تعزیه خوانی

شبیه‌خوانی، رسم گمشده محله کلاته‌برفی
خاطرات شبیه‌خوانی هیچ‌گاه برای بی‌بی‌عفت کم‌رنگ نشده و به‌خوبی آن روز‌ها را به یاد می‌آورد؛ اینکه چطور بزرگ‌تر‌ها با اسب وارد میدان می‌شده‌اند و اتفاقات کربلا را در لباس رزم برای دیگران با صدایی رسا و بلند می‌خوانده‌اند.
۷۰ سال تعزیه‌خوانی؛ از سکینه خوانی تا کارگردانی
«محمدامین دیانی» می‌گوید: گاهی سکینه (س) می‌شدم و گاهی شمر. چنان در نقشی که ایفا می‌کردم، غرق بودم که متوجه نبودم اطرافیانم مرا زیرنظر دارند.
دوخت لباس‌های تغزیه بعد از تغزیه خوانی
دختر هنرمند محله الهیه تا ده‌سالگی تعزیه‌خوان بوده و بعد از آن ارادتش به آستان حضرت دوست را طور دیگری نشان داده است. مونا پهلوان پنج‌سالی می‌شود که پای کار دوخت لباس‌های تعزیه‌خوانی است و بیشتر وقتش را پای چرخ می‌نشیند و لباس های اولیا و اشقیا را سردوز می‌زند. لباس‌هایی که برای اهالی محله متبرک است و از سرقیچی پارچه‌ها برای خودشان می‌برند.
از بچه‌خوانی تا علی‌اکبرخوانی
امیرمحمد پهلوان که همراه خانواده‌اش در محله الهیه سکونت دارد، از یک‌دهه پیش هر تاسوعا و عاشورا با لباس تعزیه‌خوانی وارد روستای آبا و اجدادی‌اش می‌شود تا ارادتش را به آستان حضرت دوست به‌جای آورد، رسمی که او را «علی‌اکبر خوان» و «قاسم‌خوان» گروه تعزیه روستای «حسین‌آباد» شیروان کرده‌ است.آن‌طور که خودش می‌گوید تعزیه‌خوانی در بین فامیلشان موروثی است و نقش‌ها و اشعار آن سینه‌به‌سینه و نسل‌به‌نسل از پدران به پسران رسیده‌ است.
بزرگ‌شدن در لباس تعزیه‌
سال87 بود. کلاس پنجم. زنگ ادبیات. درسی داشتند که درباره تعزیه‌خوانی مختصر توضیحی می‌داد. از کودکی در روستایشان مراسم تعزیه‌خوانی را دیده بود. عاشق آن بود اما هر بار سمت اعضای این گروه و وسایلشان می‌رفت با این تصور که او بچه است، دورش می‌کردند. این کلاس و درس، آتش آن علاقه را شعله‌ور کرد. به همکلاسی‌اش گفت بیا یک گروه تعزیه تشکیل دهیم. همین ایده، محمد ابراهیمیان را وارد عرصه تازه‌ای کرد و از آن‌زمان که یک گروه تعزیه پنج‌نفری تشکیل داد تا امروز که گروهی 35نفری هستند، هر سال مراسم تعزیه‌خوانی دارند.