بهسراغ یکی از هموطنانمان آمدیم که از کنار هیچیک از صندوقهای رأی جمهوری اسلامی بهسادگی نگذشته و همواره در تعیین سرنوشت خود و مردم سرزمینش فعالانه سهیم بوده است.
حجتالاسلام محمدحسین زنگنهبایگی، متولد ۱۳۲۹ شمسی است. او درباره پیشینه فرهنگیاش میگوید: مدرس مراکز تربیتمعلم بودم که ۴-۵ سالی است بازنشسته شدهام و الان هم در دانشگاه تدریس میکنم. ۱۳ سال هم امامجمعه شهرستان فاروج و گلبهار بودم و درحالحاضر در خدمت شورای اجتماعی محله کوثر در منطقه ۹ هستم. ظهرها در دانشگاه فرهنگیان پیشنماز هستم. شبها امامجماعت مسجد موسیبنجعفر (ع) در محله هاشمیهام و مدیریت آن مجموعه هم بهعهده بنده است.
وی میافزاید: افتخارم این است که از آغاز انقلاب تاکنون با طیف جوان محشور هستم؛ چه در دانشگاه فرهنگیان و چه دانشگاه آزاد اسلامی و چه دیگر مراکز علمی. در مدتی که در مراکز تربیتمعلم بودم، علاوه بر تدریس، کارهای فرهنگی و تربیتی را هم عهدهدار بودم. در دانشگاه آزاد مشهد هم مدتی مسئول دفتر فرهنگ اسلامی دانشکده الهیات بودم.
وی توضیح میدهد: در مسجد موسیبنجعفر (ع) نیز فعالیتهایی ویژه جوانان داریم. ازآنجاکه بولوار هاشمیه از دیدگاه مسئولان، پرمشکلترین بولوار از نظر آسیبهای اجتماعی است، این مسجد، تنها مجموعهای است که در منطقه، در حال مبارزه آگاهانه با این مسائل و فساد و بیبندوباری است. بحمدا... به کمک جوانان و اهالی، به موفقیتهایی هم دست یافتهایم، ولی کافی نیست. درکل، این مسجد به اعلام اداره تبلیغات اسلامی، از نظر فعالیتهای فرهنگی، جزو پنج مسجد تراز اول در استان است و خیلی موفق عمل کرده است.
زنگنه در ادامه با اشاره به گذشته خود میگوید: من در سال ۱۳۴۲ به مشهد آمدم و در حادثه «مسجد فیل» بهعنوان تنها طلبه خردسال حضور داشتم و خاطرم هست که در آن جریان و شلوغی، عدهای مرا روی سرشان گرفتند و از مسجد بیرون آوردند. درس مَکاسب را در محضر آیتا... خامنهای گذراندم. مدتی هم در خدمت آیتا... طبسی و حجتالاسلام شهید هاشمینژاد بودم تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید.
به او میگویم: شنیدهایم شما همواره در تمام انتخاباتی که برپا شده است، حضور داشتهاید، در اینباره بگویید. با لبخند پاسخ میدهد: بله، از اول انقلاب در تمام انتخاباتی که برپا بوده، شرکت کردهام؛ یعنی تابهحال نشده است که در انتخاباتی شرکت نکرده باشم؛ چون بهعنوان یک وظیفه شرعی برای خودم واجب میدانستم و گاهی هم با وضو میرفتم و قصد قربت میکردم و رای خود را میانداختم.
میپرسم با این حساب، تابهحال دچار کمبود فضا برای ممهور شدن شناسنامه خود به مُهر انتخابات نشدهاید؟ پاسخ میدهد: من بهدلیل مشکلی که در اطلاعات شناسنامهایام پیش آمده بود، چند سال پیش اقدام به گرفتن شناسنامه المثنی کردم؛ وگرنه با توجه به تعداد انتخاباتی که شرکت کردهام، برای زدن مهر حضور در انتخابات، حتما دچار کمبود فضا میشدم.
از وی میخواهم خاطرهای از نخستین حضورش در انتخابات تعریف کند. عنوان میکند: اولین انتخاباتی که شرکت کردم، برای رأیِ «آری» به جمهوری اسلامی بود. مدتی پیش از آن، مرا به یکی از روستاهای تربتحیدریه فرستادند که مردم این روستا بهشدت طرفدار شاه بودند؛ چون در جریان اصلاحات ارضی صاحب زمین شده بودند، اما به آنها گفته شده بود اگر جمهوری اسلامی و آیتا... خمینی (ره) روی کار بیاید، زمینها را از شما میگیرند، بهطوریکه خودروی عالِم شرع را که به روستا رفته بود، سنگباران کرده بودند و او هم دیگر جرئت نمیکرد به آنجا برگردد.
