
محل قرارمان جلو مسجد ولیعصر (عج)، واقع در توس ۸۵ محله زرکش است. کنار دیوار مسجد چندنفری ایستادهاند و منتظر آمدن اتوبوس هستند؛ پیرمردهای شصتهفتادساله تا جوانها و کودکانی که در این مسیر همراه والدینشان در نمازجمعه شرکت میکنند. هرکس مشغول کاری است؛ یکی با تسبیح ذکر میگوید و دیگری کتاب دعایی در دست دارد.
اتوبوس که میرسد، همه سوار میشوند. گویا هنوز چند نفری نیامدهاند. راننده دقایقی برای آنها توقف میکند. در همین حین دو نفر از راه میرسند و پس از چاقسلامتی با راننده، روی صندلی مینشینند. مسافران همان مسافران همیشگی هستند. اتوبوس حرکت میکند. بین راه در هر ایستگاه توقف میکند تا علاقهمندان به شرکت در نمازجمعه و زیارت امامرضا (ع) سوار شوند.
مسافران این اتوبوسها سالهاست هر صبح جمعه به عشق زیارت امامرضا (ع) و برپایی نمازجمعه، مسیر خانه تا حرم را طی میکنند. در مسیر حرکت فرصت را مغتنم میشمرم و با چند نفرشان گفتوگو کنم.
سالها پیش که اولین اتوبوس ساکنان محله را از همین مسجد ولی عصر (عج) به نمازجمعه برد، کسی فکرش را نمیکرد که نیت بانوی نیکوکار محله ادامه یابد و تا امروز ماندگار شود.
حسن خداپرست، از دستاندرکاران این امر خیر، میگوید: اولین بانی این امر خیر شهربانو صادقی، از زنان نیکوکار و خیر ساکن محله بود. سالها از فوت شهربانوخانم و همسرش گذشته، اما نام نیک آنها همچنان باقی است. با توجه به دوری مسیر و کمبود وسایل حملونقل عمومی در آن سالها، رفتن به حرم مطهر و نمازجمعه برای همه اهالی آسان نبود.
به گفته او، ۲۵ سال پیش شهربانوخانم با درک این موضوع، اولین اتوبوس برای حضور افراد محلی علاقهمند به نمازجمعه و زیارت حضرترضا (ع) را راهاندازی میکند. این اتوبوس با هزینه شخصی او هر جمعه شهروندان را به حرم مطهر میبرد و پس از پایان نماز، آنها را به محل بازمیگرداند. اهالی استقبال خوبی از این کار داشتند و این جریان تا چهار سال بعد که او زنده بود، ادامه داشت.
از مرحومه شهربانو صادقی و همسرش محمد وکیل فرزندی باقی نمانده است تا درباره آنها صحبت کند، اما اهالی قدیمی محله هنوز خاطرات خوبی از آنها دارند. این زن و شوهر ساکن شهرک شهیدمطهری (توس ۸۵) بودند. مرحوم وکیل یکی از بنگاههای ابتدایی معاملات ملکی را در شهرک شهیدمطهری راهاندازی میکند.
به گفته اهالی، او برخلاف برخی بنگاهداران امروزی، به کسانی که خانه نداشتند، نهایت عدالت و توجه را میکرد و با استفاده از موقعیت و اعتباری که داشتند، برای بسیاری از این افراد خانه و زمین تهیه کرد.
مرحوم محمد وکیل یک مغازه خواربارفروشی هم سر حیاطش داشت. او در کارش رعایت انصاف را میکرد و هیچگاه از توجه به محرومان و مستمندان غافل نبود. هر زمان نیازمندی برای خرید به مغازه میرفت، هوای او را داشت و اجناس را بهصورت نسیه یا رایگان در اختیارش قرار میداد. مرحومه صادقی خانهدار بود. او در کنار خانهداری، در برگزاری برنامههای فرهنگی و مذهبی خانگی برای خانمهای محله بسیار فعال بود.
