محله شیرودی

محله
منطقه ۶

شیرودی

قبل ازسال ۱۳۳۵، کاربری اراضی این محله، زمین‌های کشاورزی بود. با ساخت‌وساز خانه‌های سازمانی ژاندارمری وقت، مردم در این محله سکونت پیدا کردند. تراکم جمعیت دراین محله سه برابرمیانگین شهرمشهد است. وجود دو بوستان ریحان و غدیر در محله، زمان دسترسی به فضای سبز را کاهش داده است. مسجد رضویه و بنای مذهبی جامعه‌الحسین و مسجد حضرت ابوالفضل و... از مکان‌های مذهبی شاخص محله است.

محله شیرودی
هنر ما دیده‌نشدن است!
نقاش‌ها معمولا امضای خودشان را پای کار می‌زنند، مرمت‌کارها قسمتی را که مرمت کرده‌اند با رنگ و اشکال مختلف از بنای اصلی متمایز می‌کنند. خلاصه هر هنرمندی ردی از خودش را در اثرش به جا می‌گذارد، اما او می‌گوید: «هنر ما در دیده‌نشدن است، در فراموش شدن. جوری که انگار از ابتدا نه قالی آسیب دیده است و نه رفوگری آن را رفو کرده است.» او که می‌گویم منظورم «مجتبی راشدی» است. رفوگر خیابان چمن متولد1352 است و از 10 سالگی وارد این شغل شده است و الان با تجربه، قدیمی و کارکشته این کار محسوب می‌شود. هنرمندی که هم نقاشی می‌کشد و هم معرق‌کاری می‌کند اما رفوگری را هنر و پیشه اصلی خود می‌داند. پیشه پدری که با جان و دل آن را ادامه داده است. او که علاوه‌بر تسلطش در رفوگری، 2دستگاه هم در همین زمینه ساخته است، گپ و گفتی داشتیم تا از چم و خم این هنر مغفول مانده و کمتر شناخته شده سر در بیاوریم.
باغ ابدی خاندان «رسولی‌زاده»
جلیل رسولی‌زاده که آن زمان سال‌های کودکی‌اش را سپری می‌کرده همه چیز را خوب به یاد دارد: آن زمان مرحوم عابدزاده که از خادمان مخلص قرآن و اهل بیت(ع) بود 12بنا به نام ائمه(ع) مهدیه، نقوی و... تأسیس و انجمن پیروان قرآن و اهل بیت(ع) را راه‌اندازی کرد. مادربزرگ هم پایش را کرده بود توی یک کفش و می‌گفت کسی به‌جز عابدزاده نباید این مسجد را بسازد. هزار متر زمین را وقف کردیم و عابدزاده مشغول ساخت و ساز شد.
دستگاه جای دست را گرفته
بوی خوش چوب و پیرمردی با کلاه سبز که میان تخته‌های چوبی نشسته است. اینجا مغازه سید محمد رضا حسینی، نجار قدیمی محله شیرودی ، است که حدود 50سال از عمرش را در این حرفه صرف کرده است. سید محمدرضا می‌گوید آخرین نسل از نجارهای سنتی است، آخرین کسانی که چوب را با دست و ابزارهای دستی فرم و شکل می‌دهند. نجارهایی که استحکام کار را بر زیبایی و نمای آن اولویت می‌دانند.
آوای ماندگار بچه‌های «چمن»
گروه نواهای آیینی خورشید بقیع، گروهی تازه‌نفس متشکل از هفت کودک و نوجوان ساکن محله چمن است که به‌تازگی شکل گرفته است. یک گروه کوچک به سرپرستی سید محمود موسوی و وابسته به کانون فرهنگی خورشید بقیع که در مناسبت‌های مختلف نواهای مذهبی و مناسبتی و آیینی در محله و مناطق دیگر اجرا می‌کنند و حالا حسابی شناخته شده‌اند. این گروه کوچک حالا اولین گروه نواهای آیینی است که در این محله و توسط بچه‌های ساکن اینجا تشکیل شده است و آقای موسوی، سرپرست این گروه، هدف از تشکیل این گروه را نیاز به کار فرهنگی در این محله می‌داند.
سراها؛ خطری‌ترین بناها
خطری‌ترین سرا در منطقه6، سرای شاهرودی در میدان عدالت است. سرایی فرسوده با قدمت زیاد که مدتی پیش قسمتی از انبار انتهایی آن دچار آتش‌سوزی شده بود.
از نانوایی تا جبهه
من که نانوا بودم، پیش از شروع بعضی از عملیات‌ها برای بچه‌ها نان می‌پختم و این نان پختن در آن شرایط سخت، اصلا کار آسانی نبود. آب‌وهوای شهر سومار بسیار گرم و شرجی بود و من در تنور خانه یک دامدار در همان نزدیکی برای بچه‌ها نان می‌پختم. فاصله ما با نیروهای عراقی نزدیک بود. درز در و پنجره‌ها را با پارچه سیاه می‌پوشاندم تا نوری به بیرون درز نکند و دشمن متوجه حضور ما نشود. هیچ هوایی در آن محیط بسته رد و بدل نمی‌شد و من کنار تنور داغ تا صبح کار می‌کردم و عرق می‌ریختم.
کارگاه هفت رنگِ 118ساله
کاشی‌ها زمانی حضور پررنگی در معماری شهری داشتند و کاشی‌پزها هم شغلشان پررونق‌ بود. گرچه حالا کاربرد کاشی‌ها محدود شده است به آجرنمای مساجد، حسینیه‌ها و مکان‌های خاص‌تر، هنوز چراغ معدود کاشی‌پزی‌های شهر خاموش نشده است و این شغل هنوز نفس می‌کشد. کارگاه هفت رنگِ قدس در خیابان هفده شهریور شمالی یکی از همین کارگاه‌هاست که مسئولیت آن را «امیر کاشی‌پز قدس» برعهده دارد. همان‌طور که از فامیلش برمی‌آید این شغل را از پدر و پدربزرگش به ارث برده و او هم حالا به قول خودش محاسنش را در همین کار سفید کرده است.