
هواپیمای فوکر ۱۰۰ علی خاتمی، هویت محله شاهد است
۱۰ سال پیش بود که علی خاتمی هواپیمای فوکر ۱۰۰ را در پارکینگ سینما سیمرغ در محله شاهد مشهد فرود آورد. همان سالی که بین شهرداری و دادگاه به خاطر تخریب ماکت هواپیما مشکلی پیش آمده بود. همان وقتها که کسی نبود تا جرئت کند، او به همراه چهار کارگرش که زیاد حرفهای نبودند کاری کرد کارستان. ۱۰ سال پیش دقیقا سال ۸۱ بود که شهرداری طرح اولیه ساخت ماکت هواپیمایی را که توسط ذاکری ساخته شده بود به دلیل استحکام نامطلوب و رعایت نکردن مقررات مهندسی شبانه منهدم کرد. وقتی فردا صبح ذاکری برای ادامه کار به محل کارش آمد، با مشتی آهنپاره که شاهکار شرکت فوارهسازان بود، مواجه شد.
خیلی سخت است که یکی تمام دنیا و پولش را صرف جامه پوشاندن به رویایش کند، اما یک روز صبح با خاکستر رویاهایش مواجه شود. همین موضوع باعث اختلاف و درگیری بین ذاکری و شهرداری شد. کار بالا گرفت و هیچ کدام کوتاه نیامدند. کار به دادگاه کشید و نماینده شهرداری در دادگاه اعلام کرد که اگر این ماکت منهدم شده به خاطر ساخت ماکتی زیباتر و بهتر است. همین جمله باعث شد کار به دیگری سپرده شود. از اینجا به بعد موضوع گفتگوی ما با مهندس خاتمی سازنده نخستین ماکت هواپیمای کشور در منطقه ما ست.
همه چیز با یک «قسم» شروع شد
ماکت هواپیمایی که ساخت آن تاکنون در کشور بیسابقه بوده است با یک قسم شروع و ظرف مدت ۲۸ ماه ساخته شد. ماکتی که در نقشه اولیه ذاکری ۲۰ متر بود به ۶۱ متر تبدیل شد. خاتمی این هفته میهمان ما بود تا درباره چگونگی ساخت این ماکت بگوید. «قبل از اینکه شهرداری به من مراجعه کند با شرکت دیگری قرارداد میبندد.
این شرکت هم بعد از بتنریزیهای بسیار سازهای میسازد. اما شهرداری را راضی نمیکند. برای این کار فراخوان میدهند، اما هیچ هنرمندی حاضر به ساخت هواپیما نمیشود، زیرا این کار برای همه هنرمندان کار خوفانگیزی است. وقتی شهرداری از دادگاه مهلت گرفته بود که ماکتی بهتر از آنچه ذاکری ساخته بود را بسازد، به من مراجعه کردند و همه چیز از یک قسم «حضرت عباس (ع)» شروع شد.
آن زمان آقای فرزادفر، مدیرعامل سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری بود. در جلسهای که با او داشتم از من خواست این ماکت را درست کنم. به او گفتم این کار شدنی نیست، زیرا این ماکت برای کاربری خاصی که میگفتند (رستوران)، ایمنی کافی نداشت. به همین خاطر در آن جلسه اعلام کردم که اگر قرار است من این ماکت را بسازم باید تغییراتی در آن بدهم. بعد از چانهزدنهای بسیار شهرداری قبول کرد که من ماکت را آنطور که میخواهم بسازم. ماکت و سازهای که در ابتدای کار با آن کاربری مشخص در حال ساخت بود اصلا مناسب بهنظر نمیرسید و درصورت ساخته شدن همانند کارتون «جیمبو» میشد!»
۴ کارگر غیرحرفهای و آغاز کار
البته همه چیز به همین خوبی که به نظر میرسد، نبود. ماجرا تازه از اینجا شروع شد، وقتی که خاتمی کار را تحویل گرفت. «مشکل ما از زمانی شروع شد که شهرداری به تعهداتی که در جلسه اول داده بود، عمل نکرد. من هم قراردادی نداشتم و در واقع کار را با یک قسم شروع کردم و به شهرداری اعتماد کرده بودم، اما در مدت کوتاهی متوجه شدم طرف صحبتمان در شهرداری نمیخواهد به تعهداتش عمل کند.
من که پای این کار آبرو و سابقه ۲۰ سالهام را گذاشته بودم تصمیم گرفتم با هزینه شخصیام کار را پیش ببرم. به چهار کارگر غیرحرفهای جوشکاری را آموزش دادم و کار را شروع کردیم، حتی دستگاهجوش و وسائل مورد نیاز را هم از کارگاهم آوردم و ماکتی به آن هیبت ساخته شد. البته اینکه میگویم ساخته شد به همین سادگی نبود. ما در سرما و گرما بدون حتی کوچکترین امکاناتی کار را به پایان رساندیم.»