زمین مجموعه فرهنگی و مذهبی زینبیه محله را که در حوزه زنان فعال است، خود او در زمان حیاتش وقف کرد. او پس از فوت همسرش، منزل خود را که در مجاورت مسجد ولیعصر (عج) قرار داشت، وقف ساخت مرکز فرهنگی، خانه عالم و توسعه زیربنای مسجد کرد.
پس از فوت آنها، مراسم نمازجمعه مدت کوتاهی تعطیل شد، اما با پیگیری اهالی و خیران محله، این رسم خیر دوباره برقرار شد. خداپرست تعریف میکند: با پیگیری ستاد عمران، حوزه ۶ سلمان و پایگاه بسیج شهرک شهیدمطهری و بزرگان محله، موضوع راهاندازی دوباره خط نمازجمعه از طریق مسئولان وقت سازمان اتوبوسرانی مشهد پیگیری شد. آنها موافق این برنامه بودند و پس از وقفه پنجهفتهای، دوباره برقرار شد.
آنها در ابتدا کارشان را با یک اتوبوس شروع کردند. با گذشت زمان و استقبال و اشتیاق اهالی برای حضور در این سفر عبادی و زیارتی، اکنون سه دستگاه اتوبوس در اختیارشان است. البته در روزهای خاص مثل روز قدس، تا پنج دستگاه اتوبوس هم دارند. اتوبوسها از مقابل مسجد ولیعصر (عج) به سمت حرم مطهر حرکت میکنند. تعداد مسافران هر اتوبوس ۴۵ نفر است.
اگر ظرفیت در محل تکمیل شد که هیچ، اما اگر نشد، در مسیرشان به سمت حرم مطهر رضوی اتوبوس در هر ایستگاه مسافران نمازجمعه را سوار میکند. تعدادی از مسافران در همین ایستگاههای اتوبوس بین راه به بقیه ملحق میشوند.
فکر کردم حتما هفتههای بعد هم خلوت خواهد بود، اما بعد از دو هفته، جلو مسجد پر شد از اهالی مشتاق برای نمازجمعه و زیارت
خداپرست درباره نحوه پرداخت هزینه اتوبوس میگوید: پرداخت هزینه بلیت با خود مسافران است، اما اگر در آن روز بانی پیدا شود و هزینه را پرداخت کند، مسافران آن پول را داخل صندوقی میاندازند تا در اختیار نیازمندان محله قرار بگیرد. درواقع این سفر از لحاظ اجتماعی و کمک به فقرا نیز تأثیر مثبتش را دارد و فقط یک حرکت دینی صرف نیست.
در ماههای اخیر مسافرانی از بولوار شاهنامه نیز داشتیم. البته با توجه به استقبال شهروندان، بهدنبال افزایش تعداد اتوبوسها هستیم.
محمد محمدزاده متولد سال ۱۳۳۱ و ساکن محله مشهدقلی است. او از مسافران قدیمی این مسیر معنوی است.
با یادآوری خاطره اولین روز رفتن با اتوبوس به نمازجمعه، میگوید: آن روز من زودتر از همه آمدم و کنار دیوار مسجد ایستاده بودم و چشمم به کوچههای منتهی به مسجد و منازل هممحلیها بود، برای اینکه ببینم چند نفر از خانه بیرون میآیند. اتوبوس آمد و نیمساعتی هم منتظر ماند، اما بهجز من و دوسه نفر دیگر، کسی نیامد.
بیشتر صندلیهای اتوبوس خالی بود. آن جمعه که گذشت، با خودم فکر کردم حتما هفتههای بعد هم همینطور خلوت خواهد بود، اما بعد از دو هفته، جلو مسجد پر شد از اهالی مشتاقی که برای نمازجمعه و زیارت امامرضا (ع) ایستاده بودند.
