با تماشای سختی زندگی عشایر، دوران کودکی همسرم را تصور میکردم که او در کودکی چگونه از مسیرهای صعبالعبور عبور میکرده و تمام اینها اطمینانم را به او بیشتر میکند. البته این اطمینان همچنان ادامه دارد طوری که اگر 5مرد قوی ویلچرم را برای عبور از یک راهپله بلند کنند من نگران هستم که مبادا ویلچر از دست آنها رها شود اما اگر همسرم تنها با یک دست اینکار را انجام دهد مطمئن هستم او من را سالم بر زمین قرار خواهد داد.
در مطبوعات و کتابهای تاریخی از این بخش شهر به نام اراضی پادگان یاد شده است. ساختمانهای این پادگان را در دوره قاجار؛ روسها و انگلیسیها ساخته بودند و در زمان پهلوی با تشکیل ارتش، ساختمانهای جدید جایگزین آن شدند. اکنون پادگان لشکر ۷۷ در این محله قرار دارد. پیش از انقلاب این محله را به نام «پهلوی» میشناختند.

یک کاسب علاوهبر مهارت در کار باید نسبت به مشتریانش امانتدار و تعهد اخلاقی داشته باشد. شاید بگویید یعنی چه؟ بسیاری از مشتریان، وسایل برقی گرانقیمتی برای تعمیر میآورند مانند اتوپرس، جاروبرقی، ماکروفر، سولاردم و... بعد که تعمیرشان میکنیم به مشتری زنگ میزنیم که وسیلهتان حاضر است، اما آنها فراموش میکنند یا فرصت ندارند برای گرفتنش بیایند.گاهی وسیلهای تا 10سال اینجا بوده بعد صاحبش برای گرفتنش آمده است.
در گذر سالها شاید دیگر برخی از آن کوچهها وجود خارجی ندارند، اما قدیمیها هنوز هم آنها را بهیاد دارند و از خاطراتش تعریف میکنند. یکی از این کوچهها، کوچه «پرکنده» واقع در امامخمینی17 بوده است که در 20متری ابتدای آن سمت چپ قرار داشت و مسیری برای رسیدن به عدلیه (دادگستری) بود که اکنون تعداد انگشتشماری از مشهدیها آن را بهخاطر دارند.
به یکی از مدارس استثنایی رفته بودیم. میگفتند حواستان باشد عکس دانشآموزان نیفتد، خانوادههایشان ناراحت میشوند چون بستگان و برخیها حتی پدرشان هم نمیدانند او به این مدرسه میآید. موضوع به این مهمی که از همان ابتدا باید به آن پرداخت بهدلیل ترس از حرف مردم پنهان میماند و مشکلات متعددی برای خانواده و جامعه به وجود میآورد.
خیابان جهاد حد فاصل چهارراه بیسیم تا انتهای خیابان دانش است. این خیابان در نقشه سال 1333با نام خیابان دوچرخه ثبت شده است و تاریخچهای بس قدیمی دارد. در گذشته کسانی که تمایل به یادگیری دوچرخه سواری داشتند به آنجا میرفتند و آموزش میدیدند.
«برای سلامتی خودت ماسک بزن.» این درخواستی است که کاسب قدیمی خیابان حمیدیه از اسفند 1398 هر روز -بهویژه پس از ابتلایش به بیماری کرونا- از شهروندان محله امام خمینی (ره) دارد. برگههایی که پشت شیشهها و داخل مغازه نصب شده است حواس ما را به خودش جلب کرد و بهسراغش رفتیم.
روزگاری به اقتضای مجاورتش با قبرستان «میرهوا» و مسیحینشین بودنش، در آن تابوت میساختند و دورهای عکاسخانههای مختلفی برای گرفتن عکس ارباب رجوعان اداره ثبت در آن مشغول به کار بودند. با برچیده شدن بساط سوگواری و محو شدن قبرستانها، با راهاندازی سینماها و کلوپهای مختلف، کوچه ارگ میزبان بنگاههای شادی و فروشگاهها و تعمیرات ساز و آواز میشود و کمکم آنتیک و عتیقهفروشی و بعدها سمساری و امروز ملغمهای از هر دوی اینها به علاوه تعداد زیادی فروشگاه دست چندمفروشی ارزان قیمت.