دانش آموز

اعجوبه ای با آی کیوی مجهول
خانه‌‌ای در حاشیه  شهر مشهد، محل زندگی فرزندانی است که «شگفت‌انگیز»، شایسته‌ترین کلمه برای توصیف آن‌هاست و والدینی که به‌معنای واقعی کلمه، عمر و سرمایه خود را برای آموزش بچه‌ها گذاشته‌اند. پرهان هشت‌ساله، مهر سال گذشته، کلاس اول را ثبت نام کرد و در خرداد، کنار پسرهای کلاس‌ششمی آزمون داد.
جهادگران نوجوان
این دانش‌آموزان به درس اکتفا نکرده و پشت دیوارهای مدرسه‌شان ده‌ها خاطره از روزها و شب‌هایی دارند که برای زلزله‌زدگان و سیل‌زدگان کمک‌‌های مردمی جمع‌آوری کرده یا برای معلولان مرکز شهیدفیاض‌بخش صندلی چرخ‌دار خریده‌اند. آن‌ها در دوران کرونا طی حرکتی با نام «نذر نفس» برای بیماران نیازمند کپسول‌های اکسیژن خریده‌اند.
دانش‌آموزان بسیجی فعال در مسجد و محله‌
بسیجی باید اهل عمل باشد. من نمی‌دانم چقدر از شجاعت پدرم در وجودم هست، چون در وضعیت جنگ قرار نگرفته‌ایم. البته این آرامش را هم مدیون پدرانمان هستیم، اما می‌دانم که بسیجی باید مرد عمل باشد. من خودم سعی می‌کنم در خانه فرد مفیدی باشم. خریدهای خانه را برای مادرم انجام می‌دهم و گاهی که پدرم برای بنایی به ولایتشان می‌رود، من هم همراهش می‌شوم و کمکش می‌کنم. این را رضا زراعتی می‌گوید.
به توان نوجوانان که آینده‌سازان فردا هستند
روایت های کوتاهی که در ادامه می خوانید، برش هایی کوچک از حس و حال خوب نوجوان هایی است که با کمک خانواده، راه خود را در زندگی پیدا کرده اند. سردرگم نیستند؛ چون فهمیده اند از زندگی چه می خواهند و باید به دنبال چه باشند. روز آن ها و همه کسانی که در حال سپری کردن این سال های سرنوشت ساز و اثرگذار هستند، مبارک!
دانش‌‌آموزان آینده‌ساز مشهد
فروردین امسال اجرای کم‌نظیر «دختران خورشید» در برنامه تلویزیونی عصر جدید میلیون‌ها نفر را به وجد آورد؛ تیمی که از ۳۱دختر ورزشکار تشکیل شده است و بیشترشان ساکن محلات حاشیه شهر مشهد هستند. دختران این تیم با شعار «بمب انرژی» تمرین می‌کنند.
نوجوان محله مهر مادر در هشت سالگی حافظ کل قرآن شد
خانواده‌ای که با صدای قرآن روزشان را شروع کنند حتما برکتی بزرگ نصیبشان می‌شود، شیوه‌ای که جمشید گریوانی در خانه پیاده کرد و حالا سه فرزند قرآنی نتیجه آن است. محمدمهدی گریوانی یکی از آن‌هاست، دوازده‌ساله و حافظ کل قرآن. صحبتش را با این عبارت شروع می‌کند: چشمم را در خانه‌ای باز کردم که پدر در حال ترتیل و قرائت قرآن بود. می‌توانم بگویم صوت قرآن همیشه در خانه ما بلند بود و من این لحن و آهنگ را دوست داشتم. از پنج‌سالگی آیه‌ها را با دقت گوش می‌کردم و به ذهن می‌سپردم. از اینکه می‌توانستم آیه‌های کوچک را یاد بگیرم و با ذوق بخوانم لذت می‌بردم.
گل‌کردن هنر «مهدختی»‌ها
سال 93 بود که دانش‌آموزان نوجوان محله تلگرد که هرکدام از یک مدرسه بودند تصمیم گرفتند یک گروه هنری در رشته تئاتر و سرود تشکیل بدهند به نام مهدخت، گروهی که ابتدا می‌خواست در برخی از مناسبت‌های ملی و مذهبی در مسجد و پایگاه نمایش اجرا کند اما خیلی زود با همت همه اعضا و البته حمایت پایگاه بسیج ام‌ابیها (س)و مسجد امام رضا(ع) در این محله توانست به پیشرفت چشمگیری دست پیدا کند تا آنجا که در اولین دوره از جشنواره «شبیه یاس» به مقام دوم رسید. پس از آن نیز هردوره به عنوان گروه اول در بخش سرود معرفی شد.