شهید

دستمالی که به باباعلی داده بودم، هنوز دور مچش بود
مادر شهید می‌گوید: یک روز با یکی از شهدا درد‌دل کردم و گفتم درست نیست منِ مادر این‌طور سر‌درگم باشم و پسرم جا و مکان نداشته باشد. به یک هفته نکشید که گفتند پیکرش پیدا شده است.
حسن ضیایی‌نیا، نخبه هسته‌ای، شاگرد شهیدشهریاری است
حسن ضیایی‌نیا خاطرات مشترکی با دانشمند شهید مجید شهریاری دارد. می‌گوید: هرچه از دانش شهید بگویم کم گفته‌ام؛ ایشان در توسعه تحقیقات قدرت هسته‌ای ایران پیش‌رو بوده است.
شهید در خواب با من مخالفت کرد
مادر شهید خراشادی‌زاده از خواب پرمعنایش می‌گوید که فرزند شهید ش به خوابش می‌آید و اصرار می‌کند «این مراسمی که می‌خواهید در خانه برایم برگزار کنید، ببرید در حرم برگزار کنید.»
پیکر شهید اسکندری‌فر بعد از  ۹ سال رسید
مادر شهید احمد اسکندری‌فر که هیچ نشانی از فرزندش نداشت بعد از ۹ سال چشم انتظاری خواب شهید را می‌بیند که به او می‌گوید: «مادرجان، از انتظار دَرَت می‌آورم».
دلهره‌ مادران شهدای ۱۰ دی تمامی ندارد
هفت‌ شماره تماس در اختیار داریم که همه از خانواده شهدای دهم دی‌ماه هستند. شهدایی که اکنون خانواده‌های آن‌ها در منطقه یک مشهد ساکن هستند.
اولین شهید کوچه چهل‌خانه، سرباز امام‌ زمان(عج) بود
یک روز که محمدهادی حسینی به همراه پدر در حیا‌ط مسجد ایستاده بود، آیت‌الله سبزواری می‌گوید: «در آینده این کودک، روز‌های خوبی می‌بینم. مراقب او باشید؛ او یکی از سربازان امام‌زمان (عج) است.»
خانه آیت‌الله حائری، پاتوق جوانان محله کوی کارگران بود
جواد آخوند‌زاده، قاری قرآن و برادر شهید جعفر آخوند‌زاده، علاوه بر روایت داستان زندگی برادر شهید ش، خاطرات خوبی هم از مرحوم آیت‌الله عبدالرضا حائری عباسی دارد.