کد خبر: ۴۸۵۱
۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۰

کارخانه قند آبکوه؛ اولین در خراسان و سومین در ایران

مشهد سومین شهری است که به ورود صنعت قند روی خوش نشان می‌دهد و اراضی آبکوه، میزبان این کارخانه می‌شود تا مشهد هم به جمع کارخانه داران بپیوندد.

باغی که میانه محدوده‌های انتهای فرامرزعباسی، جانبار وبلوار کارگر امروزی قرار گرفته، روزگاری محل تولد یکی از نخستین کارخانه‌های قند ایران بوده است؛ ساختمانی که در بین موسپیدکرده‌های مشهدی به کارخانه قندآبکوه شهره است. این سازه که برابر تقویم‌ها ۸۸ سال از آغاز ساخت آن می‌گذرد، سال هاست در قلب شهر انزوا گزیده و با اینکه مهجورانه زندگی می‌کند، اما ردی کهاز خود در تاریخ مشهد بر جای گذارده، همچنان باقی است.

ما این رد را پی گرفته، به روزگاری رفته‌ایم که کمبود قند، کام خیلی‌ها را تلخ کرده بوده و وجود یک کارخانه تولید قند، ضروری به نظر می‌آمده است؛ کارخانه‌ای شکرین که تأثیر زیادی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم این شهر گذاشته است.

از نگاه تاریخی، قصه قند در ایران بسیار کهن است. بسیاری از کارشناسان تاریخ صنعت معتقدند اقوام ایرانی نخستین قوم سازنده قند و شکر بوده اند که توانسته اند با استفاده از روش‌های کاربردی در زمینه تولید و تصفیه شکر گیاهی به صورت سنتی به قند و نبات شیرین دست یابند، با این همه ایرانیان جزو نخستین قندسازان نوین نیستند؛ زیرا قصه قند نوین از اروپا آغاز می‌شود.

ساخت قند به شکل کارگاهی که حاصل تصفیه شکرخام و تبدیل آن به قند است، در سال۱۵۷۰ میلادی آغاز می‌شود. «آندریاس مارگراف» پس از قطعه قطعه و خشک کردن چغندر، نخستین واحد تولید کله قند از ملاس چغندر را راه اندازی می‌کند. حدود ۲۱۲ سال پس از این تاریخ، اما این «بنژامین دلسرت» است که نخستین کارخانه قند در جهان را تأسیس می‌کند و این عنوان را به نام خودش سند می‌زند.


کارخانه قند آبکوه؛ سومین در کشور

از شروع این صنعت تا زمانی که نخستین کارخانه قند در ایران تأسیس می‌شود، ۸۴ سال فاصله است؛ زیرا کارخانه قند نیاز به چغندری داشته که بومی ایران نباشد و بذر آن را پولاک اتریشی (معلم طب دارالفنون، طبیب مخصوص و معلم جغرافی ناصرالدین شاه قاجار) در سال ۱۲۳۷ خورشیدی به ایران می‌آورد.

پس از ریشه دار شدن این بذر در ایران است که کارخانه قند کهریزک در حوالی تهران، قند را در ایران بومی می‌کند. این کارخانه را در سال ۱۲۷۷ خورشیدی، بلژیکی‌ها در کهریزک می‌سازند. در آن دوران، آن‌ها تحقیقات مفصلی درباره تولید قند در ایران می‌کنند، ولی سرشان با جولان قند‌های ارزان روسی به سنگ می‌خورد و پس از سه سال، چراغ کارخانه خاموش می‌شود.

سی سال طول می‌کشد تا کارخانه قند کهریزک و این صنعت دوباره روی پای خودش بایستد و با کمک متخصصان آلمانی، جانی تازه بگیرد. این شروع دوباره خوش یمن است و کام تولید قند در ایران را شیرین می‌کند، آن چنان که دومین کارخانه در کرج نیز افتتاح می‌شود. مشهد سومین شهری است که به ورود صنعت قند روی خوش نشان می‌دهد و اراضی آبکوه، میزبان این کارخانه می‌شود تا مشهد هم به جمع کارخانه داران بپیوندد.

 

درباره یکی از کارخانه‌های صنعتی شهر که دیرزمانی است کارش به تعطیلی کشیده شده است

کشت چغندر در اراضی کشف رود

مشهد برای ایجاد کارخانه قندباید ابتدا چغندر می‌داشت تا بتواند این صنعت را در خود نهادینه کند. این قصه سال ۱۳۰۹ خورشیدی با آوردن بذر چغندر توسط محمد، ولی اسدی، نایب التولیه آستان قدس، کلید می‌خورد. او بذر‌های به ارمغان آورده را در هشت نقطه از اراضی کشاورزی آستان قدس می‌کارد و از قضا کار رونق می‌گیرد و چغندر خوبی در مشهد به خصوص در اراضی کنه بیست به عمل می‌آید.

