
یکی از این خانواد ههای اصیل روحانی د ر حوزه علمیه مشهد که خد مات بسیاری را به اسلام، حوزه و البته ایران و خراسان ارزانی د اشته است، خاند ان نوقانی است؛ خاندانی که طی قرن اخیر تأثیر بهسزایی در فضای د ینی و البته سیاسی خراسان د اشتهاند و هرچند نوقانی پدر، یعنی آیتالله میرزاعلی اکبر، کمتر بهعنوان فردی سیاسی شناخته شده و بیشتر یگانه فرزند پسرش، یعنی آیتالله میرزا محمد مهدی، فردی سیاسی و مبارز جلوه کرده، اما پدر نیز د ر دوران پهلوی اول از شخصیتهای مبارز روحانی خراسان بوده است تا جایی که او را ساماندهنده حوزه علمیه مشهد پس از سرکوب فعالان دینی در عصر پهلوی اول میدانند.
میرزا علیاکبر، سال۱۲۶۱ خورشیدی (برابر با ۱۳۰۰ قمری) در منزل حاج میرزاموسیجلایر، از بزرگان و صالحان وقت مشهد، در محله نوغان متولد و به همین دلیل در سالهای بعد به میرزای نوقانی مشهور شد. اجداد ایشان بزرگان ایل جلایر از عشایر ساکن کلات بودند که حدود دویست سال پیش در مشهد ساکن شدند. جد اعلای او حاج محمدزمانخان بن کلبعلی خان جلایر بن محمدزمان خان، طبیبی حاذق و فاضل بود که طبع شعرداشت و اشعار عرفانی میسرود.
مجدالاطباء و حاجمیرزاکاظم، عموهای میرزای نوقانی، هم از اطبای بنام خراسان در اوایل قرن چهاردهم هجریقمری محسوب میشدند. سکونت او در محله نوغان مشهد باعث شد که بعدها به «میرزای نوقانی» معروف شود و بههمیندلیل هم هنگام دریافت شناسنامه نام خانوادگی «نوقانی» را برای خود برگزید.
میرزا پس از آموختن قرآن و خط در مکتبخانههای آن زمان راهی حوزه علمیه شد و تا ۲۷سالگی در مشهد به تحصیل دانش پرداخت، ادبیات را در مدرسه نواب نزد میرزاعبدالجواد ادیب نیشابوری، فقه و اصول را ابتدا نزد حاجشیخحسنعلیتهرانی و پس از درگذشت او، نزد حاج سیدعباس شاهرودی و از زهاد و اهل معنای مشهد فراگرفت.
میرزا سال۱۳۲۷قمری پس از کسب اجازه از پدر رهسپار نجف اشرف شد. اما در سال۱۳۳۰ قمری و تنها چند ماه پس از درگذشت آخوند خراسانی با کسب اجازه اجتهاد از آیات عظام میرزامحمدتقی شیرازی و حاجشیخعبدالله مازندرانی راهی مشهد شد تا حوزه این شهر را در بقیه عمر خود رونق بخشد.
او پس از این و تا پایان عمر، یعنی نزدیک به چهل سال در مشهد اقامت داشت. میرزا سال۱۳۲۳خورشیدی در جریان سفر آیتالله العظمی حاجآقاحسینقمی، مرجع عالیقدر وقت جهان تشیع، از عتبات عالیات به مشهد و به درخواست ایشان و موافقت وزارت فرهنگ و اوقاف وقت، تولیت مدرسه نواب را قبول کرد. البته او برای اینکه در جریان اصلاحاتش مانعی ایجاد نشود، در کنار کسب اجازه کتبی از حاجآقاحسینقمی از دیگر مرجع شناختهشده وقت، یعنی آیتالله العظمی حاجآقاحسینبروجردی هم اجازه دخالت در نحوه خرج درآمد موقوفات مدرسه نواب را دریافت کرد.
