
راسته بازار ایثار پاتوق مانتوفروشهای مشهد است
ساعت از ۱۸ گذشته است و همچنان به دنبال جای پارکی در این خیابان شلوغ میگردم! حداقل یک مدل، طرح یا رنگ برای هر سلیقهای پیدا میشود. به نظر تنها تفاوت این راسته بازار با سایر مراکز خرید شهر این است که اینجا حوصله آقایان بیشتر از همیشه سر میرود، خانمها بیشتر حال و هوای خرید و گشتوگذار دارند، البته دلیلش هم این است که بیشتر فروشگاههای اینجا مانتوفروشی است.
هر کسی را که میبینی مشغول کار خودش است، یکی مشغول پرداخت پول برای خرید مانتوی مورد علاقهاش، یکی در جستجوی پیداکردن مدلی که متناسب با سلیقه اقوام و خویشاوندانش باشد، یکی هم دنبال یک سایز بزرگتر از یک مدل، یکی دنبال رنگ سال. گزارش ما را از بازار مانتوفروشان محله ایثار مشهد بخوانید.
تنوع زیاد، کیفیت پایین، قیمت بالا
چشمم به زن و شوهر جوانی میافتد که با دقت به مدلهای پشت ویترین نگاه میکنند و نظر یکدیگر را جویا میشوند، نزدیک میشوم و از آنان میخواهم درباره حالوهوای این روزهای بازاربگویند: تقریبا یک ساعت است که در حال پیداکردن مدل موردنظر خود هستیم.
مرد جوان نگاهی به همسرش می کند و میگوید: البته که خانمها تا همه بازار را نگردند، چیزی نمیخرند. اما همسرش نظر دیگری داشت، به نظر او مدلها و رنگها نسبت به قبل خیلی متنوعتر و البته عجیبتر شدهاند، پیداکردن مدلی که مناسب مهمانی یا پوشیدن در جامعه باشد خیلی سخت شده است.
به سراغ خانم جوانی میروم که با دخترش مشغول انتخاب چند مدل خاص هستند، به نظر او مغازهداران خودشان هرقیمتی که بخواهند روی جنسشان میگذارند و مردم مجبورند سر قیمت چانه بزنند تا شاید به قیمت واقعی کمینزدیکتر شوند.
خانم جوان با اشاره به همسرش میگوید: تنوع مانتو زیاد شده اما مدلها زیاد جالب نیستند، بیشتر مانتوها کوتاه هستند و مانتوهای بلند معمولا کیفیت خوبی ندارند. برای انتخاب من در درجه اول کیفیت کار، بعد مدل و قیمت در درجه پایینتری قرار دارند. او میگوید: انتخاب یک مدل که هم از نظر همسرم مناسب باشد، هم از نظر خودم، خیلی سخت است، چون معمولا آقایان یا نظری ندارند یا اگر هم نظری داشته باشند کاملا با آن چیزی که خانمها میپسندند متفاوت است.
آن طرفتر خانم و آقای میانسالی را میبینم که به آهستگی از گوشه خیابان وارد پیادهرو میشوند، آقای طاهری درحالیکه دانههای تسبیح زردرنگش را با ا نگشتان دست راستش میچرخاند با گلایه از قیمتها میگوید: کیفیت کارها بسیار پایین است اما در عوضش تا دلتان بخواهد قیمتها بالاست.
به نظر او هیچ نظارتی روی قیمتها وجود ندارد، فروشندهها با بیان اینکه دو روز دیگر فلان جنس گرانتر میشود، با هر قیمتی که میخواهند جنسشان را به مردم میفروشند و مردم هم چون نیاز دارند آن را با همان قیمت بالا میخرند.
صداقت؛ شرط اول هرکار
اواسط خیابان ایثار، در میان بعضی از مردم که با وسواس خرید میکنند و بعضی که با سرعت از کنار این همه مدل و رنگ میگذرند، وارد مغازه پوشاک رضوی میشوم تا سراغی از قدیمیترین کاسبان این محل بگیرم، صدای فروشنده جوان توجه مرا به خودش جلب میکند: «مدلی موردپسند هست برایتان بیاورم؟» از او تشکر میکنم و جویای نشانی میشوم، مرد جوان سری تکان میدهد و میگوید: حاجی، قدیمیترین تولیدکننده مانتو در مشهد است و مرا به طبقه سوم جایی که اتاق حاجی آنجاست راهنمایی میکند.
