روایتها میگویند، نخستین هواپیما یی که آسمان ایران را شیار زده، نیمه دیماه1292خورشیدی از نیلی بینهایت این فلات گذشته است، البته این هواپیما ، یک طیاره قدیمی یک یا چند سرنشین و عموما نظامی بوده که در اختیار ارتش دول خارجی قرار داشته و ایران تا آن زمان از آن بینصیب بوده است. همین مناسبت هم سبب شد تا در سطرهای بعدی از نخستین هواپیما در آسمان ایران و مشهد بگوییم.
بهتازگی با مطرحشدن طرح جابهجایی فرودگاه و ساختهشدن یک بندر خشک به جای آن، دوباره موضوع جابهجایی فرودگاه قوت گرفته است. اهالی محلههایی مانند شهرک عسکریه و طرق که با فرودگاه محصورند بیش از پیش امیدوارند که با رفتن این همسایه پرمزاحمت، محلهشان رنگ آبادانی به خود بگیرد زیرا آنها از مدیریت شهری، بازگشایی معابر ارتش را دیدهاند و انتظار دارند که موضوع فرودگاه هم مانند جابهجایی ارتش به سرانجامی نیکو برسد. بهسراغ اهالی محلههای پروین اعتصامی، مقدم، کوی پلیس، کوی کارگران، شهرک عسکریه، طرق و امام خمینی(ره) رفتیم تا نظرشان را درباره این جابهجایی بپرسیم.
کوچه ادیب23 یکی از مشهورترین کوچهها در قاسمآباد است. دلیل آن هم وجود مجموعه سینمایی سیمرغ در ابتدای این کوچه است که خود به نمادی هویتی برای منطقه10 تبدیل شده است و شهروندان سایر مناطق نیز با آن آشنا هستند. این کوچه از مراکز محله امامیه محسوب میشود و با توجه به نزدیکی به میدان مادر محل برگزاری بسیاری از رویدادهای فرهنگی و اجتماعی در مناسبتهای مختلف نیز هست.
17اسفند سال 63 حمله هوایی جنگندههای عراقی نوع دیگری زخم بر پیکره این شهر گذاشت. «یوسف آقاپور» که اکنون پنجاهونهساله است نیز در ماههای پایانی خدمت سربازی از این زخم بینصیب نماند.
حالا دست راستش قطع است، چشم راست مصنوعی است و دست چپ آرنج ندارد و دو انگشت آن کاملا بیحس است و با گذشت 37سال ترکشهایی هم در سر، قلب و مهره سوم از پایین در بدنش به یادگار دارد. جراحاتی که باعث شده است درجه جانبازی او 70درصد ثبت شود. تجربه 140بار عمل جراحی و پنج سال زندگی روی تخت بیمارستان حتی در واژه هم بهسختی میگنجد.
یک مشهدی که پدر جنگلبانی ایران لقب دارد اما در شهر زادگاهش کمتر کسانی او را می شناسند، آن چنان که حتی خیابانی هم به نامش نیست. ساعی استاد دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، بنیان گذار اولین تشکیلات منسجم جنگلبانی ایران و اولین استاد علم جنگل شناسی در دانشگاه تهران نیز بود. او همچنین با سامان بخشیدن به اداره جنگلبانی و جنگل داری، جنگل های ایران را از تاراج شدن نجات داد. ساعی توفیق یافت اولین بار مساحت همه جنگل های ایران را تخمین بزند.
به همت ساعی امروز 60سال است جنگلهای ایران در فهرست ثروت ملی قرار گرفتهاند.
سرتیپ دوم خلبان محمدرضا قربانیفر همیشه آماده رزم بود و به همین خاطر دوستانش به او لقب «رضا کیف به دست» را داده بودند. رضا دوست داشت در عملیات پاکسازی اشرار شرق کشور در مقابل افرادی که جوانان را هدف قرار دادهاند و میخواستند همه را آلوده کنند، بایستد.
سهیلا نوریان، همسر شهید میگوید: یکبار استاندار وقت کرمان یک دستگاه تلویزیون تماشا به او هدیه داد. آن موقعها تلویزیون تماشا بسیار باارزش بود و تنها دلخوشی ما در سایت هوانیروز کرمان محسوب میشد، اما رضا از پذیرفتن این هدیه طفره رفت و گفت: «افراد بسیاری در انجام موفق این مأموریتها به من کمک میکنند، یا همه را تشویق کنید یا من هدیه شما را نمیپذیرم». عاقبت استاندار به خاطر رضا تمامی گروه انجام مأموریت را تشویق کرد و به همه یک تلویزیون تماشا هدیه داد.
این متن جزیره خاطرات علی سروی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که همه عمر خدمتش را در بیمارستان شهید کامیاب پرستار بوده است. او کارش را به صورت رسمی از سال 62 شروع کرده و سال 91بازنشسته شده است. از روز اول جنگ که به عنوان رزمنده به جبهه میرود تا روزی که به عنوان کادر درمان به جبهه اعزام میشود، خاطراتش شنیدنی است. سروی از سال 62 تا پایان جنگ پرستار مجروحان جنگی است.