جلسه قرآن خیابان شهید قانع محله تربیت از زمان جنگ شروع شده است. آنزمان که مردها جبهه بودند، همسرانشان منزل خانم توانا که بزرگ محل بوده جمع میشدند و نگرانیهایشان را با هم قسمت میکردند. حتی گاهی که میترسیدند شبها تنها در خانههایشان بخوابند، به منزل خانم توانای بزرگ میآمدند و اینگونه روزهای جنگ را سپری میکردند. به گفته بانوان حاضر در جلسه، این محفل برکات زیادی برای همهشان داشته است و اکنون وقتی اعضا مشکلی دارند خیلی وقتها قبل از اینکه مسئله را به خانوادههایشان بگویند، به دوستانشان در این محفل میگویند و بدین طریق آن را حل میکنند.
سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها این روزها در آستانه برآورده کردن دههزارمین آرزوست. دههزارمین آرزویی که قرار است برآورده کند این است که امسال 313 عروس و داماد را در روز جوان خانه بخت بفرستد، میگوید: سال 90 دخترم به دنیا آمد. همان موقع، مامان برایم تابلویی هدیه آورد که روی آن نوشته بود: ستایش میکنم خدایی را که ستارالعیوب است. سال 88 دقیقا از 88/8/8 کارهای جهادی را شروع کردم. همه چیز از یک مسجد شروع شد و من خودم را ساختم تا بتوانم جایی دیگر را بسازم. رفتم و عشق را از حاشیه شهر شروع کردم.
جواد شهابی درباره تأثیر فراوان کرونا بر شغل چاپ تراکت میگوید: با شیوع کرونا و بهدنبال آن تعطیلی تمامی مراسمهای دورهمی و جشن های عروسی، دیگر سفارشی برای چاپ تراکت و کارت عروسی نداشتیم و میزان سفارشهای ما بین 70تا 80درصد کاهش یافت. گاهی اوقات چاپ تعدادی تراکت و کارت ویزیت شغلی را داشتیم که درآمد ناچیزی داشت. با ادامه پیدا کردن این روند درآمدمان به حداقل رسید و ما برای مدت بیش از یکسال از جیب خوردیم و خودمان را سرپا نگه داشتیم.متأسفانه برخی همکاران ما بهدلیل اینکه مغازه را اجاره کرده بودند نتوانستند دوام بیاورند.
فروشنده لوازم جشن تولد باید با فضای مجازی و طرحهایی که در آن مخاطب بیشتری دارد آشنایی داشته باشد و با روابط عمومی خوب، مشتری را جذب کند. پیام غیاثزاده میگوید: هنوز تعداد کاسبان این حرفه کم است و بهدلیل تقاضای زیادی که وجود دارد حاشیه سود خوبی را میتوان به دست آورد. به نظر او چون گرفتن جشن تولد مرسوم شده است، این حرفه در پایینشهر و بالاشهر بازار خودش را دارد فقط با این تفاوت که در مناطق با درآمد کمتر مردم با وسایل کمهزینهتر جشن تولدهایشان را میگیرند و در بالاشهر دنبال ابزارهای جدیدتر و گرانتر میروند.
در مشهد هم همانند دیگر نقاط ایران، همه مردم به آداب و رسوم نوروز پایبند وعلاقهمند هستند. آنها چند روز دست از کار میکشند و خود را برای استقبال از ایام نوروز آماده میکنند، غرق در خوشی و سرور میشوند و با تهیه خوراکیهای متنوع از قبیل شیرینیها و آجیل، شادی را به زندگیشان میآورند و به قول خودشان برای پیوند با سرسبزی بهار، گندم و عدس سبز میکارند، به این صورت که در اواسط اسفندماه، عدس، گندم یا ماش را در بشقابی خیس میکنند و هنگام تحویل سال آن را در سفره هفتسین قرار میدهند. لباس نو میپوشند، اسپند دود میکنند، تخم مرغ میپزند و آنها را رنگ میکنند.
منطقه10، یکجورهایی ایرانِ کوچک است به همین بهانه رفتیم سراغ روایت جشن های نوروزی در شهرهای مختلف. از مشهد خودمان گرفته تا آذربایجان و سیستان و بلوچستان. جشن نوروز مهمترین مراسمی است که از سالیان دور و از دوران باستان برای ایرانیها به یادگار مانده است و مردمِ ایران از همان اولینباری که نوروز را خلق کردهاند، به سبک و سیاق خودشان آن را جشن میگیرند و اصلاً جالبترین ویژگی نوروز همین است که در ایران به تعداد اقوامی که وجود دارد، رسم و رسوم و جشن های نوروز هست و هر قومی به سبک و سیاق و باورهای خودش روزِ نو را جشن میگیرد.
«وقتی در مقابل پدرم و مادرم نشستم و گفتم قصد داریم مراسم ازدواجمان را در مسجد محله برگزار کنیم با چهره متعجب مادر و ابروهای در هم کشیده پدر روبهرو شدم. صدای پدرم جدی شد و گفت: «حرفت را دوباره تکرار کن!» من هم مصممتر از قبل گفتم «من و عاطفه قصد داریم مراسم ازدواجمان را در مسجد پنجتن بگیریم، البته رضایت شما برایمان مهم است.»حامد با تعریف این صحنه میگوید پدر و مادرش پس از گفتوگوی بسیار با او، حرفش را خیلی جدی نگرفتند و با این تصور که خانواده همسرش مخالفت خواهند کرد، به او گفتند: «نظر خانواده همسرت مهم است.»