هنوز از راه نرسیده پوشه سفید رنگ دستش را باز میکند و حکمهای قهرمانی استانی، کشوری و برونمرزیاش را در رشته تکواندو نشانم میدهد. 37سال دارد و انرژی جوانی در کلام و رفتارش دیده میشود. حکمهای قهرمانی و مدارک مربیگری و داوری نتیجه حضور 27ساله او در رشته تکواندو است. مهتاب ایرجی ساکن محله شریعتی است و از دهسالگی با جدیت در رشته تکواندو فعالیت دارد. در مسابقات مختلف استانی و کشوری قهرمان شده است. بیش از 20سال مبارز بوده اما میگوید بیمهریهای مسئولان هیئت تکواندو استان خراسان رضوی در دوران اوج مبارزاتش باعث شده از مسابقات قهرمانی المپیک و جهان جا بماند. او دان5 تکواندو دارد و حالا مربی این رشته در حاشیه شهر مشهد است و امیدوار است هنرجویانش به آرزوهای او دست پیدا کنند و قهرمان جهان شوند. بخشی از گفتوگوی ما با این بانوی دغدغهمند را بخوانید.
مهتاب متولد 1363 در مشهد است. چند سال اول تولد در بولوار دانشجو زندگی میکنند و از سال 72 به محله شریعتی میآیند و از همان زمان ساکن اینجا هستند. فرزند دوم خانواده است و شور و هیجان زیادی دارد. حالت و حرکات دستانش نشان میدهد که یک رزمیکار ماهر است. ورزش را با تشویقهای پدر و با ژیمناستیک شروع کرده است. میگوید:« از همان کودکی هیجان زیادی داشتم. به قول قدیمیها از دیوار راست بالا میرفتم. آرام و قرار نداشتم. پدرم متوجه این همه انرژی شده بود و از طرفی دوست داشت ما بهجز درس در حوزههای دیگر مثل ورزش و هنر پیشرفت کنیم، برای همین قبل از اینکه به مدرسه بروم، من و برادر بزرگم مسعود را در کلاسهای ژیمناستیک ثبتنام کرد. آن زمان 6سال داشتم، یادم هست باشگاه و سالن ورزشی برای خانمها کم بود و پدرم من و برادرم را در یک کلاس ثبتنام کرد. مربی برای اینکه من تنها نباشم دختر خودش را به کلاس میآورد. همراه با دختر استاد در مسابقات استانی ژیمناستیک شرکت کردیم. من چهارم شدم و دختر استاد دوم. شکست تلخی بود. گریه زیادی کردم و همانجا تصمیم گرفتم به کلاس تکواندو بروم.»
مهتاب به واسطه پدرش دوره کودکی فعالی را طی میکند و به کلاسهای مختلف میرود تا استعدادهایش را بهتر بشناسد. او میگوید: «کلاسهای ورزشی و هنری فرقی برای پدرم نداشت دوست داشت فعال باشیم. کلاس خطاطی، نقاشی، آواز، ساخت ساز و نوازندگی دورههایی بود که من طی سالهای مختلف در آنها شرکت کردم و کنار آنها درس و ورزش را هم ادامه دادم.»
بعد از شکست در مسابقات ژیمناستیک استانی، مهتاب از پدر میخواهد که مثل برادرش به کلاسهای تکواندو برود. پدر او را در کلاسهای این رشته ثبتنام میکند. در آغاز مسیر علاقه زیادی به تکواندو نداشته و در رقابت با برادرش به این کلاسها میرود. اما روحیه جنگنده و مبارزهطلبش باعث میشود مسیر را به خوبی طی کند. سال 76 در اولین دوره مسابقات کشوری تکواندو شرکت میکند و در رده سنی نوجوانان مقام دوم کشوری را به دست میآورد. میگوید: «حریفی در استان نداشتم. کسی هم وزن من در مسابقات استانی شرکت نمیکرد. وقتی وارد زمین مسابقه میشدم بیمحابا مبارزه میکردم و از هیچکس هراسی نداشتم.
در اولین مسابقه کشوری سال 76 حریفم را با یک ضربه ناک اوت کردم طوریکه دیگر توان برگشت به زمین برای ادامه مسابقه را نداشت. بعد از آن کسی جرئت نداشت هم وزن من در مسابقات شرکت کند. قبل از هر رقابتی از من میپرسیدند در چه وزنی شرکت میکنم که وزن خودشان را زیاد یا کم کنند. چون از مبارزه با من میترسیدند. آن زمان تکواندو هنوز در ایران فدراسیون نداشت و خانمهای این رشته در انجمن بانوان تکواندو فعالیت میکردند. یادم هست برای گرفتن آزمون کمربند قرمز هم به تهران رفتم. اما الان تا دان2 میتوان در استان خراسان آزمون داد.»
