سینما

 کوچه سینما «شهر قصه»
خیابان شهید شفیعی32 برای اهالی محله شهید آوینی و محدوده گلشهر بسیار خاطره‌انگیز است. همگی این معبر را به نام کوچه سینما می‌شناسند. در سال‌های دور زنده‌یاد حسین پورحسین از چهره‌های فرهنگی و هنری مشهد، سینما «شهر قصه» را در حاشیه این کوچه دایر کرد. با اینکه سینما تعطیل و جای آن ساختمانی ساخته شده است اما هنوز حال و هوای اینجا متفاوت از کوچه‌های دیگر است. رستوران‌های قابلی، شورنخود و آب‌میوه‌فروشی‌هایی که شیریخ می‌فروشند در حاشیه این کوچه، انگار هنوز انتظار تماشاچیان سینما را می‌کشند.
دخترک گل‌فروش
«مینا پدرش معتاد است. از خانه می‌رود و او را همراه مادرش تنها می‌گذارد.» این آغازی است برای داستان فیلم تلویزیونی «شب شوم»، فیلمی که به معضل اعتیاد اشاره می‌کند و مائده پهلوان به عنوان یکی از بازیگران آن به ایفای نقش می‌پردازد. می‌گوید: فیلم کوتاه «کوچه ر» درباره بچه‌های کار ساخته شده‌است و من نقش یک دختر گل‌فروش را بازی می‌کنم که نان‌آور یک خانواده است. همیشه دوست داشتم برای حمایت از بچه‌های کار قدمی بردارم و خداراشکر در این فیلم حضور داشتم.
کوچه سینما سیمرغ و پارکینگ هواپیما!
کوچه ادیب23 یکی از مشهورترین کوچه‌ها در قاسم‌آباد است. دلیل آن هم وجود مجموعه سینما یی سیمرغ در ابتدای این کوچه است که خود به نمادی هویتی برای منطقه10 تبدیل شده است و شهروندان سایر مناطق نیز با آن آشنا هستند. این کوچه از مراکز محله امامیه محسوب می‌شود و با توجه به نزدیکی به میدان مادر محل برگزاری بسیاری از رویدادهای فرهنگی و اجتماعی در مناسبت‌های مختلف نیز هست.
فتو «دوستی»؛ روایت عکاس قدیمی کوچه کربلا
پیرمرد خوش‌مشرب و مردمی است. سن و سالی از او گذشته و اهل مدارا با مردم است. او از عکاسان قدیم مشهد است و از سال ۱۳۳۸ شاگرد عکاسی بوده است. روبه‌روی در مسجد گوهرشاد در عکاسی طهرانی‌ها در سرای فاتح اولین رفاقتش با دوربین و فیلم شکل می‌گیرد. از وقتی سبک عکاسی متفاوت می‌شود کار را به فرزندانش می‌سپارد. دو پسرش حمید و محمد مهدی چراغ عکاسی دوستی را در کوچه کربلا همچنان روشن نگه‌داشته‌اند. علاقه «احمد دوستی»، اما همچنان به عکاسی پابرجاست.
مجید، پهلوانِ هنرمند
مجید پهلوان از 30سال پیش علاوه بر تئاتر در چندین فیلم سینما یی کوتاه و تلویزیونی هم حضور داشته که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به فیلم تلویزیونی «شب شوم» اشاره کرد، درامی که با همدردی و حس عمیق به بررسی معضل اعتیاد می‌پردازد. او سال‌هاست هر تاسوعا با لباس تعزیه‌خوانی وارد روستای آبا و اجدادی‎اش می‌شود تا ارادتش به ائمه اطهار(س) را با لباس دیگری به ‌جای آورد، رسمی که او را «شمر» گروه تعزیه‌خوانی روستای حسین‌آباد شیروان کرده‌ است. هنرمند ساکن محله الهیه در رادیو هم کار می‌کند و از ساخت نمایش‌های رادیویی تا گزارشگری و مجریگری را تجربه کرده ‌است. خودش می‌گوید آچار فرانسه رادیو است و هرجا بخواهند، «نه» نمی‌گوید.
اکبرآقا بقال «نوروز رنگی» آقای لهجه‌هاست!
علی انوریان یزدی ماجرای گرفتن نقش در سریال نوروز را اینطور تعریف می‌کند: یک روز عصر یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت علی مسعودی می‌خواهد در مشهد سریال بسازد برای تست بیا. روز بعد قبل از رفتن پیش علی اول به حرم رفتم. به امام رضا(ع)گفتم خودت می‌دانی چقدر دلم می‌خواهد این کار را بگیرم. خودت می‌دانی علی مسعودی سخت‌گیر است و اگر بازی بلد نباشم ردم می‌کند خودت کارم را درست کن. از همانجا پیش علی رفتم. تا من را دید گفت تو نیازی به تست نداری تعریفت را خیلی شنیده‌ام. فقط بیا با من عکس بگیر می‌خواهم برای رضا عطاران بفرستم. آنجا بود که فهمیدم رضا سفارشم را کرده است.
غلام رضا بایزان منش مرد اخلاق تئاتر مشهد بود
بایزان منش متولد 1332 در مشهد با اخلاق خوبش در میان اهالی تئاتر زبانزد بود و اغلب در آثار مذهبی به ایفای نقش می پرداخت، با نمایش «سرنوشت» وارد حیطه بازیگری شد و در ادامه با تئاترهای دیگر چون «چوب به دست ها»، «سیاه زنگی، مرد فرنگی، د ایره زنگی»، «شب بیست و یکم» «شقایق دره»، «هفت کچل»، «از طواف تا طف»، «پشت پرچین»، «کمند خاطرات» و «آوارگان عشق» هم روی صحنه رفت. این هنرمند همچنین یکی از بازیگران اصلی نمایش «خورشید کاروان» بود که حدود ۱۵سال در ایام محرم و صفر در مشهد اجرا شد.