اصغر پناهی، متولد سال ۱۳۴۸، سابقه ۱۰ سال حضور در نمازهای جمعه در این مسیر را دارد. او میگوید: در همه این ۱۰ سال بیوقفه، حتی زمانی که بیمار بودم، نمازجمعه را ترک نکردم. فقط زمانی که برای پیادهروی اربعین رفته بودم، نتوانستم در این مسیر حضور داشته باشم.
او طی این سالها خانوادهاش را با خود همراه کرده است. پناهی میگوید: باید از کودکی بچهها را با فرایض دینی آشنا کرد. چون با این مسائل بهتر همراه خواهند شد. نمازجمعه یکی از این فرایض دینی است که متأسفانه در بین نسل نوجوان و جوان فراموش شده است. با تلفیقی از زیارت، بازی و تفریح، فرزندانم را با نمازجمعه آشنا کردم.
او با ذکر نام کسانی که در سالهای قبل در این اتوبوس بودند، میگوید: مرحوم حاجمحمد نجارشهری، باقر ابهامی، حسین رستمی و قاسم امیرخانی ازجمله همراهان ما بودند که دیگر در بینمان نیستند. ما هرجمعه خاطرات و خوبیهای این عزیزان را یاد میکنیم و در بین راه برایشان فاتحه و اخلاص میخوانیم تا ثوابی هم به آنها برسد.
در کنار فرزندان این نمازگزار قدیمی، دختران و پسران نوجوان دیگری نیز حضور دارند. محمدجواد یکی از این نوجوانان مشتاق و فعال است. میگوید: به پیشنهاد مادرم همراه این سفر شدم. اوایل علاقه چندانی به این کار نداشتم، اما، چون نمیخواستم روی مادرم را زمین بزنم، مخالفتی نکردم. الان بیشتر از دوسال است که همراه با اهالی محلمان به نمازجمعه میروم. در کنار نمازجمعه، زیارت امامرضا (ع) لذت دیگری دارد.
مرحومه شهربانو صادقی زنی قدیمی با افکار نو و تازه بود. همیشه دنبال برگزاری برنامههای آموزشی و فرهنگی برای بانوان محله بود
او درباره سحرخیزی این روزهایش میگوید: پیش از آن، صبحهای جمعه تا ساعت ۱۲ خواب بودم، اما حالا از ساعت ۷ بیدارم و خودم را برای رفتن به نمازجمعه آماده میکنم. صدیقه یساقی از ۱۰ سال پیش در این محله ساکن است. او از همان ابتدا با مسافران این سفر همراه شده است و به گفته خودش بهترین دوستان و همسایگان او مسافران همین اتوبوس هستند.
یساقی میگوید: ۱۰ سال پیش که از نیشابور به این محله آمدم، با کسی آشنا نبودم و خیلی احساس غربت و تنهایی میکردم تا با این گروه آشنا شدم. این کار با روحیات دینی و مذهبیام سازگار بود. بهتدریج از طریق مسافران اتوبوس با دیگرفعالیتها و جلسات خانگی و قرآنی زنانه آشنا شدم و حالا همه محله را میشناسم.
زهرا نویدی یکی دیگر از شرکتکنندگان قدیمی این مسیر است. او که سابقه آشنایی و دوستی با شهربانو صادقی را داشته است، میگوید: مرحومه شهربانو صادقی زنی قدیمی، اما با افکار نو و تازه بود. همیشه بهدنبال برگزاری کلاسها و برنامههای آموزشی و فرهنگی برای بانوان محله بود.
مرحومه با وقف منزلش برای فعالیتهای بانوان محله با نام زینبیه، خدمت بزرگی در حق بانوان محله انجام داد. او میافزاید: یک روز که در منزلش برای خانمها جلسه قرآن برگزار کرده بود، در آخر جلسه مژده ساخت مرکزی ویژه برای فعالیت بانوان محله را داد و در سالهای آخر عمر، منزلش را وقف ساخت زینبیه کرد.
حالا اینجا مکانی برای برنامههای مختلف آموزشی، فرهنگی و مذهبی بانوان شده است.