پلهها را یکی یکی بالا میروم، صدای مشتریانی که میگویند: آقا تخفیف ندارد؟! کمکم خاموش میشود. اتاق پر است از مانتوهایی که در نوبت رفتن به صف فروش. صدای چرخخیاطیهایی که در حال دوختن هستند از یک اتاق آنطرفتر به گوش میرسد. روی صندلی مینشینم و منتظر میشوم تا حاجی خواندن قرآنش تمام شود. روی شیشهها پوستر عکس امام(ره)را چسباندهاند، میشود فهمید که حاجی مرد معتقدی است.
حاجی شاه رضوی، از نخستین تولیدکنندههای مانتو در مشهد است
حاجی قرآن را میبوسد و عینکش را روی چشمانش جابهجا میکند با لحنی گرم و صدایی آرام میگوید: امری داشتید؟ حاجی شاه رضوی، از نخستین تولیدکنندههای مانتو در مشهد است. او رمز موفقیت در کارش را صداقت میداند و میگوید: صداقت در هرکاری موجب خیر میشود، خیلی از چیزها مانند درآمد حلال، اعتماد در بین مشتریان و مردم، از راه صداقت و درستی به دست میآید و من نیز فروش خوب کارهایی که تولید میکنم را مدیون صداقت خود و فرزندانم هستم. او دلیل موفقیت در کارش را استفاده از موقعیتها و به کار گرفتن بیشترین تلاش برای رسیدن به هدفش میداند.
حاجی میگوید: ۱۰ سالی میشود که کار تولید و توزیع مانتو را به پسرانم سپردهام و دیگر در جریان خیلی از کارها نیستم، چون به پسرانم و به درستی کار آنها ایمان دارم. احمدآقا، پسر حاجی میگوید: همراه با دو برادر دیگرم وارد این کار شدیم و شکر خدا تاکنون از کارمان راضی هستیم و موفقیت در کارمان را نتیجه تلاش و همکاریمان با یکدیگر میدانیم.او بیان میدارد: مدلها و طرحهایمان براساس موازین شرعی است، بعضی از رنگها را هم به خاطر اینکه مشتریان بیشتر میپسندند عرضه میکنیم.
شبانهروزی کار میکردیم
یکی دیگر از قدیمیهای بازار که از ابتدا در این مکان حضور داشته است از نحوه شکلگیری بازار ایثار میگوید و اینکه چند کارگاه مانتودوزی در این خیابان وجود داشته است که کمکم تبدیل به فروشگاههای بزرگ مانتو شده و این بازار را شکل داده است.
حاجی واثقی که به گفته اهالی نخستین کسی بوده که کارگاه مانتودوزیاش را در این خیابان بنا کرده از کار شبانهروزی دم عید تعریف میکند و میگوید: قدیمیهای این بازار را میبینید که هر کدام برای خود فروشگاههای بزرگی تاسیس کردهاند.
هرکس ما را میبیند با خود میگوید طرف چقدر پولدار است، اما هیچکس از کار شبانهروزی و تلاش بیوقفهمان در دوران جوانی نمیپرسد که هرچند روز یکبار باید به تهران میرفتیم و پارچه میخریدیم و بسیاری از شبها در گارگاه میماندیم. او اینها را میگوید که یادآور شود جوانهای دیروز برای کارشان خیلی زحمت میکشیدند، اما امروزیها همهچیز را حاضر و آماده میخواهند.
چند ساعتی میگذرد که در بازار ایثار چرخ میزنم و هرلحظه برتعداد مراجعهکنندگان افزوده میشود، آنهایی که از نقاط مختلف شهر آمدهاند تا در تنها بازار اختصاصی مانتوی مشهد گشتی بزنند و پیوند بین این بازار قدیمی را با نوروز محکمتر کنند.
*این گزارش یکشنبه، ۲۷ اسفند ۹۱ در شماره ۴۷ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.