در مجموعه اسناد موجود در مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس، دهها سند مربوط به دوره ناصرالدین شاه قاجار و بعد از آن موجود است که در آن متولی یا نایبالتولیه وقت، به تحویلداران و یا دربانباشی کل، دستور برپایی هرچه با شکوهتر این جشنها و چراغانی نمودن مفصل ایوان طلا و صحنهای مقدس را در شب ولادت یا عید و مدیحه سرایی و پذیرایی با شربت و شیرینی و اطعام بر مبنای برخی از موقوفات داده است. این اسناد ما را به خوبی با وضعیت و سابقه برپایی این جشن ها در گذشته آشنا میکند.
گذری بر قدیمی ترین نقشه های حرم مطهر رضوی که نخستین آن ها، تیرماه155سال پیش رسم شده است.
بعد از گذر از پل کشف در بولوار پنجتن، راه را که ادامه دهی و 4روستای شترک، شیرحصار، امرغان و گوشهکنار را در جاده هلالی پشت سر بگذاری، به روستای برزشآباد میرسی؛ روستایی در 14 کیلومتری مشهد. روستایی که بنا به نقلها و روایات، روزگاری یکی از نوادگان امام چهارم(ع) در آنجا زندگی میکرده و امروز آستانه امامزاده سیدعبدالله اسحاق(ع)، محلی برای زیارت اهل دل است. در روستا از هر که سراغ صحن و سرای این امامزاده را بگیری، مسیر تنها قبرستان ده را نشان میدهد.
سیدمحمود رئیسالسادات با اشاره به شجرهنامه امامزادگان روستای اندرخ میگوید: مقبره 3 امامزاده به نامهای سیدفتحالله(ع)، سیدعمادالدین(ع) و بیبی ربابه(ع) در کنار هم و در داخل یک ضریح قرار دارد و طبق شجرهنامهای که در زیارتگاه نصب شده است، نسبت شریفشان به امام موسی کاظم(ع) میرسد و مردم مهربان و مهماننواز روستای اندرخ ارادت خاصی به این امامزادگان دارند و طبق شجرهنامهای که در زیارتگاه نصب شده است، نسبت شریفشان به امام موسی کاظم(ع) میرسد
شبها اینجا کاوشهای غیرمجاز میکنند که سکوت تاریخی تپه را در هم میشکنند. تپهای که به قدمت تاریخ مشهد سکوت کرده است با صدای نابخردانه کلنگ و تیشه غیرمجاز جستوجوگران گنجهای اساطیری زخم میخورد و فریاد نابودی سر میدهد. به ازای هر تیزی که در جانش فرو میرود زخمی عمیق بر میدارد تا از اصل خود فاصله بگیرد و حفرههای وجودش هر روز دردناکتر و عمیقتر شود. اینجا تپه نادری است.
جایی که خوش خیالان تاریخ در آن به دنبال گنج نادرند. درحالیکه این نام پر ابهت قدمتش کمتر از 60 سال است. تپهای در همین نزدیکی شهر مشهد که عیارش به تاریخ بلندبالای پشت سرش بالا رفته است ولی سودجویان آن را مفرغی میدانند که باید از دلش طلا بیرون بکشند و اینگونه آن را زخم میزنند و میرنجانند!
ردپای ساعتهای حرم را اگر در دل تاریخ دنبال کنید، به دوره صفویه میرسید. این زمانی است که صنعت ساعت در ایران رواج یافته بود؛ دورانی که تاجران اروپایی ساعتهای ساخت قاره سبز را بهعنوان کالای لوکس به ایران وارد میکردند. حرم مطهر که نقطه آغاز بسیاری از نمودهای تمدن نو در مشهد بوده، در صنعت ساعت هم پیشتازی کرده است.
صدای ساعت آستان حضرت رضا(ع) زنگ خاطرات بسیاری از مشهدیهای کهنسال را روشن میکند. اکنون حرم دو ساعت بزرگ کهن در صحن انقلاب و آزادی دارد که هر کدام سرنوشت خاص خودشان را دارند و در همه رواقها و صحنها ساعتهای دیجیتالی جای ساعتهای عقربهای و مکانیکی را گرفته است.
نمیدانم نخستین ساعتساز حرم که بوده است؛ این را هیچکس نمیداند. در منابع مکتوب و شفاهی اثری از نام کسی که نخستینبار موظف شد مراقبِ تداوم ثبت وقت در حرم باشد، نیست. در میان اسناد، بیشتر از نام افراد، انگار جایگاه ساعتسازی در حرم مطهر مطرح بوده است. بااینحال، اگر از امروز شروع کنیم و به عقب بازگردیم، به سه نام وحیدی، عنبرانی و درودگر میرسیم که در چند دهه گذشته نگهبانِ زمان در حرم بودهاند.