چندسالی میشود که قبولی در کنکور دیگر شکستن آن شاخ غول معروف نیست؛ دلیلش کمترشدن جمعیت شرکتکنندگان است یا زیادشدن تعداد دانشگاهها، موضوع بحث ما نیست. ورود به دانشگاه سخت باشد یا آسان، فرقی در احوال دوران دانشجویی ندارد. هر دانشجو داستان خودش را در عبور از سد کنکور دارد. برخی آنقدر قبل از ورود به دانشگاه سختی میکشند و درس میخوانند که ترجیح میدهند بعد از دانشجوشدن دستکم برای مدتی دور درسخواندن را خط بکشند! برخی سعی میکنند در کنار درسخواندن، خودشان را مشغول کاری دیگر کنند. عدهای هم دانشگاه برایشان صرفا محل تحصیل است و بس. روز دانشجو بهانهای است تا نگاهی بیندازیم به داستان 4دانشجو و یک مکان دانشجوپرور.
با وجودی که بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند برای قبولی در کنکور نیازی به حضور و استفاده از این موارد کمک آموزشی نیست، اما در اذهان عمومی این باور جاافتاده است که قبولی در رشتههای خوب، حضور در این کلاسها را میطلبد.
«امیررضا بابک» و «سجاد سهیلی» دو جوانی هستند که در همین راستا دست به ابتکار زده و با برگزاری کلاسهای کمکآموزشی با تعداد بسیار کم بهطور رایگان علاوهبر آموزش، مشاوره تحصیلی برای دانشآموزان حاشیه شهر دارند.
مسجدی که در دهه60 و روزهای جنگ از محفلهای مهم فکری جوانان و یکی از مراکز ساماندهی آنها برای اعزام به میدان نبرد بود، برای اینکه دوباره جوانترها آن را خانه دوم خودشان بدانند، قرائتخانه راه انداخته است. این قرائتخانه فقط با 50متر مساحت، هرروز نیمکتهایش پر از جوانهایی است که درسخواندن در مسجد را به دیگر کتابخانههای عمومی ترجیح دادهاند.