میرزا پس از آن در دوره زمانی کوتاه باقیمانده از عمرش که تنها ششسالوچندماه بود، تغییراتی در مقررات مدرسه و اصول تربیت طلابی آن انجام داد که در تاریخ حوزههای علمیه بی نظیر است.
او در گام نخست با تجدیدنظر در نحوه اداره یازده پارچه ملک بزرگ موقوفه مدرسه نواب، توانست درآمد آنها را افزایش دهد و از محل همین درآمد ضمن تعمیر اساسی مدرسه، سطح شهریه طلاب آن را به بالاترین حد در بین مدارس علمیه کشور برساند.
میرزا در گام بعدی بهمنظور استفاده با استعدادترین طلاب از امکانات مدرسه نواب برای نخستینبار در سطح مدارس علمیه کشور، اقدام به گرفتن امتحان ورودی کرد. سپس از بزرگانی، چون آیات میرزامهدی اصفهانی و شیخهاشمقزوینی تقاضا کرد درسهای خود را در مدرسه نواب برگزار کنند و خود نیز در مجلس درس آنها شرکت کرد. همچنین از محضر حاج میرزااحمد مدرسی برای اقامه نماز جماعت در مدرسه نواب دعوت کرد.
او در گام بعدی شرایط ادامه تحصیل طلاب فاضل مدرسه نواب را در حوزههای علمیه نجف و قم فراهم کرد. میرزا در کنار این اقدامات به شرایط فیزیکی محیط مدرسه هم اهمیت میداد و، چون اهل ذوق و شعر بود، هر سال مبلغی درخورتوجه را صرف گلکاری باغچههای بزرگ مدرسه نواب میکرد.
این اقدامات باعث شده بود آیتالله بروجردی، مرجع عالیقدر جهان تشیع، درباره طلاب مدرسه عمیه نواب این جمله را بیان کند: «طلاب مدرسه نواب مشهد که برای تکمیل تحصیلات خود به حوزه قم آمدهاند، از نظر دروس مقدمات و سطح بر سایر محصلان برتری و مزیت دارند و طلاب مدرسه نواب در حوزه علمیه قم چشموچراغ آن حوزه هستند.»
میرزای نوقانی انسانی مؤمن، متعهد، اهل تهجد، خوشقریحه، شوخطبع و مهربان بود. اندامی رشید و سیمایی پرنفوذ داشت و از صدایی رسا و چهرهای پرهیبت برخوردار بود. همیشه با لباس بسیار تمیز در انظار ظاهر میشد و از طلبهها میخواست این گونه باشند. ساده زندگی میکرد و در مدت هفتاد سال عمر پربرکت خود از سهم امام استفاده نکرد. میرزا دارای خط خوش و زیبایی هم بود و با ارباب ادب آن روز خراسان معاشرت داشت.
ساده زندگی میکرد و در مدت هفتاد سال عمر پربرکت خود از سهم امام استفاده نکرد
او خطیبی بیمانند بود و دوست داشت همه وعاظ و منبریها از وقار و متانت خاصی برخوردار باشند و از خواندن اشعار سست و بی معنی، در مدح یا مرثیه امامان (ع) بهشدت پرهیز کنند. منبر میرزا سرشار از اطلاعات تاریخی و نکاتی ادبی و پند و اندرز و آمیخته با شعر و ادب بود. روزهای عاشورا در منزل خود واقع در کوچه فتاحخان محله سراب منبر میرفت؛ گاهی نیز در مدرسه میرزا جعفر یا مسجد گوهرشاد یا مدرسه نوّاب به ایراد خطابه میپرداخت.
منبر ایشان سرشار از مطالب تاریخی، آیات و روایات و شامل نکات ادبی، امثال، حکم و پند واندرز و آمیخته با شعر بود. کسی از سخنان ایشان خسته نمیشد. او در پایان منبر از روی یادداشتهای خود مقتلی میخواند که جمعآوریشده از مقاتل صحیح بود. او بیشتر روزهای تابستان را همراه خانواده یا دوستان خود در شاندیز، طُرقبه، هاشمآباد، ابرده علیا یا ویرانی بهسر میبرد و برخی از مطالعات خود را در این محیطهای طبیعی دنبال میکرد.
