همه به یاد داریم زمانی برای ما بهترین لحظه زندگیمان بازی کردن با بچههای فامیل و محلهمان بود. وقتی بزرگ و بزرگتر میشویم، فکر کردن به افکار دوران کودکی گاهی برایمان خندهدار میشود، طوریکه فراموش میکنیم گاهی عشق به پرواز، مطالعه، نوشتن و خاکبازی در باغچه حیاطمان همه و همه میتواند خاطرات دوران کودکی ما را رقم بزند.
اما از همه اینها که بگذری، هیچوقت نمیتوانی حسی که از همان دوران همراه تو بوده است را نادیده بگیری. همه این افکار، من را وامیداردبا مسعود یوسفی، یکی از هممحلهایهایمان همصحبت شوم. او خاطرات جالبی دارد که شنیدنش خالی از لطف نیست. وی از علاقه عجیبش به پرواز و ساخت هلیکوپتر با ما سخن میگوید.
از بچههای دهه ۷۰ است و متولد زاهدان. چندسالی میشود که در همسایگی ما در محله آزادشهر مشهد ساکن شده است. یوسفی میگوید: پدرم کارمند اداره منابع طبیعی است. از کودکی عاشق هواپیما، پرواز و خلبانی بودم.
پدرم کارمند اداره منابع طبیعی است. از کودکی عاشق هواپیما، پرواز و خلبانی بودم
میگوید: تقریبا شش یاهفت ساله بودم که هر روز به فرودگاهی که در نزدیکی خانهمان در زاهدان بود، میرفتم و از دور پرواز بالگرد هوایی را نگاه میکردم. به خودم میگفتم: چه حسی در این بالها وجود دارد که به این زیبایی در آسمان در حال پرواز هستند.
او ادامه میدهد: علایق دوران کودکی نباید منحصر به سرگرمی باشد، بلکه زمینهساز رشد او نیز شود.
یوسفی از همان دوران کودکی عشق و علاقه به پرواز و پریدن در هوا در وجودش موج میزند و برای رشد و پویایی خود به استعداد ذاتیاش توجه میکند. او ادامه میدهد: از دیرباز علاقه و عشق به پرواز در بیشتر انسانها وجود داشته و سرانجام با پیشرفت علم، این آرزو به واقعیت تبدیل شده و من هم با حرکتهای چند اهرم و یک بال هنوز در فکر پروازم.
چندسالی میگذرد از زمانی که مسعود یوسفی برای حس کردن لذت پرواز و نشان دادن این ذوق هنری با استفاده از چند چرخ و یک بال فضایی، هلیکوپتری را اختراع و به نام خودش ثبت کرده است که این پرواز اشتیاق او را به پریدن افزایش میدهد.
او که توانسته با کسب رتبه خوب در رشته مکانیک و سیالات دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کند، ادامه میدهد: از خواندن دروس علمی لذت فراوانی میبرم، اما دوست ندارم در آینده رشته تحصیلیام را ادامه دهم، بلکه میخواهم به دنبال کارهای پژوهشی و علمی بروم و در خدمت خانه صنعت ایران باشم.
این مخترع جوان محله ما که دارای دان ۲ تکواندو است، در ادامه میگوید: هیچوقت مطالعه و تحصیل باعث نشد از ورزش کردن دور شوم، به همین خاطر روزانه دو ساعت ورزش میکنم.
زمانیکه یکی از فرزندان خانواده باعث سربلندی پدر و مادر میشود، ذهن همه ما ناخودآگاه به سمت حمایتهای والدینی میرود که شب و روز همراه او بودهاند تا روزی که زحمتهای او به بار بنشیند.
در ادامه از جوان مخترع محلهمان درارتباط با حمایتهای پدر و مادرش میپرسم و میگوید: خدا را شکر میکنم در خانوادهای بزرگ شدهام که همیشه حمایتهای زیادی از من دارند.
یوسفی که موفقیتهای زندگیاش را مرهون لطف الهی میداند، در ادامه میگوید: در هیچیک از مراحل زندگیام از یاد خدا غفلت نکردم، چون میدانم اگر لطف خدا نبود هیچوقت این موفقیت نصیب من نمیشد.
او در آخر ما را میبرد به روزی که مینشیند و ساعتها به عظمت الهی در آسمان فکر میکند و میگوید: هیچوقت فکر نمیکردم روزی بتوانم یک بالگرد کوچک را در آسمان به این بزرگی به حرکت در بیاورم.
یوسفی میگوید: برای اختراع این بالگرد کوچک بیدار خوابیهای زیادی کشیدم و خوشحالم که حالا این زحماتم به بار نشسته و اختراعم نیز به ثبت ملی رسیده است.
این مخترع محله ما در ادامه ابراز تاسف میکند و میگوید: درحال حاضر تعداد مراکز پژوهشی و کتابخانهها در محلههای مشهد به اندازه نیاز جوانان نیست که این موضوع در درازمدت باعث کمرغبتی این گروه سنی به بحثهای مطالعاتی میشود.
یوسفی که به عنوان یک جوان موفق بیشتر وقتش را مطالعه میکند، میگوید: در چند سال اخیر فعالیتهای شهرداری برای پرکردن اوقات فراغت جوانان در محلات پررنگتر شده است.
* این گزارش پنج شنبه، ۳۰ خرداد ۹۲ در شماره ۵۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.