در ادامه، چغندر‌های یک منی مشهد به وزارت اقتصاد ملی در تهران فرستاده می‌شود تا آزمایش شوند. نتیجه با ۱۵ درصد قند رضایت بخش است. روزنامه آزادی در شماره ۵۸ خود درباره استعداد زمین‌های اطراف مشهد و به خصوص اطراف کشف رود برای کشت این گیاه و امکان تأسیس یک کارخانه قندسازی در مشهد می‌نویسد: «سطح زیرکشت چغندر برای کارخانه آبکوه در سال ۱۳۱۵ از ۸۱۰ هکتار شروع (شد) و در عرض یک سال به ۱۹۶۰ هکتار رسید. هرسال این ظرفیت افزایش یافت تا در سال ۱۳۱۹ حدود ۵ هزار هکتار زیر کشت رفت.»

این می‌شود که مسئله ماده اصلی تولید قند، خیلی زود حل می‌شود و آرزوی تأسیس یک کارخانه در مشهد، رنگ واقعیت به خود می‌گیرد.


اراضی آبکوه؛ یک انتخاب خوب

دیگر خبری از شرکت اشکودا نیست، زیرا این شرکت سهامی خاص در سال ۱۹۹۹ میلادی منحل می‌شود، ولی نامش در تاریخ ایران به عنوان شرکتی که در شکل گیری صنایع قند نقش اول را بازی کرده، ثبت شده است. شرکت در فاصله سال‌های ۱۳۱۱ تا ۱۳۲۹ خورشیدی حدود ۹ کارخانه قند در ایران راه اندازی می‌کند که یکی از آن ها، قندآبکوه مشهد است.

اما پس از تصمیم گیری برای ساخت یک کارخانه قند در مشهد، باید جایی برای برپایی آن یافت؛ مکانی که نزدیک به مزارع باشد، وسعت لازم و امکانات موردنیاز را داشته باشد و کارگران بتوانند به راحتی به محل کار خود بروند. اراضی آبکوه که آن زمان در مجاورت روستای آبکوه بوده و در شش کیلومتری مشهد قرار داشته، یک انتخاب خوب است.

ابتدا زمینی به وسعت ۲۷۹ هزار مترمربع برای کارخانه درنظر گرفته می‌شود. کارشناسان و تکنسین‌های چکسلواکی به مشهد می‌آیند و آستین همتشان را بالا می‌زنند. سازه‌های صنعتی برای این صنعت، ۱۶ هزارو ۸۹۶ مترمربع زیربنا را اشغال می‌کنند و درکنارش مسکن‌هایی برای کارگران، سقف و ستون می‌خورد. ساختمان‌ها بالا می‌روند و ماشین آلات نصب می‌شوند؛ البته ساخت نخستین کارخانه صنعتی مشهد بدون دردسر هم نیست؛ زیرا در حین ساختمان سازی، چند کارگر از ارتفاع سقوط می‌کنند و جان می‌بازند.

دو سال طول می‌کشد تا کارخانه به بهره برداری برسد. مراسم افتتاحیه در پنجم آبان ۱۳۱۵ ساعت ۳ بعدازظهر با حضور جمعی از رجال و رؤسای ادارات مشهد برگزار می‌شود. روبان شروع تولید را «محمود جم» که سمت رئیس الوزرایی داشت، قیچی می‌زند. «عبدالصمد فرهنگ» هم ریاست کارخانه را برعهده می‌گیرد.

درکنار او سیزده نفر از اهالی چکسلواکی و لهستان نیز حضور داشتند تا امور فنی کارخانه با مهارت اداره شود. دکتر «بوهومیل کلینسکی»، مدیر فنی و «پیروپتکوفسکی»، به عنوان شیمی دان و «یان سومارا»، سرمکانسین کارخانه، همراه ۱۰ نفر دیگر، امور فنی و کیفیت کارخانه را برعهده می‌گیرند.

درباره یکی از کارخانه‌های صنعتی شهر که دیرزمانی است کارش به تعطیلی کشیده شده است


صاحبان و کارگران

راه اندازی کارخانه قند که به نوعی فصلی بود، در آن زمان برای روستایی‌ها یک شانس بزرگ محسوب می‌شد. ساکنان قلعه آبکوه و دیگر روستا‌های اطراف مشهد که در بهار و تابستان به کشت و زرع مشغول بودند، می‌توانستند در شش ماهه دوم سال و پس از برداشت محصول خودشان در کارخانه مشغول به کار شوند و از بیکاری نجات پیدا کنند؛ به همین دلیل بیشتر کارگران کارخانه قندآبکوه از شهر مشهد و دیگر آبادی‌های اطراف آن مانند آبکوه، بحرآباد، شاندیز، طرقبه، فتح آباد و محمدآباد تأمین می‌شد.

مدت کار این کارگران دوازده ساعت بود که در دو شیفت بر سر کار حاضر بودند. جالب است بدانید دکترشیخ، پزشک خیّر و معروف مشهدی، نیز از کسانی بوده که در این کارخانه کار می‌کرده است.