روند پیروزیهای مهتاب ادامه دارد. سال 81 انجمن تکواندو به فدراسیون تبدیل میشود و مهتاب در مسابقات کشوری در رده سنی جوانان و بزرگسالان قهرمان کشور میشود. او هنوز هم در مسابقات استانی رقیبی ندارد. سال 87 در رقابتهای تیمی کشور در رده جوانان و بزرگسالان در کرمانشاه همراه با تیم، مقام اول را به دست میآورد. تنها مدال طلای تیمی استان خراسان رضوی به همان سال برمیگردد. سه مدال طلا و دو برنز حاصل تلاش بچههای تیم در آن سال است. سال 89 در مسابقات بینالمللی در تهران، جام فجر، مقام اول را به دست میآورد و اولین خراسانی میشود که این مدال را برای استان کسب میکند.
همان سال در مسابقات انتخابی تیم ملی پیروز میشود و به اردوی تیم ملی دعوت میشود. بعد از آن به مسابقات اوپن کلاس A باکو اعزام میشود و مقام سوم را به دست میآورد. میگوید: «به عنوان نماینده تیم ملی همراه با تیم گیلان به مسابقه باکو رفتم. تیم گیلان اسپانسر بود و من به عنوان نماینده فدراسیون با این تیم همراه شدم. مسابقات به میزبانی باکو برگزار میشد وکشورهای ایتالیا، مجارستان، روسیه، آذربایجان و ایران در آن حضور داشتند. این تنها تجربه برونمرزی من در آن سالها بود. بعد از آن برای جام جهانی انتخاب شدم، ولی متأسفانه از مسئولان استان خودم بیمهریهای زیادی دیدم. تنها نماینده استان بودم که برای مسابقات انتخابی جام جهانی انتخاب شدم ولی یک مربی هم از طرف استان همراه من نشد. دوستان کرجی و تهرانی نقش مربی کنار زمین را برای من ایفا میکردند. در این رشته هر مبارز میتواند یک مربی کنار زمین داشته باشد. این مربی میتواند با زدن کارت، خطاهای داوری را اعلام کرده و به نفع مبارز امتیاز به دست آورد.
هیئت تکواندو استان خراسان آن موقع مربی همراه من نفرستاد و مجبور بودم از دوستانم در کرج و تهران بخواهم به جای مربی کنار زمین بنشینند. با هزینه شخصی خودم به مسابقات رفتم. با اینکه فدراسیون به هیئت استان خراسان رضوی اعلام کرده بود که مبارز شما برای انتخابی جام جهانی انتخاب شده است و باید برای مسابقات به تهران برود، هیئت هیچ همکاریای با من نداشت. یک ماه بعد از برگزاری مسابقات جام فجر، مسابقات آسیایی قزاقستان برگزار شد و چون هیئت استان خراسان از من حمایت نکرد، نفر دوم وزن خودم که در همان مسابقات جام فجر او را شکست داده بودم به مسابقات آسیایی اعزام شد و مقام گرفت. علت انتخاب مربیان تیم ملی تجربه بیشتر او بود ولی انگیزه من آنقدر زیاد بود که مطمئن بودم مدال میآورم و اگر هیئت استان در آن سالها از من حمایت میکرد به این مسابقات میرفتم. به مشهد که رسیدم به هیئت استان رفتم تا دلیل حمایتنکردنشان را بپرسم و آنها گفتند خبر نداشتهاند که من برای تیم ملی و مسابقات انتخاب شدهام.»
مهتاب بعد از سال 88 و 89 دیگر فرصت شرکت در مسابقات انتخابی المپیک و جام جهانی را پیدا نمیکند و ایستادن بر سکوی قهرمانی جهان به آرزوی برآورده نشده او تبدیل میشود. میگوید: «ما خیلی راحت بهدلیل شهرستانی بودن از اردوها خط میخوردیم. برای من هم همین گونه بوده. بعد از آن دیگر فرصت شرکت در مسابقات جام جهانی را به دست نیاوردم. عشق قهرمانی و ایستادن بر سکوی جهانی را داشتم. از سال 76 که به مسابقات رفتم فقط به سکوهای قهرمانی در سطوح مختلف فکر میکردم. میخواستم مدال به دست آورم.
