زیبایی ساخت این مسجد بهدلیل همدلیای است که در میان اهالی ایجاد شده است. اگر این مسجد نبود شاید ما سالها هممحلهای بودیم اما وفاق و همدلی و ارتباط محکمی بینمان به وجود نمیآمد.
سید امیر مظلومی میگوید: روح ما انسانها با عناصر طبیعی آرام میشود، چوب یکی از بهترین عناصر است که پیغمبران ما هم با آن عجین بودهاند. من یک نجار هستم. اینجا هم کارگاه نجاری من بود که در آن برای امرار معاش کار میکردم. با تکههای چوب کتابخانه کوچکی ساختم و بیرون کارگاهم نصب کردم تا کتابهایی را که دارم با مردم به اشتراک بگذارم. بعد از مدتی دیدم استقبال خوبی از کتابخانه کوچکم شد، به همین دلیل به فکر افتادم کتابخانه بزرگتری را داخل کارگاهم درست کنم. همین فکر جرقهای شد تا کارگاهم را جمع و این بخش از خانهام را تبدیل به پاتوقی برای دورهمی کتابخوانها کنم.
منصوره صدقی میگوید: از دیگر فعالیتهای من در مدرسه، گرفتن جشن بزرگی برای تولد حضرت فاطمه(س) در مدرسه است. تونلهای حجاب با گل درست میکنیم و بچهها از وسط این تونلها رد میشوند و پیکسلهای حجاب روی مقنعه آنها نصب میشود. برنامه دیگری باعنوان «جشنواره عروسکها» نیز برگزار میکنیم. در این برنامه از بچهها میخواهیم عروسکها را با مقنعه و چادر بپوشانند و از همان کارها نمایشگاهی ارائه میدهیم تا بچهها را به عفاف و حجاب تشویق کنیم.
یکی از مهمترین ایرادهایی که در خانواده مذهبی میبینم این است که بسیاری از مادرها نمیتوانند فلسفه حجاب را به دختران بیاموزند زیرا خود نیز به صورت تقلیدی از والدین خود فرا گرفتهاند. وقتی فرد به صورت تقلیدی چیزی را میآموزد، با شک و تردید رشد میکند و همین باعث میشود خیلی زود در هجوم جریانات مخالف، آن را از سر برمیدارد. اگر مادران بتوانند همزمان با بلوغ شرعی، دلیل پوشش و فلسفه حجاب را برای دختران خویش تبیین کنند، تا حد بسیاری میتوان به مقاومت دختران در هجوم افکار ناصحیح امیدوار بود، گرچه مدارس و فضاهای آموزشی نیز پس از خانواده، نقش مهمی ایفا میکنند.
این غول بیشاخ و دم، کوچک و بزرگ و زن و مرد نمیشناسد، تعدادی زیادی از زنان و مردان در محله وکیلآباد با اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند. در این مسیر نیز به کمک برخی خیران حوزه سلامت و مراکز ترک اعتیاد، بسیاری از مردان و زنان معتاد شناسایی شده و در این درمانگاهها رایگان بستری شدهاند، بسیاری از آنها بعد از گذراندن دوره بازپروری و ترک اعتیاد، دوباره به آغوش خانواده بازمیگردند که برای من بسیار مایه مباهات است.
زهیر قدسی درباره تشکیل «خانه تجربه» توضیح میدهد: دلیل نامگذاریمان این بود که بهطور کلی با خواندن کتاب یک تجربه جدید بهدست میآوریم و کتاب را برای اضافهشدن تجربههایمان مطالعه میکنیم. این تجربهها باعث افزایش کیفیت زندگیمان میشود. این مکان را هم با همین ایده که تجربههایی را در اختیار دیگران قرار بدهیم، افتتاح کردیم.
گرچه از کودکی در خانوادهای مذهبی رشد کرده، علاقهاش به نهجالبلاغه ریشه در زمانی دارد که برای ورزش باستانی پا در میدان زورخانه گذاشته است. وقتی مرشد از خلق و خو و جوانمردی علی میخوانده، او به عشق مولا در گود میچرخیده و با خود میگفته این علی کیست که چنین نام، مرام و سیرهای دارد. همانزمان شروع به خواندن نهجالبلاغه میکند و پی به غربت و تنهایی مولا(ع) میبرد.دلش میلرزد و با خود عهد میبندد تا زنده است هر کار از دستش برمیآید برای معرفی نهجالبلاغه انجام دهد.