حاج حسین آقا ملک، با فضل و ادبی که اندوخت و نیز اهدا و وقف املاک و اشیاء نفیس به ویژه کتابخانهای پربار برای مردم ایران، نام خود را برای همیشه در تاریخ ایران و حتی جهان اسلام جاودانه کرد. شاید بتوان از حیث مالی واقفان دیگری همچون «رب الرشیدی» وزیر ایلخانی و نیز «ایرج افشار» را هم ردیف با حسینآقا ملک دانست اما هیچ یک از واقفان ایرانی نتوانستند از حیث فرهنگی وقفی به ارزشمندی تنها «کتابخانه و موزه ملی ملک» به یادگار بگذارند.
حسین آقا اصالتا تبریزی و زاده تهران است، با این حال به دلیل خدمات فراوان در عرصههای فرهنگی، بهداشتی، گردشگری، آموزشی، مذهبی و... در مُلک خراسان، بسیاری او را مشهدیالاصل میپندارند. به بهانه پنجاهمین سالگرد درگذشت این واقف بزرگ، که حقی سنگین بر دوش ما مشهدیها دارد، نگاهی میاندازیم به زندگی پربارش.
نام خانوادگی «مَلِک» برگرفته از عنوان «ملکالتّجار»ی دو تن از بزرگان این خاندان است. آقا مهدی پدربزرگ او به دو تن از شاهزادگان قاجار (محمدشاه و ناصرالدین شاه)، هنگامی که میخواستند برای آغاز سلطنت از تبریز به تهران بیایند، پول غرض داد به همین دلیل لقب ملکالتجاری را گرفت و بعد از مدتی او نیز از تبریز به تهران کوچ کرد. پدر حسین آقا (حاج کاظم) نیز ملک التجاری را از پدر به ارث برد و رئیس صنف تجار کشور شد.
ناصرالدین شاه در سالهای پایانی عمر و سلطنتش نیازمند پول شده بود و وجوهی از حاج کاظم ملکالتّجار، پدر حسینآقا قرض گرفت، درعوض چندین پارچه ملک خراسان را به وی واگذار کرد. همچنین هرگاه والیان خراسان در انتهای ماموریت خود پول مطالبه شده از سوی شاه را نداشتند پارچه آبادیهایی را از خراسان به او میفروختند، اینگونه شد که حاج کاظم صاحب اراضی وسیعی از خراسان شد.
حسینآقا ملک شـب یازدهم ماه ربیـعالاول سال 1288 قمری (برابر با یکی از روزهای نیمة خرداد سال 1250 خورشـیدی) در خانة پدریاش واقع در بازار تهران متولد شد. وی و برادرش حسن نزد بزرگترین معلمان آن روزگار فقه و کلام و حکمت و ادب آموختند. ملکالتّجار فرزندانش را «پدرسالارانه» تربیت میکرد، به گونهای که پسران به رسم آن زمان در حضور پدر مانند بندهای دست به سینه میایستادند. ملکالتّجار با آموزش زبانهای فرنگی توسط پسرانش مخالف بود. اما حسین آقا پنهانی زبان فرانسه آموخت. پدر زمانی مطلع شد که کار از کار گذشته بود، درنتیجه از خطای فرزند چشم پوشید.
اولین سفر حاجحسینآقا به خراسان و مشهد در سال1317 قمری به همراه پدرش بود، که برای سرکشی از املاک خویش در خراسان به آنجا میرفت. در سال 1323 قمری (یک سال قبل از انقلاب مشروطه) به سن 35 سالگی از سوی پدر مأمور سفر خراسان برای سرپرستی املاک او گردید و از همان زمان نیز در مشهد ساکن شد.
حسین آقا ملک، سه بار و هر بار پس از فوت همسر، ازدواج کرد که حاصل آن پنج دختر بود؛ خانمها «عزتملک»، «ملکزاده» و «صدیقه» از بطن همسر اولش بانو «نوابه قدسیه» – دختر متولی موروثی مسجد گوهرشاد – بهوجود آمدند و خانمها «فلورت» و «رزت» دختران او از همسر دومش، «زرین خانم» هستند؛ او از همسر سومش بانو «کبری کامرانی» فرزندی نداشت.
یکی از حوادث مهم زندگانی صد سالة حاج حسین آقا ملک دستگیری وی توسط مجاهدین مشروطه و شلاق خوردن او در مسجد جامع گوهرشاد در سال 1327 قمری (برابر با 1288 خ) بود که منجر به صدمة جسمانی وی و حتی از دست دادن شنوائیاش شد. خلاصة ماجرا چنین بود که گروهی از مردم خردهپای مشهد با عضویت در حزب دموکرات و تشکیل انجمن ایالتی در این شهر چون از حاج حسین آقای ملک تقاضای کمک مالی کردند و او پاسخ مثبت نداد کمبود غله در مشهد را بهانه کرده و حاج حسین آقا را در مسجد گوهرشاد چنان زدند که به شنوایی و بینایی او صدمة جدی وارد شد.
اولین واقعة سیاسی- اجتماعی مهم در زندگی حاج حسین آقا ماجرای قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در شهر مشهد و درگیری حاج حسین آقا با این واقعه بوده است. پس از دستگیری قوام در سال 1300، کلنل محمد تقی خان پسیان همه کاره خراسان شد، او درصدد برآمد تا به کار بدهکاران مالیاتی خراسان رسیدگی کند، در آن زمان حاج حسین آقا ملک به 143 هزار تومان بدهی متهم گردید. حسین آقا در روزهای اول حکومت کلنل، مخفی شد اما بعد خود را تسلیم کرد و متقبل گردید که در صورت تأیید بدهیاش، مزرعة چناران را به دولت واگذار نماید. اما کمی بعد او از دوستان کلنل شد و در ماجرای قیام کلنل نیز به وی کمک کرد.
با این که حاج حسین آقا به هنگام واقعة مسجدگوهرشاد گاه ساکن مشهد و گاه تهران بود و دخالتی هم در آن ماجرا نداشت، به سبب آنکه گروهی از کشاورزان خاورینژاد مزارع وی در آن واقعه شرکت کرده بودند توسط پاکروان (استاندار خراسان) و سرهنگ نوایی (رئیس شهربانی) متهم به دست داشتن در شورش گردید و به اَمر رضا شاه، در تهران دستگیر و چند ماهی زندانی شد. اما بعد با کوشش خانوادهاش از زندان بیرون آمد و به زندگیِ عادی خود پرداخت.
حسین آقا ملک بعد از دستگیری در واقعه مسجد گوهرشاد، شروع به وقف اموال خود کرد و آنها را در اختیار مالکان واقعی آن یعنی مردم عادی قرار داد تا پادشاه جدید نتواند آنها را از چنگش خارج کند. او بخش زیادی از اموالش را وقف مردم کرد و تنها کمی از آن را برای فرزندانش باقی گذاشت.
مرحوم ملک پنج دختر داشت که اینک دو دختر و هفت نوه از مرحوم ملک در قید حیاتند و از اینکه گرامیترین میراثشان از پدر و پدربزگ عمدتاً نیکنامی ایشان و خاندان است خوشنودند. پس از فوت عزت ملک در سال 93 و در سن 101 سالگی امروز نظارت بر اموال وقفی ایشان بر عهده علی سودآور فرزند عزت خانم است.