استاد محمدرضاحکیمی این گونه میرزا را میستاید: «او از پر و بال دادن به طلبه بی سواد و بی تقوا و روحانی تنبل و بی حاصل، بهسختی پرهیز میکرد و میفرمود: طلبه به هر منظوری که درس میخواند، اگر چه برای منبر رفتن یا امامت جماعت یا مسئله گفتن، باید سطح (ادبیات و منطق و فقه و اصول) را بهخوبی بخواند و کفایه را خوب بفهمد و امتحان بدهد، آنگاه وارد کار ترویج شود. برای منبر رفتن و واعظ شدن نیز مقرراتی داشت که اگر همواره مراعات میشد. این نابسامانیهای دردناک در مواردی از منبرها و منبریها دیگر مشاهده نمیشد.»
او هنگام بازگشت از نجف، به حرم حضرتعلی (ع) مشرف شد و از ایشان خواست تا از دین، ابزاری برای تأمین دنیا نسازد. این موضوع در نخستین روزهای بازگشت به مشهد محقق شد. یکی از کسبه بازار وقف نامهای را که مجد الاطباء، پسرعموی میرزا، به او امانت داده بود به میرزا داد.
براساس آن وقفنامه سهمی از روستای سیسآباد مشهد از املاک گوهرشاد خانم، دختر یوسفخان جلایر، مادر کلبعلیخان جلایر، جده مرحوم نوقانی، از سال۱۲۱۰ قمری وقف تعظیم شعایر اسلامی شده و برابر آن وقف نامه، تولیت موقوفه با اصلح و اورع اولاد است. میرزای نوقانی تنها کسی بود که در آن زمان میتوانست تولیت موقوفه را که دو سهم از ۲۴ سهم روستای سیسآباد بود، به عهده گیرد.
این امر باعث شد میرزا که تا آن زمان از سهم امام استفاده نکرده بود، در بقیه عمرش نیز از این امر برای رفع حوایج مالی روزانه استفاده نکند. داشتن راه ارتزاق درست و معیشت مستقل و استفاده نکردن از سهم امام، از میرزای نوقانی یک انسان آزاده، متنفذ و آینده نگر ساخت.
میرزا انسانی آگاه به مسائل دینی و مقتضیات زمان بود و از تعصبات کاذب و بیاساس پرهیز میکرد. با میرزامهدیاصفهانی دوستی نزدیک داشت و از معتقدان به مبانی مکتب او بود. همچنین رابطهای خوب با میرزامهدیآشتیانی، فیلسوف نامدار، داشت و هنگام حضور وی در مشهد چندماهی از محضرش که فلسفه صدرایی تدریس میکرد، بهره جست.
او با امامخمینی (ره) نیز رابطهای دوستانه داشت. امام در هنگام حیات میرزا، وقتی به مشهد میآمد، به بیت او وارد میشد و پس از ارتحال میرزا نیز به قصد ابراز تسلیت و دلجویی به مشهد آمد و هفتهای در منزل فرزندش، میرزامهدی، در کوچه شهید علاقهبندحسینی کنونی بهسر برد. افکار اصلاحگرانه میرزای نوقانی به امام بسیار نزدیک بود. او به دعوت شیخمحمدحسینمطهری، پدر شهید مرتضی مطهری، همراه امامخمینی (ره) به فریمان رفت.
میرزامهدینوقانی، فرزند مرحوم میرزاعلیاکبرنوقانی، نقل میکند: «بعضی شبها بعد از اقامه نماز عشا در مسجد گوهرشاد پدرم با امامخمینی (ره) در رواق جنبی مسجد (معروف به رواق حصیربافان) مینشستند و ساعاتی گعده میکردند. خیلی بارها اتفاق افتاد که بنده میرفتم و برمیگشتم و میدیدم در اثنای سخنان ایشان، سخن از سید جمالالدین اسدآبادی است.»
