هلال‌احمر

اهمیت آموزش با جان انسان‌ها برابر است
محمدصادق توکلی می‌گوید: بعد از پایان درسم برای انتخاب رشته ارشد بسیار تحقیق کردم تا بتوانم رشته‌ای را انتخاب کنم که هم به عمران نزدیک باشد و هم به امداد و جمعیت هلال‌احمر ارتباط داشته باشد. در آن سال‌ها دانشگاه شهید بهشتی به‌تازگی رشته مهندسی مدیریت سوانح طبیعی را آورده بود. با رتبه‌ای که داشتم می‌توانستم انتخاب‌های دیگری داشته باشم، اما ته ذهنم درگیر زلزله بم و زلزله زرند کرمان بود و اینکه بتوانم در زمینه کاهش آسیب و امدادرسانی به مردم کشورم فعالیت کنم.
یک حادثه من را به عضویت در هلال احمر علاقه‌مند کرد
در مدت زمانی که من به عنوان مسئول جمعیت هلال احمر سرخس انجام وظیفه می‌کردم چندین سیل بزرگ رخ داد و بار‌ها روستا‌هایی همچون «شورجه علیا»، «گنبدلی»، «آبمال»  و «چاله زرد» در محاصره سیل قرار می‌گرفت، به طوری که یک هفته ارتباط این روستا‌ها با مرکز شهرستان و روستا‌های مجاور قطع می‌شد. برای تسریع کمک به محاصره‌شدگان در سیل، ارسال بسته‌های غذایی و انتقال مجروحان و حادثه‌دیدگان، ناگزیر بودیم هرازگاهی بالگردی را از مرکز استان درخواست کنیم. در جریان عملیات تخلیه و امداد و نجات روستای «شورجه علیا» بچه‌های هلال احمر جان مادر و فرزند سه ماهه‌ای را که به شدت بیمار بودند؛ نجات دادند. در همین حال آقای خوش‌نشین، عکسی از انتقال این کودک ۳ ماهه  به داخل بالگرد که در آغوش یکی از همکاران ما به نام «ابوالفضل احمدی» بود گرفت، بعد‌ها این عکس به عنوان یکی از عکس‌های برتر جشنواره عکس سوئیس، جایزه دریافت کرد.
امدادگر باید خاطرات تلخ را فراموش کند
مجید زارع می‌گوید: از سال ۱۳۸۰ که به عنوان یک نجاتگر حرفه‌ای وارد دنیای حوادث شدم، شاهد صحنه‌های تلخی بودم. به عنوان نمونه در زلزله کرمانشاه، بم و کرمان، سیل گلستان و سیستان و بلوچستان، انفجار قطار نیشابور و خیلی دیگر از این موارد حضور داشتم. آن‌قدر شرایط سختی بود که حتی نمی‌توانم به آن‌ها فکر کنم؛ البته که برای یک امدادگر به خاطر سپردن تلخی‌ها کار درستی نیست. ما برای حمایت‌های تیم عملیاتی خود، طبق آموزش‌هایی که دیده‌ایم باید نقاط مثبت بازخورد عملیات را به عنوان تجربه حفظ کنیم و خاطرات بد و دلخراش را از ذهن خود خارج کنیم.