منطقه ۶

منطقه ۶

رنگین‌کمان قومیت‌ها

حضور قومیت‌های بلوچ، کرد، ترک، فارس، عرب و... رنگین‌کمانی از قومیت‌های مختلف را در منطقه ۶ به وجود آورده است. مجتمع شهید بهشتی که محل سکونت خوزستانی‌های مشهد است در چند سال اخیر یکی از مناطق گردشگری مشهد شده است. سکونت بلوچ‌ها، سیستانی‌ها و افغانستانی‌ها در شهرک‌های شهید رجایی و باهنر ترکیب قومیتی این منطقه را کامل کرده است. بنای تاریخی مصلی در خیابان مصلی که روزگاری محل برگزاری نماز‌های جمعه مردم مشهد بوده و ثبت‌ملی نیز شده از ظرفیت‌های منطقه ۶ است که اکنون پاتوق و کارگاه هنرمندان صنایع‌دستی است. بخشی از خیابان سرخس (شهدای فاطمیون) که فعال‌ترین راسته مشاغل سنتی و قدیمی مشهد است، در منطقه ۶ قرار دارد. بزرگ‌ترین مشکلات منطقه۶، زمین‌های بلاتکلیف، نداشتن اگو، وجود افراد بدون هویت و شناسنامه و بیکاری جوانان است. شهرداری منطقه ۶ مشهد  سال ۱۳۷۰ شکل گرفته و در مساحت ۱۸۶۹ هکتاری آن ۲۳۲ هزار نفر زندگی می‌کنند.

گروه سرود دبستان شهید جهان‌آرا را به جبهه فرستادم
«محسن خانچی» شاعر و معلم قدیمی شهرک پردیس و شهید بهشتی است. او پنج دفتر شعر دارد و در هر قالبی که بگویید هم شعر سروده است.
بخشش در یک قدمی چوبه‌دار
صبح علی الطلوع قرار بود حکم اجرا شود. شب قبل خواب به چشم هیچ کداممان نیامد. صبح سپیده نزده تاکسی گرفتیم و در سکوت راهی زندان وکیل‌آباد شدیم. توی مسیر هیچ کسی حرفی نمی‌زد. بینمان سکوت بود و توی سرمان کلی فکر و خیال. نماز را توی محوطه زندان خواندیم و بعد منتظر نشستیم. مادرم طبق معمول سرش پایین بود، تسبیح می‌گرداند و زیر لب ذکر می‌گفت. سرش را که بلند کرد، تردید را توی چشم‌های پراشکش دیدم. بعد از چند دقیقه سکوت به من نزدیک شد و گفت که می‌خواهد قاتل احمد، پسر 39ساله‌اش را ببخشد.
سراها؛ خطری‌ترین بناها
خطری‌ترین سرا در منطقه6، سرای شاهرودی در میدان عدالت است. سرایی فرسوده با قدمت زیاد که مدتی پیش قسمتی از انبار انتهایی آن دچار آتش‌سوزی شده بود.
طرح‌های گرافیتی روی دیوارهای مخروبه خارج از شهر
چند سال پیش که به مشهد مهاجرت می‌کنند شروع می‌کند به کار روی در و دیوارها... اما نه در و دیوار شهر! او تفاوت کار خودش با کار گرافیتی رایترهای دیگر را در همین می‌داند. اینکه دلش نمی‌خواهد طرحی که خلق می‌کند عمر کوتاهی داشته باشد و زود پاک شود. دلش می‌خواهد کاری که انجام می‌دهد غیرقانونی هم نباشد و مشکلی برایش به وجود نیاید. او حالا بالغ بر بیست گرافیتی دارد که همگی خارج از محدوده شهری هستند. روی تانکرها، دیوارهای مخروبه و...
فقط کار گروهی
مجتبی صادقی متولد سال٧٥ از آن دسته جوان‌های پرانرژی فعال است که با همین سن و سال کم کلی تجربه مختلف توی کارنامه‌اش دارد. از تئاتر و بازیگری و راه‌اندازی گروه بگیرید تا ضبط برنامه برای شبکه2 صداوسیما و تجربه خبرنگاری بسیج رسانه. او روی بیشتر استیج‌های شهر اجرای برنامه داشته و مستند ضبط کرده است و... . اما در کنار همه این تجربه‌های شخصی برای کار گروهی ارزش بیشتری قائل است و وقتی از اهداف شخصی‌اش می‌پرسم می‌گوید همه اهدافش در راستای پیشرفت گروهشان است.
از نانوایی تا جبهه
من که نانوا بودم، پیش از شروع بعضی از عملیات‌ها برای بچه‌ها نان می‌پختم و این نان پختن در آن شرایط سخت، اصلا کار آسانی نبود. آب‌وهوای شهر سومار بسیار گرم و شرجی بود و من در تنور خانه یک دامدار در همان نزدیکی برای بچه‌ها نان می‌پختم. فاصله ما با نیروهای عراقی نزدیک بود. درز در و پنجره‌ها را با پارچه سیاه می‌پوشاندم تا نوری به بیرون درز نکند و دشمن متوجه حضور ما نشود. هیچ هوایی در آن محیط بسته رد و بدل نمی‌شد و من کنار تنور داغ تا صبح کار می‌کردم و عرق می‌ریختم.
جانبازان اعصاب و روانی که هنوز از جنگ برنگشته‌اند
محمد هفته‌ای چند تا موشک چوبی می‌سازد. رادیو جیبی، سوژه اصلی نقاشی‌های علی جان است، همان تنها مونس و همدم او در سال‌های سخت اسارت. موشک‌ها و خمپاره‌ها هم پایه ثابت خواب‌های اکبر هستند.