به من گفتند شما بروید و من اظهار داشتم بنده حرفی ندارم، فقط به اینها بگویید در مسجد با من درگیر نشوند. به آنجا رفتم و با آنها صحبت کردم که شما مشکلتان چیست؟ گفتند که ما میترسیم آیتا... خمینی (ره) بیاید و زمینهای ما را بگیرد. به آنها درباره مصاحبه امام (ره) در پاریس گفتم و یادآوری کردم چنانچه امام (ره) بیایند، به فرموده خودشان، «زمینهایتان را که نمیگیرند هیچ، زمین هم به شما میدهند.» این را که گفتم، اینها بهکلی دگرگون شدند.
بعد از آن در اولین انتخابات، آقایان به من گفتند که شما، چون اعتماد این مردم را جلب کردهاید، برای اجرای انتخابات به آنجا بروید. من هم به آن روستا رفتم و سرِ صندوق بودم که استقبال خوبی هم شد، حتی عزیزانی از آن روستای محروم و دورافتاده که چوپان و در بیابان بودند، آن روز آمدند و رأی دادند که خیلی جالب و خاطرهانگیز بود.
وی با ذکر خاطرهای دیگر در اینباره بیان میکند: در انتخابات اول ریاستجمهوری که بنیصدر رئیسجمهور شد، جلالالدین فارسی (یکی از نامزدها) را به «افغانستانی» بودن، متهم کردند. ایشان هم محضر امام (ره) رفت و موضوع را مطرح کرد. آقا (ره) فرمودند «برای قداست جمهوری اسلامی، شما کنار بروید» و ایشان هم کنار کشید.
بعد از وی، فرد اصلح، دکتر حبیبی بود، ولی فرصتی نبود که آقایان اطلاعیه بدهند. بنده به سهم خودم گفتم: «خدایا! تکلیف من چیست؟» بنابراین از طریق کانالهای شرعی- خدا رحمت کند آیتا... مشکینی- پرسیدم آقا تکلیف ما را معلوم کنید؛ ما میخواهیم به تکلیف شرعیمان عمل کنیم. ایشان فرمودند: «حالا فرصتی نیست و اگر علما و جامعه مدرسین و روحانیت مبارز بخواهند اطلاعیه دهند، بیشتر حکم ضربه را دارد، اما بعد از جلال، آقای حبیبی تاییدشده ماست.»
من هم با این فرض، برای رای دادن رفتم؛ آن زمان صفها بسیار طولانی بود و استقبال خاصی میشد. در صف بودم که رندی گفت: «آی شیخ، میخواهی به چه کسی رأی بدهی؟» من گفتم: «ما الان در صف انتخابات هستیم و تبلیغ ممنوع است.»
یکی دیگر گفت: «آقا! شیخها برخلاف رَوند آب حرکت میکنند. حتما میخواهد به حبیبی رأی بدهد»، دیگری گفت: «حبیبی رأی میآورد که میخواهد به او رأی دهد؟»
دیدم وضع خیلی ناجور شد. رو کردم به ناظران؛ گفتم: «آقایان! شما شاهد باشید که این بندگان خدا هرچه توانستند، به من گفتند. حالا من میخواهم از خودم دفاع کنم. باز فردا نگویید که این روحانی در صف انتخابات تبلیغ کرد. آقایان! خانمها! من میخواهم به آقای حبیبی رأی بدهم با اینکه یقین دارم ایشان رأی نمیآورد.» همه خندیدند.
بعد گفتم: «و، اما دلیل من این است که میخواهم تکلیف شرعیام را عمل کنم. من آقای حبیبی را به معنی واقعی نمیشناسم. آقای بنیصدر را هم نمیشناسم و اگر هم بشناسم، آیندهشان را نمیدانم چه میشود، ولی میخواهم رأی بدهم که اگر فردای قیامت خداوند از بنده سوال کرد که تو به چه دلیلی این آقا را بر گُرده مردم سوار کردی، حجت شرعی داشته باشم.
آقایان! خانمها! من گشتهام و حجت شرعی برای خودم دارم. به آقای حبیبی رأی میدهم. قصد قربت هم میکنم و آن را عبادت میدانم.» بعد به ما گزارش آن صندوق را دادند که این حرفهای تو آنقدر تاثیر گذاشت که اکثر قریببهاتفاق، به آقای حبیبی رأی دادند.