مسابقات دانشجویان کشور سال 91 در لاهیجان برگزار شد که آخرین مبارزه من بود و دوم شدم. بعد از آن سراغ مربیگری رفتم. البته مدرکم را سال 85 گرفتم ولی از سال 91 مربیگری را شروع کردم. آنقدر قهرمانی برایم مهم است که الان شاگردانم با کمربند قرمز قهرمان استان میشوند ولی برای مسابقات کشوری باید کمربند مشکی داشته باشند. مبارزه را دوست دارم و به شاگردانم میگویم وقتی وارد زمین میشوید با تمام وجود بجنگید و مبارزه کنید.» بغض گلوی مهتاب را گرفته و میگوید: «حالامربیگری نیاز من است، وقتی شاگردم روی سکو میرود، حس میکنم خودم روی سکو هستم. برد و باخت شاگردانم، برد و باخت خودم است. یک بار یکی از شاگردانم لحظه آخر مسابقه امتیاز داد و باخت. خودم بیشتر از او گریه کردم. همیشه به بچهها گفتهام شما هیچ چیز برای قهرمانی کم ندارید. شما هم مثل همه قهرمانان جهان انسان هستید و باید برای باورتان بجنگید. فرقی بین تکواندوکاران تهرانی و کرجی و شما وجود ندارد. باید از این بچهها حمایت شود. مطمئن هستم بچهها زمانی که خودشان را باور کنند سکوهای قهرمانی جهان را به دست میآورند.»
مهتاب از سال 95 با شهرداری منطقه3 همکاری میکند و مربی بچههای حاشیه شهر است. سالنهای بهمن و ناصری سالنهایی هستند که او در آنها به هنرجویانش تکواندو آموزش میدهد. میگوید:« تکواندو اعتماد به نفس بچههای حاشیه شهر را زیاد میکند و به آنها دفاع کردن از خود را میآموزد تا اگر مزاحمی داشته باشند با اعتماد به نفس از خود دفاع کنند. البته همیشه به بچهها میگویم تحت هیچ شرایطی درگیر نشوند مگر در خطر جدی باشند.» او از علاقه و انگیزه زیاد بچههای حاشیه شهر به رشتههای رزمی میگوید: «با اینکه وضعیت اقتصادی خانوادهها ضعیف است اما وقتی علاقه بچههای خود را میبینند آنها را در کلاسها ثبتنام میکنند.
بچههای حاشیه شهر علاقه زیادی به ورزش دارند. اگر امکانات داشته باشند، سکوهای قهرمانی را یکی بعد از دیگری به دست میآورند. ولی امکانات سالنها کم است. با هزینه شخصی خودم «میت» برای ضربه زدن تهیه کردهام و برای آنها محافظ میخرم. مسئله دیگر مربوط به پروسه اداری است. برای دریافت حقوق و ارتقای کمربند هنرجویان باید کاغذبازی زیادی انجام بدهیم. برای دریافت حقوق باید از هیئت برای شهرداری و از شهرداری برای هیئت نامه بگیریم ودر سایت ثبت کنیم تا بعد از چند وقت حقوق ما واریز شود. برای ارتقای سطح مربیگری و ارتقای کمربند یا دان هنرجویان هم باید این روند کاغذبازی اداری و ثبتنام در سایت هیئت را هر سال انجام دهیم. اگر یک سال فعال نباشیم و هزینههای آن را پرداخت نکنیم هنرجویان تحت تعلیم ما نمیتوانند ارتقا پیدا کنند.»
وضعیت اقتصادی خانوادههای هنرجویان مسئله بعدی است که این هنرجویان با آن دست به گریبان هستند. مهتاب میگوید:«اگر حامی مالی وجود داشته باشد و از این بچهها حمایت شود قطعا بسیاری از آنها را بر سکوهای قهرمانی میتوان دید. ولی در حال حاضر خانواده تعدادی از هنرجویان حتی توان پرداخت شهریه دوره را ندارند. سال اولی که اینجا آموزش را شروع کردم شش شاگرد داشتم ولی الان به بیش از 200 نفر رسیده اند. سه شیفت کلاس دارم. همین وضعیت را قسمت آقایان هم داریم. بیش از 400 هنرجوی نوجوان در بخش آقایان ثبتنام کردهاند. این نشاندهنده علاقه کودکان حاشیه شهر به ورزش و رشتههای رزمی است. باید اینجا به پایگاه تکواندو تبدیل شود و راه را برای موفقیتهای بیشتر بچهها و مربیان هموار کنند.»
