صادرات آن به کشورهای حوزه خلیج فارس را گرفته است.
این زوج هنرمند با طرحشان، بیشتر ساعات کار را به خانهها بردهاند تا زمینه اشتغال برای بسیاری از متقاضیان فراهم شود. افرادی که وقتی پای صحبتهایشان مینشینیم، به این دلیل که سرپرست خانوار یا تحت پوشش کمیته هستند، نانآور خانه محسوب میشوند.
مریم بیستوپنجساله و ساکن شهرک شهیدباهنر یکی از همین افراد است که تحت پوشش کمیته امداد قرار دارد. او درباره کار و وضعیت زندگیاش میگوید: از نظر مالی واقعا نیازمند کار در محیط مناسب بودم؛ به همین دلیل شغلهای مختلف را امتحان کردم، از منشیگری گرفته تا پذیرایی در تالار و...، اما هیچکدام به درد من نمیخورد و هریک مشکلات خاص خود را داشت.
او ادامه میدهد: مدتی پیش، ازطرف کمیته امداد تماس گرفتند و این کارگاه عروسکسازی را معرفی کردند. در اینجا با درخواستم بدون بازخواست و خواستن رزومه کاری، موافقت کردند و از همان روز اول، کار سفارش دادند.
او که از درآمدش در این محل راضی است، خودش را نانآور خانه میداند. مریم، کارها را به منزل میبرد و بقیه اعضای خانواده نیز در تولید عروسک کمک میکنند.
مبینا، یکی دیگر از افراد مشغولبهکار در این کارگاه که خود نیز سرپرست خانوار است، از کارش و راحتیهای آن برایمان تعریف میکند: من زنی تنها هستم و چند فرزند دارم که بهخاطر زندانیبودن همسرم، خرج خانه به عهده خودم است. ازآنجاکه کسی را برای نگهداری از فرزندانم ندارم، کار را در خانه انجام میدهم.
او هم مثل بقیه اعضای کارگاه از کارش راضی است و درباره درآمدش میگوید:، چون تازه شروع به کار کردهام، درآمدم کم است، اما خانم محمودی گفته به مرور زیاد میشود، به شرط اینکه خودم پشتکار داشته باشم و عروسک بیشتری تولید کنم.
او نیز مثل سایر نیروها اجزای عروسکها را به خانه میبرد و به کمک فرزندانش، آنها را سرهم و تکمیل میکند و با سفارشهایی که میگیرد، یک روز هم بیکار نیست.
در پایان گفتوگو، صحبتهای انسیه رشیدی، مدیر داخلی این کارگاه را میشنویم که با اشاره به آغاز فعالیت کارگاه از ۱۸ دیماه، به توانایی بانوان حاشیه شهر اشاره میکند و میگوید: من خودم خیاط هستم و خیلی زود افرادی را که بهاصطلاح دستشان بهکار میرود، میشناسم؛ به همین دلیل میگویم زنان این شهرک هنرمند هستند. چه خوب است که کارگاههای کارآفرینی بیشتری در این محدوده برپا شود تا این زنان نیازمند و هنرمند، مجبور نشوند برای کار، با پیمودن راهی زیاد، به شهر بروند یا تن به هر کار بدهند.
* این گزارش دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ در شماره ۲۳۵ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.