مصائب تولید

مسئله رقابت کالای ایرانی و خارجی از همان زمان که نخستین کارخانه تولیدی در مشهد راه اندازی شده، مطرح بوده است. در نامه نگاری میان مسئولان مختلف که حالا جزو اسناد تاریخی محسوب می‌شود، مشکلاتی مانند فروش قند و ممنوعیت واردات قند خارجی مطرح شده است.

برای نمونه، در نامه‌ای که شرکت «سهامی قند و شکر و چای» به استاندار شمال شرق می‌نویسد، به مشکلات قند آبکوه اشاره می‌کند و از شکایت اهالی خراسان می‌گوید: «مدتی است که قند و شکر از خارجه وارد نمی‌شود و محصول کارخانه آبکوه هم مصرف خراسان را تأمین نمی‌نماید.

از این گذشته قند‌های کارخانه آبکوه، سست و نرم است و قیمت آن از قند‌های کلوخی و مخروطی خارجی گران‌تر است. ازطرف دیگر کارخانه آبکوه فقط دویست تن قند تولید می‌کند که مصرف یک هفته تا ۱۰ روز مشهد و دیگر شهر‌های خراسان بوده است.» او در ادامه، نگرانی اش را هم از احتکار و گران فروشی و کمبود این کالای اساسی اعلام می‌کند.

از اقبال شرکت، همان موقعی که این نامه فرستاده می‌شود، وزیر صناعت در مشهد حضور دارد و از محتوای نامه مطلع می‌شود. وزیر صناعت در جلسه‌ای با شرکت، این مسئله را رد و ادعا می‌کند که قندآبکوه کیفیت قند خارجی را دارد و تولید شرکت حدود ۱۰ هزار خروار در سال ۱۳۱۶ بوده که بیشترین میزان آن به دلیل درخواست وزارت مالیه به شکر تبدیل شده است.

ازطرفی اظهار می‌کند که دلیل این درخواست شرکت، منفعت طلبی برای فروش قند خارجی است نه دلسوزی! در دیگر مکاتبات، اشاره شده است که شرکت قندوشکر برای فروش سه کیلو قند خارجی، ۵۵ دینار و برای قند آبکوه ۳۰ ریال حق العمل دریافت می‌کند و به همین علت، نفع شرکت در فروش قند خارجی است. ردپای نوعی مافیا در واردات قند را می‌توان در همین مکاتبات مشاهده کرد.

جالب توجه اینکه یکی از تمهیدات برای افزایش فروش قند آبکوه، ممنوعیت عرضه قند خارجی است: «مادام که قند و شکر محصول داخلی در آن حوزه موجود است، به جز در باجگیران و قوچان که از لحاظ موقعیت مرزی و کرایه حمل ونقل فروش کالای داخل موجب زیان است، به جا‌های دیگر قند و شکر خارجه نمی‌فروشند و با این ترتیب، امکان ندارد در فروش کالای کشور تسامح شود.»


از شروع تا تعطیلی قند آبکوه

ظرفیت اسمی کارخانه در زمان شروع به کار آن، ۳۵۰ تن در روز بود، اما تولید کارخانه، ارتباط مستقیم با میزان تولید چغندرقند داشت؛ البته مشهد با وجود مزارع چغندر با مشکل مواداولیه مواجه نشد و ظرفیت کارخانه در سال ۱۳۱۸ حدود ۶۵۰ تن بود.

در سال ۱۳۴۵ کشت چغندر به اوج خود رسید و نیاز به گسترش کارخانه احساس شد. انگلیسی‌ها این بار کار مردم چکسلواکی را تکمیل کردند و کارخانه را توسعه دادند. در این توسعه، قسمت خام کارخانه قدیم را جمع آوری و فقط قسمت تبخیر آن را حفظ کردند. دستگاه‌های جداکننده قند از ملاس و تفاله خشک کن نیز اضافه شدندو ایجادساختمان‌های تازه ظرفیت روزانه را به ۱۶۰۰ تن رساند.

در ادامه درسال ۱۳۵۰ بخش خام کارخانه می‌توانست روزانه ۲ هزارو ۵۰۰ تن چغندر را تحویل بگیرد. پس از انقلاب هم این ظرفیت همچنان رو به رشد بود و قند آبکوه بار سنگینی را از گرده صنعت خراسان برمی داشت. سال ۸۹ که مرز‌های مشهد کیلومتر‌ها از اراضی آبکوه گذر کرده بود، این کارخانه در قلب یک کلان شهر واقع شده بود که برای آن یک وصله ناجور به حساب می‌آمد.

اعتراض همسایه‌های اطراف به دلیل ایجاد ترافیک، آلودگی‌های زیست محیطی، تولید صدا و بو در محیط شهری به گوش مسئولان رسید تا دودکش‌های کارخانه برای همیشه خاموش شود.

ارسال نظر