ما در سرما و گرما بدون حتی کوچکترین امکاناتی بل چند کارگر آماتور کار را به پایان رساندیم
سختی تا فرود
هر کاری سختی خودش را دارد. حالا شما فرض کنید کسی هم حامیتان نباشد و شما ماکت هواپیمای غولآسایی را بسازید که قرار است مکانی تفریحی برای یک شهر شود. ما در این کار خیلی اذیت شدیم. به طوریکه وقتی ساخت ماکت تمام شد و آن را بررسی کردم، تا به امروز میل و رغبتی برای دیدنش ندارم. شما فکر کنید ما در گرمای سوزان تابستان و در زمستان استخوانسوز بدون هیچ چشمداشتی کار کردیم. وقتی من این سازه را تحویل گرفتم اندازههای آن زیر استاندارد بود.
در هواپیمای فوکر ۱۰۰، عرض سالن دومتر و ۱۰ سانتیمتر و طول آن ۶۲ متر است و من فرمی ساختم به قطر ۴ متر و ۱۰ سانتیمتر، اما مدیران وقت سازمان میادین آمدند گفتند آن را کوچک کن در صورتیکه اگر کوچک میشد دیگر بچههای دبستانی و مهدکودکی هم نمیتوانستند درون آن بایستند! اما شهرداری به من گفت بساز و با هر مشکلی که بود ساختیم.
تنها امکاناتی که من داشتم دستگاهجوش، کپسول اکسیژن و کپسول گاز بود. واقعا کسی باور میکند آن هواپیما با این وسائل ساخته شده است؟! جالب است بدانید که در این ماکت آلومینیوم به کار نرفته است. باله عقبی چهار و نیم تن وزن دارد و من ۱۰ بار برای شهرداری نوشتم که زیر این باله جمعه بازار برگزار میشود، اگر خدایی نکرده اتفاقی بیفتد چه کسی جواب گوست.
برخورد بد مسئولان
به گفته خاتمی مسئولان شهری چند بار در این مدت برای بازدید این ماکت آمدند. برای همه جالب بود که چرا شهرداری دست به چنین کاری زده و ماکتی با این هیبت و هزینه گزاف ساخته شده است. «وقتی مدیر قبلی رفت و مدیر بعدی برای بازدید از ماکت آمد برخورد خیلی بدی با من داشت. فکر میکرد مدیر قبلی با من آشناست و به این خاطر حاضر شده است که این کار را با این هزینه انجام دهد!»
قاسمآباد باند فرودگاه دارد؟!
تقریبا همه مردم مشهد میدانند که در قاسمآباد هواپیمایی وجود دارد. اما چیزی که مردم نمیدانند این است که این هواپیما ساخته دست یک مهندس مشهدی است و تاکنون کسی در کشور چنین سازهای نداشته است. «وقتی کار با تمام سختیهایش تمام شد شهرداری با یک پیمانکار برای دکوراسیون و رنگ قرارداد بست.
وقتی پیمانکار مربوط به دکوراسیون داخلی هواپیما آمد و از من مشاره خواست به او گفتم میتوانی صندلیهای استوک این هواپیما را از تهران بخری و حتی چرخهای هواپیمای واقعی را استفاده کنی. همین طور هم شد و هواپیما با صندلیها، چرخها و فرمان واقعی تکمیل شد. من سعی کردم ماکت را طوری بسازم و طراحی کنم که خیلی واقعی به نظر برسد و در این کار آنقدر موفق بودم که حتی چند نفر از دوستانم که با هواپیما آشنایی داشتند فکر کردند این هواپیما واقعی است!»
مکان نامناسب، رونق کم
کار تمام شد. حالا باید هواپیما اجاره داده میشد. باید همه از نقاط مختلف مشهد برای استفاده و لذتبردن از آن میآمدند. اما یک جای کار مشکل داشت. «از همان روز اول هم به شهرداری گفتم هواپیما در مکان مناسبی قرار ندارد. در این منطقه قشر کارمند زندگی میکنند و به طور کلی فضا، فضای مناسبی برای ساخت نبود، زیرا در میان سینما و درختان پارک قرار گرفته بود. البته به نظر من اجارههایی که سازمان میادین در ابتدای کار گرفت باعث شد که این رستوران زیبا رونق پیدا نکند. یادم میآید نخستین کسی که هواپیما را اجاره کرد ۲ میلیون و ۵۰۰ تومان اجاره میداد! معلوم است که هر کسی در آن زمان نمیتوانست با این مبلغ هواپیما را اجاره کند.»
۸۰ نفر از مهندسان و شرکتها ادعا کردند که ساخت این هواپیما کارآنهاست
۸۰ نفر مدعی
یوقتی یکی پیدا میشود و کاری را بدون ادعا شروع میکند، همه سختیهایش را به جان میخرد، از جیب و آبرویش مایه میگذارد و بعد هم بدون سر و صدا میرود، اما افراد سودجویی پیدا میشوند که ادعای ساخت کار را میکنند. «۸۰ نفر از مهندسان و شرکتها ادعا کردند که ساخت این هواپیما کارآنها ست. جالب است بدانید حتی چند نفر پیش من آمدند و ادعا کردند این کار را ساختهاند و کاری راکه من ۲۸ ماه برای آن عرق ریخته بودم تبلیغ میکردند. من واقعاً خندهام گرفته بود، اما چون کار بدون صاحب بود طبیعی بهنظر میرسید که این اتفاق رخ دهد.»
* این گزارش چهارشنبه، ۱۳ دی ۹۱ در شماره ۳۷ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.