میپرسم پیش از انقلاب، استقبال مردم از انتخابات و رایگیری چگونه بود؟ پاسخ میدهد: یادم هست یکسال ماه رمضان یا محرم بود که من دعوت شده بودم و در شهر فاضلآباد گرگان منبر میرفتم. در حیاط مسجد، صندوقی گذاشته بودند، ولی کسی نمیآمد رای بدهد و خیلی خلوت بود.
ما که برای نماز میرفتیم، میدیدیم آنجا ایستادهاند و هیچخبری نیست؛ بهویژه متدینها نمیآمدند. آنها هم به ما نمیگفتند بیایید رای بدهید، فقط جنبه صوری داشت. کاندیداهای آنها مشخص بود.
شلوغ ترین و طولانی ترین صف انتخابات از اول انقلاب، برای انتخاب اولین رئیس جمهور بود
میگویم مهمترین و شلوغترین انتخاباتی که حضور داشتید، کدام بود؟ جواب میدهد: انتخابات قانون اساسی، مهم بود، ولی شلوغترین و طولانیترین صف انتخابات از اول انقلاب، برای انتخاب اولین رئیسجمهور بود. بهتدریج امکانات بهتر شد و تعداد صندوقها بیشتر، ولی آنجا صف خیلی طولانی شد و چند ساعت معطل شدیم؛ البته حضور مردم در همه انتخابات گسترده بوده است، ولی بنده بعد از آن برای اینکه خیلی معطل نشوم، سعی میکردم اول صبح بروم که خلوت باشد و در مشهد میگشتم که حوزه خلوتتری را پیدا کنم و رای خود را بیندازم، ولی خوشبختانه حضور مردم همواره پرشور بوده است؛ بهویژه در انتخابات ریاستجمهوری دولت دهم، استقبال خیلی گسترده بود.
میپرسم انتخابات پیشِرو و حضور مردم را چگونه پیشبینی میکنید، میگوید: امسال جمعیت برای هر کرسی ۲۱ نفر اعلام شده، خب تعداد زیاد است. از یک نظر این زیاد بودنِ افراد، باعث میشود که جمعیت زیادی پای صندوقها کشیده شوند که خوب است؛ چون رایهای خاکستری هم روی کار میآید، ولی از این نظر که تعداد زیاد است و مردم سرگردان هستند که به چه کسی رای بدهند، کی بهتر است، چه کسی اصلح است، این مقداری جای نگرانی دارد.
وی ادامه میدهد: تاکنون فقط بحث اصولگرا یا اصلاحطلب مطرح بود، ولی بهتازگی آمدهاند «مخالف دولت، موافق دولت» راه انداختهاند. من هرجا صحبت کردهام، گفتهام این حرفها را کنار بگذارید؛ نه کسی مخالف دولت است و نه صددرصد همهچیز را تایید میکند.
ازآنجاکه به فرموده امامراحل (ره) «حفظ نظام، از اوجب واجبات است»، پس حفظ نظام به تقویت دولت، مجلس و قوه قضائیه بستگی دارد؛ البته این بدان معنی نیست که اگر موضوعی ایدئال نبود، انتقاد نکنیم، اما مسئله حفظ نظام خیلی اهمیت دارد.
از او میخواهم توصیهای درباره حضور گسترده در انتخابات به مردم بکند. عنوان میکند: من در مسجد و جاهای دیگر به مردم توصیه میکنم که پای صندوقهای رای رفتن واجب است؛ هم واجب شرعی و هم قانونی. شما دو وظیفه دارید؛ یک وظیفه اینکه پای صندوقهای رای بروید.
وظیفه دوم اینکه به چه کسی رای بدهید. پای صندوقهای رای بروید و بالاخره بین افرادی که آمدهاند، بررسی کنید، توجه کنید و حس ناسیونالیستی و قومگرایی را هم کنار بگذارید.
به آقایان کاندیدا در بعضی شهرستانها هم گفتهام که شما باید مانند مراجع عمل کنید. مراجع با هم رقابت میکنند و هر مرجعی میگوید من اعلم هستم، ولی دربرابر سوال مردم میگویند بهسراغ اعلم بروید. تابهحال دیدهاید با هم درگیر شوند؟ کاندیداها هم باید اینگونه باشند.
چرا علیه هم؟ هرکدام از خودتان بگویید و بعد هم هرکس پرسید، بگویید به اصلح مراجعه کنید. بگذارید مردم خودشان اصلح را پیدا کنند. بهنظر من، نمایندگی مجلس یک امانت است. خبرگان یک امانت است که بنا به قول الهی باید همگی به اهلش سپرده شود.