میرزای نوقانی با مرحوم حاجشیخعباسقمی نیز رابطه بسیار نزدیکی داشت و به درخواست او، مقدمه مفاتیحالجنان را نوشت. آیتالله بروجردی، آقا سید جمالالدینگلپایگانی و چند تن از علمای بزرگ قم و نجف از دیگر دوستان نزدیک میرزا به حساب میآمدند. آیتالله العظمیمیلانی نیز در سفر اول خود به مشهد به بیت ایشان وارد شد.
میرزای نوقانی در دفاع از عقاید حقه بسیار توانا بود و مکرر با مسیحیان و یهودیان و گمراهشدگان مسالک جدید مناظره میکرد و فائق میآمد. درهمینراستا از ایشان خواسته شد این مناظرات را در کتابی چاپ کند.
میرزا انسانی آگاه به مسائل دینی و مقتضیات زمان بود و از تعصبات کاذب و بیاساس پرهیز میکرد
این کتاب «سه مقاله نوقانی» نام گرفت. این کتاب میرزا که تألیف حدود صد سال پیش، یعنی ۱۳۴۹ قمری است، از نظر سبک نگارش بسیار درخورتوجه است؛ زیرا مسائل اعتقادی مکتبهای مادی و مسیحی و اسلامی را با بیانی بسیار ساده و در ضمن حکایتی روان و در قالب گفتوگوی میان سه همسفر که یکی مادیاندیش و دیگری نصرانی و دیگری مسلمان است، بیان کرده است. در کل کتاب اشراف مؤلف بر مسائل کلامی مکتبهای دیگر بارز است و بهطرز منصفانهای دیدگاههای آنان مجال طرح پیدا کرده است.
کتاب دیگر مرحوم نوقانی در این حوزه «دو مقاله نوقانی» در رد مادیون نگاشته شده است. انتشار این کتاب از لحاظ تاریخی نیز اهمیت زیادی دارد؛ زیرا طرح اندیشههای مادی و پاسخ به سؤالاتی که این اندیشهها در ذهنها ایجاد میکنند و بطلان آنها برای اولین بار و قبل از مرسوم شدن اینگونه بحثها در میان عموم حوزویان در حوزه مشهد شروع شد.
مرحوم نوقانی و میرزا جوادآقاتهرانی و استادمحمدتقیشریعتی از پیشگامان روشنگری درباره ادعاهای ماتریالیستی بهحساب میآیند. مرجع بزرگ، حاجشیخعبدالکریمحائری، تعدادی از این کتابها را برای قم درخواست کرد و به فضلای قم فرمود: «اگر خواستید کتاب بنویسید، مثل این بنویسید.»
میرزا علاوه بر این مقدمه، مفاتیح الجنان را به درخواست شیخعباسقمی نوشت که در چاپهای اول مفاتیح، نام وی در پایان مقدمه به چشم میخورد؛ همچنین تعلیقاتی بر شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید و تعلیقهای بر کفایة الاصول نوشت که این دو هنوز چاپ نشدهاند و خطی هستند.
میرزای نوقانی طبعی روان و ذوقی عارفانه نیز داشت. وی در اشعار خود «فقیر» تخلص میکرد. میرزا اواخر محرم۱۳۴۶قمری در یک مثنوی بلند، همه رویدادهای کربلا را به تصویر کشید؛ همچنین شعر معروف «افسوس که عمرى پى اغیار دویدیم/ از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم» خطاب به امامزمان (عج) نیز از سرودههای ایشان است.
میرزاعلی اکبرنوقانی سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام، در زمستان سال۱۳۲۹خورشیدی در اثر سکته قلبی به سرای جاوید شتافت. پیکرش پس از تشییع باشکوهی در پایین پای مبارک حضرت امامرضا (ع) در دارالسعاده به خاک سپرده شد.
* این گزارش یکشنبه ۵ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۴۳۸ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.