روحانی پرتلاش محله شهید قربانی در مدت 15سال که نقش امامجماعت مسجد حضرت زینب(س) را دارد، با همکاری جوانان این محله به این مرکز مذهبی شور و حال خاصی داده و با بسیجیکردن نمازگزاران و خیران، گامهای مؤثری برای کاستن از مشکلات اقتصادی و فرهنگی محله برداشته است. ارتباط صمیمی حجتالاسلام علیاکبر جعفری با نمازگزاران و اهالی محله شهیدقربانی به شکلی است که حتی از وقتی محل سکونتش را تغییر داده است، باز هم بدون هیچ چشمداشتی، مسافت طولانی را فقط به عشق جوانان و نمازگزاران مسجدی برای اقامه نماز طی میکند.
قالیبافی از جمله هنرهای منحصربهفرد ایرانزمین است. هنری که در طول قرنها با فرازونشیبهای فراوان همراه بوده، اما هرگز از زیبایی و شکوه و عظمت آن چیزی کاسته نشده است. شاهد حاضر، تقاضای بازارهای غرب و شرق برای بهدستآوردن این سوغات اصیل ایرانی است. امروز قیمت گزاف تمامشده فرش دستباف و نبود بازار فروش از یک طرف و ارزانی، سبکی و تنوع فرش ماشینی از سوی دیگر، دستبهدست هم داده است تا در گذر زمان یکبهیک درب کارگاههای قالیبافی تخته و به فراموشی سپرده شود. به همین دلیل بود که خبر روشنبودن چراغ یک کارگاه قالیبافی در دل روستای گرجی سفلی، آن هم به همت چندتن از بانوان این روستا، خبری مسرتبخش و امیدوارکننده بود.
هرکس حادثهای را تعریف میکند هنوز حرفش تمام نشده دیگری حادثهای بدتر از آن را تعریف میکند که همه آنها داستان سرقت، خفتگیری و ایجاد مزاحمت برای زنان و مردان است. همه مردهای حاضر بی هیچ ابایی میگویند: «این زیرگذر اینقدر ناامن است که ما هم جرئت رد شدن از آن را نداریم چه برسد به خانمها» و مابین هر عبارتی این جمله تکرار میشود: اگر یک پل هوایی بزنند اینقدر مورد تعرض سارقان و اراذل قرار نمیگیریم.
همیشه در هر کاری گذاشتن خشت اول مهم است. خشتی که اگر درست گذاشته شود دنیای آدم را میسازد و فرقی هم نمیکند خشت را خودت گذاشته باشی یا دیگری؛ همچون زندگی مهدی، جوان استثنایی محله سیسآباد.
مهدی رضایی که این روزها با نام دانشآموز استثنایی گلخانهدار شناخته میشود، با نشان دادن علاقه به گل در مدرسه با کمک یکی از معلمانش درست راهنمایی شده و با کمک یکی از فعالان فرهنگی هم گلخانه ساخته است. گلخانه کوچکی که بیش از 100 گلدان دارد و محصولاتش در آزادشهر به فروش میرسد.
نسیم خوش صبحگاهی در کنار تلی از پنبههایی که پیش چشمش با هر نسیم کوچک موج میگرفتند و صدای خوشاهنگ دنگدنگ کمان حلاجی که سالها نزدیک بهار در کوچههای شهر میپیچید، هنوز در یاد لحافدوز قدیمی محله رده(میثمشمالی) خوش مینماید. گویی همین دیروز از پیش رویش گذشته باشد. وقتی قرار بود تشک عروس و دامادی را بدوزد یا برای پنبهزنی عید جایی برود، قند توی دلش آب میشد. حساب دستش نیست که چندسال از آن وقتها گذشته است. از گذشته علی ناظوری میگوییم.
سال 1399 نمایشگاه عکسی با عنوان «رابطه» در کشور استرالیا برگزار شد. در این نمایشگاه آثار الیاس علوی، یکی از هنرمندان مهاجر در استرالیا، با همکاری 10هنرمند دیگر به نمایش گذاشته شد. آثار زبیده حسینی از گلشهر، نماینده کشور ما در این نمایشگاه بود. با او درباره آثارش و نگاهش گپ زدیم. مختصری هم از زندگی سخت مهاجران برایمان گفت.
همهچیز از یک اتفاق ساده شروع شد؛ روزی که مادر در راه برگشت به خانه، خیلی تصادفی وارد باشگاه ورزشی محلهشان شد و دخترها را برای کلاس ژیمناستیک ثبتنام کرد. آن روز مادر فکرش را هم نمیکرد روزی دخترهایش جزو افتخارآفرینان ورزش استان و کشور شوند، اما این رؤیای دور از انتظار به حقیقت پیوست. خواهران «لائی» در طول یک دهه بیش از 70مدال طلا، نقره و برنز را از آن خود کردهاند و همچنان پرشور و باانرژی به مسیر ورزشیشان ادامه میدهند.