دانش آموز

ترجمه و برنامه‌نویسی هنر دانش‌آموز نابینای محله دانشجو است
بزرگمهر عماد حقی متولد سال 1388 است. از دو ماهگی که نابینایی او اثبات می‌شود، مادر اراده‌اش را محکم‌تر از قبل می‌کند تا فرزندش را طوری بار بیاورد که با پشتکار، موانع را از سر راهش بردارد. اکنون بزرگمهر 12سال دارد و فراتر از آنچه مادرش تصور می‌کرده پیش رفته است. رتبه اول مسابقات استانی پوستر در آموزش و پرورش را کسب کرده و علاوه بر آن با تسلط به برنامه‌نویسی bgt توانسته بازی‌های صوتی جذابی بنویسد. او همچنین تا حد زیادی به زبان انگلیسی مسلط است.
مدیران مدارس و معلمان منطقه تبادکان از معضلات کار در روزهای کرونایی می‌گویند
کرونا همه ما را غافلگیر کرد اما به‌تدریج بر شرایط سخت موجود مسلط شدیم، با تلاش شبانه‌روزی همکاران و معلمان، تا حدودی توانستیم کمبودهای آموزش در شرایط سخت کرونا را جبران و از افت تحصیلی و عقب‌ماندگی درسی دانش‌آموزان جلوگیری کنیم.
توصیف نصف جهان
متن ادبی‌ شاهرخ ترکمن‌زاده امسال در جشنواره طرح خوانا رتبه دوم ناحیه6 را از آن خود کرده و به مرحله استانی راه یافته است. حالا خانواده متوجه شده‌اند فرزندشان در زمینه نوشتن متون توصیفی استعداد دارد. او در این متن ادبی گزارشی توصیفی از ماجرای سفرش به اصفهان نوشته است.
تأثیر کتاب‌خوانی در زندگی شاعر روشندل و فعال کتابخانه امام خمینی(ره)
در تمام بازی‌های دوران کودکی نقش معلم را داشتم و آرزویم این بود که معلم بشوم. آنقدر تلاش کردم تا به این آرزویم رسیدم. ما نابینایان برای اینکه بتوانیم موفق شویم زحمت می‌کشیم، خیلی بیشتر از افراد معمولی. ما هم مانند سایر افراد جامعه هستیم و نباید شهروندان فرقی بین ما و خودشان قائل باشند.
3 دقیقه برای جبران شکست زمان زیادی است
سحر مرادی در خاطراتش به مسابقه‌ای اشاره می‌کند که در آن بازیکن و مربی بوده و با بدشانسی 3بازیکنش آسیب دیده بودند و او امکان تعویض نداشته است. مرادی می‌گوید: 3دقیقه مانده بود به پایان بازی و 30 امتیاز عقب بودیم. من آنجا با خودم گفتم 3دقیقه خیلی زیاد است و اگر بخواهیم، می‌توانیم نتیجه را به نفع خودمان تغییر دهیم.
عشق به کار خانم ناظم را با وجود خطر قطع عضو به مدرسه می‌کشاند
معاون اجرایی مدرسه المهدی شهرک شهید رجایی بیشتر از 10دقیقه نباید روی پاهایش بایستد، با این حال هر روز به مدرسه می‌آید.
خانواده اقبال‌فر به یاد فرزند سفرکرده‌شان 36کتابخانه را تجهیز می‌کنند
سارا آنچنان بخشنده بود که همیشه آنچه داشت می‌بخشید. صفت بارز او مهربانی بود و نه‌تنها به انسان‌ها بلکه با حیوانات نیز مهربان بود. او فعالیت‌های خیرخواهانه بسیاری مانند کمک به کارتن‌خواب‌ها و کودکان کوره‌‌های آجرپزی داشت. برای پسربچه‌ای دست‌فروش در خیابان کتاب درسی و یک ترازو خریده بود و در درس‌هایش به او کمک می‌کرد. بعد از رفتن سارا به یک خیریه کمک کردیم و مسئول خیریه نام او را از ما پرسید. وقتی جواب دادیم بسیار ناراحت شده و اشک ریخت. او به ما گفت که سارا یکی از همیاران آنجا بوده است.