همه سرپا ایستاده اند و فرزندانشان را سردست گرفته اند. خواندن لالایی برای شش ماهه امام حسین (ع) که شروع میشود، جمعیت صدا به گریه بلند میکند.
زمان ممنوعیت عزاداریها هم جایی مخفیانه به نام «منبرخانه» بود که مردم آنجا میرفتند و عزاداری میکردند. مثل منبرخانه مرحوم آقای شاهرودی در کوچه «زمرد».
اطعام عزاداران در ایام محرم و صفر در خراسان و مشهد در دوره قاجار رواج پیدا میکند و شامل انواع حلوا، پلو و آشهای مختلف میشده است.
روزی که مرحوم سرهنگ «دهکدهاحمدی» نیت کرد روضهخوانی راه بیندازد، تصورش را هم نمیکرد که هیئتی به نام او پا بگیرد و مسجدی به نام همین هیئت بنا شود؛ هیئتی که با گذشت حدود نودسال همچنان رونق دارد.
خاطرات شبیهخوانی هیچگاه برای بیبیعفت کمرنگ نشده و بهخوبی آن روزها را به یاد میآورد؛ اینکه چطور بزرگترها با اسب وارد میدان میشدهاند و اتفاقات کربلا را در لباس رزم برای دیگران با صدایی رسا و بلند میخواندهاند.
حسینیه کرمانیها که دو قرن پیش توسط پناهندگان به امامرضا (ع) شکل گرفت هنوز برای سوگواری امامحسین (ع) خیمه کشی میکند.
از یک گروه بیستنفره، تنها سه نفر برای رفتن به کربلا، با هم همراه و یکدل و یککلام میشوند: مرتضی، حسین و مهدی.