آرزوهای مهتاب برای آینده تحت تأثیر ویروس کرونا قرار گرفته و او را کمی ناامید کرده است. با این حال او به فکر ارتقای داوری است تا بتواند مسابقات کشوری را در آینده قضاوت کند. مهتاب مدرک داوری خود را سال 91 گرفته و میگوید: « داوری را دوست دارم و قطعا آن را دنبال میکنم قضاوت کار سختی است و خود من از ناداوری ضربه زیادی خوردهام. کسی که به قوانین مسلط باشد میتواند به عنوان مربی کنار زمین یا «کوچینگ» با بازیکنها همراه شود و برای خطاهای داوری کارت بکشد.
این مسیر را دنبال میکنم. برای خیلیها کنار زمین نشستهام و توانستهام امتیازهای خوبی برای بچهها بگیرم. اگر کارت را درست بکشیم و خطا در بازبینی مشخص شود، دوباره اجازه کارت کشیدن داریم و امتیاز آن به نفع بازیکن ما ثبت میشود.» تنها آرزوی مهتاب تأسیس یک آکادمی است تا بتواند در آن هنرجویان بیشتری را برای این رشته آماده کند و آنها را بر روی سکوهای قهرمانی جهان ببیند. میگوید:« این آرزویی است که امیدوارم روزی با کمک اسپانسرها، خیران و علاقهمندان انجام شود. هدفم رسیدن به دان 10 و ارتقای سطح این رشته در استان به ویژه برای بچههای حاشیه شهر مشهد است.»
مهتاب برخلاف اینکه در ورزش به خواسته نهاییاش نرسیده و در سکوی قهرمانی جهان قرار نگرفته است، در تحصیل به آرزویش رسیده است. او کارشناس تربیت بدنی است و خودش را برای ارشد این رشته آماده میکند.از کودکی نقاش خوبی بوده و دوست داشته در این رشته ادامه تحصیل دهد که پدر مخالفت میکند. میگوید:« پدرم عاشق موسیقی بود و دوست داشت فرزندانش در این رشته موفق شوند. ولی من نقاشی و تربیت بدنی را دوست داشتم و پدر با هردو مخالف بود. برای همین دیپلم تجربی گرفتم. دانشگاه در رشته موسیقی در شهر تهران قبول شدم. یک ترم خواندم ولی بهدلیل شرایط زندگی نتوانستم در آنجا ادامه دهم و به مشهد برگشتم.
سال 85 دانشگاه علمیکاربردی فرهنگ و هنر شماره2 مشهد در رشته موسیقی دانشجو میگرفت و بعد ازآن دیگر ورودی موسیقی نداشت و این رشته را حذف کردند. ترم اولی را که در تهران خوانده بودم با اینجا تطبیق دادم و ادامه فوق دیپلمم را در رشته سازهای ایرانی از این دانشگاه گرفتم. سال 89 در دانشگاه آزاد در رشته تربیت بدنی در مقطع کارشناسی ناپیوسته قبول شدم و چون عضو تیم ملی بودم، تخفیف شهریه شامل حالم شد و به خواستهام رسیدم. الان کارشناس تربیت بدنی هستم و خودم را برای ارشد این رشته آماده میکنم.»
مهتاب تکواندو را شمشیر بازی با پا میداند و میگوید: «در این رشته پاها مبارزه میکنند. کره جنوبی مهد این رشته است. تکواندو ورزشی رزمی است و در آن هنرجو روشهای دفاع از خود را میآموزد و از لحاظ فیزیکی و روحی آماده میشود. این رشته از نظر معنوی و روحی نیز به هنرجویان احترام، انضباط، بردباری و صبوری در مقابل مشکلات زندگی را آموزش میدهد. هنرجو میآموزد زندگی نیز میدان مبارزه است و باید برای رسیدن به هدفها و خواستهها جنگید و با اعتماد به نفس از پس مشکلات برآمد.
ژیمناستیک به انعطافپذیری بدن کمک زیادی میکند و اگر هنرجویان قبل از تکواندو، ژیمناستیک کار کنند با آمادگی بیشتری میتوانند تکنیکها و حرکات تکواندو را انجام دهند. هنرجویانی که قد بلند و پاهای کشیده دارند برای این رشته مناسبتر هستند. هرچند به نظر من روحیه مبارزهطلبی و جنگجو بودن باعث پیروزی است. تکواندو رشتهای بیهوازی است و سه راند دو دقیقهای دارد که بین هر راند یک دقیقه استراحت است. سرعت، هوش و عکس العمل در این رشته بسیار مهم است. باید در لحظه تصمیم گرفت و ضربه زد. ضد حمله و دفاع هم بسیار مهم است.»