وی خاطرنشان میکند: موضوع دوم این است که برخی نامزدهای مجلس، اشتباه بزرگی در بعضی شهرهای کوچک انجام میدهند و به هر کجا میروند، به مردم قولهایی میدهند! این افراد یا نمیدانند وظیفهشان چیست یا فقط میخواهند کُرسی بگیرند. مگر کار نماینده چیست؟
کار نماینده دراصل نظارت است و باید وکیل مردم باشد و از حقوق مردم صیانت کند، بنابراین ما چرا باید قولی بدهیم که نتوانیم انجام دهیم و باعث ناراحتی مردم شویم؟ مقام معظم رهبری هم بر این مهم، صحه گذاشته و در بیاناتشان به آن تذکر دادهاند، از اینرو چند ویژگی صداقت و تعهد، تخصص و شجاعت برای نماینده شدن لازم و ضروری است.
زنگنه یادآوری میکند: الان مشکل جدی کشور ما مسائل اقتصادی بهویژه در زمینه اقتصاد مقاومتی است که اگر این حل شود، مشکلات فرهنگی هم به فراخورش حل میشود. اگر ما در مجلس، صداقتصاددان متعهد و اهل طرح و برنامه داشته باشیم، فکر میکنم دگرگونی عجیبی در کشور بهوجود آید.
او ادامه میدهد: از نظر من قانون ما نارساییهای زیادی دارد و دولت هم موظف است به همین قانون، عمل کند. مشکل اینجاست که بسیاری از نمایندگان از یک شهرستان به مجلس میروند، ولی دراصل از وضعیت حوزه انتخابی خود خبر ندارند و مجلسی با این وضع، مسلم است که کارایی ندارد، این درحالی است که امامخمینی (ره) فرمودهاند: «مجلس در راس امور است»؛ این بدان معناست که اول، مجلس سِمت قانونگذاری دارد و قانون در راس است. دوم اینکه نمایندگان، وکیل مردم هستند و مردم در راس هستند و هرآنچه هست، برای مردم است.
وی تاکید میکند: ما باید ترغیب کنیم که افراد پای صندوقها بیایند؛ البته از خبرگان هم کم صحبت میشود و کمی تحتالشعاع مجلس قرار گرفته است که باید در این زمینه هم روشنگریهایی صورت گیرد.
این روحانی جلیلالقدر با اشاره به اهمیت نمایندگان برای مردم، یادآوری میکند: اگر در یک روستا دهیار نباشد، مردم احساس خلأ میکنند. اگر نانوا نباشد، چون نیاز دارند، همینطور است. اگر در شهر شهردار نباشد، اوضاع شهر بههم میریزد، اما نباید بودونبود نماینده برای مردم یکی باشد؛ وکیل مردم باید همیشه با مردم باشد. وکیل یک شهر باید طوری با مردم در ارتباط باشد که اگر ۱۰ روز این ارتباط قطع شد، مردم نبودش را برای خود خلأ بدانند. آقایان کاندیدا باید به این نکات توجه کنند و راه هم دارد.
نمایندهها حتی اگر شخصا به امور مردم نمیرسند، باید یک دفتردار زُبده بهعنوان نماینده خودشان بگذارند که با روستاها و شهرها در تماس باشد و مشکلاتشان را جویا شود، اما برخی نمایندگان از شهرستانها انتخاب میشوند و در تهران ماندگار شده و دیگر برنمیگردند! اینها بههرحال مسائلی است که این روزها مطرح است و ما روحانیان باید مردم را توجیه کنیم.
زنگنه در پایان تاکید میکند: مردم ما واقعا مردم خوبی هستند و حتی با وجود مشکلاتی که دارند، جانشان را برای این نظام میدهند. همانطور که گفتم، رای دادن وظیفهای قانونی و شرعی است و حتی دوستی وطن، ما را ملزم میکند که پای صندوقهای رای برویم.
حالا بنده بهعنوان یک مسلمان میگویم تکلیف شرعی هم هست، ولی هموطنان اهل ادیان و مذاهب و اندیشههای متفاوت، بهخاطر حفظ وطن، خود را ملزم بدانند که این حضور، تیرهایی خواهد شد که بر قلب دشمن وارد میشود. امیدواریم که همه مردم، مکلفان و واجدان شرایط، پای صندوقهای رای بیایند و بازهم عظمت این مملکت و این ملت را به دنیا نشان دهند.
* این گزارش چهارشنبه، ۵ اسفند ۹۴ در شماره ۱۸۶ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.