همه سال هایی که شیخ محمد واله به کاشمر می آمد، خانه ما ساکن می شد. یک بار به پدرم گفته بودند که خانه فدوی برای من مثل بهشت است. ایشان حتی کلید منزل را داشت. ایشان با پدرم انس زیادی داشت. پدرم با آقای واله عهد اخوت خوانده بودند و عجیب با هم مأنوس بودند. پدرم اگر گاهی پول همراهش نبود، از جیب آقای واله پول برمی داشت و نگرانی هم نداشت. حاج آقا این را دوست داشت و می گفت همین درست است. رفاقتشان برای ما قابل تصور نیست.
هر سال کار زنها از روز پنجم محرم شروع میشد و تا روز عاشورا که علمها را حرکت میدادند ادامه داشت.
پاییز 1307 حسینیه آماده و هیئت آل طه در این مکان تأسیس شد، از همان زمان تاکنون شبهای جمعه روضه سید الشهدا(ع) و صبحهای جمعه دعای ندبه برقرار بوده است. بعد از حیاط حسینیه اتاقهای اطرافش ساخته میشود. آنزمان حسینیهها داخل خانهها بودند، بدین صورت که دور تا دور، خانه و وسط، حیاط قرار داشت که از فضای حیاط برای حسینیه استفاده میکردند. پدربزرگم از قفقاز به مشهد مهاجرت کرده بود و دوستان ترکش پای ثابت حسینیه بودند بهطوریکه همان اول کار هیئت 200نفره برپا شد.
اصغر صابری کرده 50سال در هیئتهای مختلف محله دم گرفت. او نماد زنده مداحی سنتی و چهارپایهخوانی در بازار بود. جدای از اسم و رسمش، آنچه او را خاص میکرد، بیسوادیاش بود که بهرغم آن، اشعار زیادی را حفظ بود و بدون حتی جدا انداختن یک واو با صدای رسا میخواند. در آبیرنگ انتهای کوچه بلوچیها خانه آبا و اجدادیاش بود که با وجود اینکه نیمهمخروبه بود، به هیچوجه قصد فروش یا واگذاری به غیر را نداشت. میگفت «این خانه ارث پدرم است، نمیتوانم از آن دل بکنم.»
برخی افراد هم با وقفهایی که برای عزاداری ایام محرم و صفر انجام دادهاند، اسم خود را در گذر زمان ماندگار کردهاند. آنطور که اسناد تاریخی و وقفنامههای بهجایمانده نشان میدهد، قدمت مجالس سوگواری در ایام محرم و صفر در حرم مطهر رضوی به قرنها قبل بازمیگردد، بهطوریکه نام بسیاری از افراد خیر نیکاندیش در زمره واقفان آستان قدس رضوی به ثبت رسیده است. میرزامحمد مؤمن، مهدیقلیخان قرایی، حاج کاظم غراب، عضدالملک و... تنها تعدادی از واقفانی هستند که داراییهای خود را در چارچوب موقوفه در سالهای دور و نزدیک برای عزاداری در محرم و صفر به این آستان ملکوتی سپردهاند.
حبیبپور که 61بهار از زندگیاش میگذرد دراین باره توضیح میدهد: دوست داشتم همراه با دوستانم به عشق امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت در هیئتها سینه بزنیم و عزاداری کنیم، اما آنطور که باید فضا مهیا نبود. برای همین به همت بچههای تپلمحله هیئتی تشکیل دادیم و کودکان بسیاری را دور خودمان جمع کردیم. مادرم در این مسیر خیلی به من کمک کرد. مراسم عزاداری را در خانه برگزار میکردیم.
حمد صفایی شهری متولد 1334 است. او تا پیش از رفتن به خدمت سربازی نه اهل رفتن به هیئت بود و نه حتی نماز را پیوسته میخواند. صفایی درباره دوران جوانی خود و چگونگی جذبش به مسائل دینی میگوید: من تا پیش از رفتن به خدمت سربازی آن چنان اهل خواندن نماز و روزه نبودم. بیشتر علاقه داشتم به سینما بروم و خوشگذرانی کنم تا اینکه به سربازی رفتم و با شخصی به نام سیدهاشم دوست شدم.






