
همسایههای محله سعدآباد خیریه تأسیس کردند
بیشتر ساکنان کوچه مطهری جنوبی ۱۸ اواخر دهه ۴۰ به اینجا آمدند، زمانی که خانههایی ویلایی با سقف کاهگلی داشت. آشنایی هم محلیها و همسایهها در مسجد الزهرا (س) محله سعدآباد شکل گرفت و با کمک یکدیگر پایگاه بسیج شهیدمفتح را نیز در مسجد راه انداختند.
یکی دیگر از کارهای مؤثر همسایهها ایجاد مؤسسه خیریه یاوران جوادالائمه (ع) در محله است که سال ۱۳۸۹ کارش را شروع کرد و از آن به بعد، کمکهای همسایهها به افراد نیازمند حاشیه شهر هدف دار شده است.
ایدهای برای دستگیری از نیازمندان
محمدحسین ابتدایی ۵۷ سال پیش ساکن این معبر شد. او پایگاه بسیج شهیدمفتح را در مسجد راه انداخت و از همان روزهای بعداز پیروزی انقلاب اسلامی، جوانان محله را پای کار آورد تا در گشتهای شبانه همراهش باشند.
همسایهها تلاشهای بی وقفه او را برای آبادانی محله و برقراری امنیت از یاد نبردهاند؛ کسی که برای رضای خدا کار کرده و توقع و چشمداشتی نداشته است. همیشه حواسش به همه همسایهها و کارهای محله بوده است. بعداز راه اندازی پایگاه بسیج، او با همکاری محلیها و همسایهها خیریه یاوران جوادالائمه (ع) را در سال ۱۳۸۹ راه انداخت.
آقامحمدحسین که حالا ۸۱ سال سن دارد، همچنان پای کار است و میگوید: خدا را شکر ساکنان اینجا وضعیت مالی خوبی دارند. تا قبل از تأسیس خیریه کمکها پراکنده بود، اما بعد از آن همسایهها هدفمندتر و با نظم بیشتری به افراد بی بضاعت شهر کمک میکنند.
به گفته او ازطریق این مؤسسه، نیازمندان حاشیه شهر را شناسایی کردهاند و حالا با کمک همسایهها به تأمین بستههای معیشتی و پوشاک، تعمیر و بازسازی منزل و رسیدگی به سایر کمبودهای نیازمندان مشغولاند.
حالا همسایهها هدفمندتر و با نظم بیشتری به افراد بی بضاعت شهر کمک میکنند
رفع مشکلات با کمک همسایهها
آقامحمدحسین، همسایه اش، علیرضا رفیعی را معرفی میکند که پایش از سیزده سالگی به مسجد محله باز شده و زیرنظر خود او کارهای پایگاه بسیج و بعد هم امور مالی خیریه را جلو برده است. همسایهها او را به اخلاص در عمل و صداقتش میشناسند.
آقا علیرضا میگوید: یک ساله بودم که به اینجا آمدیم و با بچههای محله بزرگ شدم. خوب یادم است که آقای ابتدایی ما جوانها را جمع کرد و چوب دستمان داد تا شبانه گشت بزنیم و امنیت محله را تأمین کنیم. هنوز هم خیلی از جوانهای سالهای قبل در اینجا حضور دارند و با جان و دل برای محله کار میکنند.
او یکی از خیران اصلی این مجموعه است و روی خوشش سبب شده است اگر همسایهای مشکل داشته باشد، به او رو بزند تا گره از کارش باز شود.
همسایههای اینجا به هم اعتماد دارند و محله و همسایه برایشان اولویت است
رفیعی ادامه میدهد: همه تلاشمان این است که گره از مشکل خانوادههای نیازمند باز کنیم و این تنها با کمک خیران و همسایهها محقق میشود. من هم مثل بقیه هر کاری در توانم باشد، برای پیشبرد اهداف مؤسسه انجام میدهم.
زکات تخصص برای محله
حمید ولی زاده همسایه بعدی است که آقا علیرضا او را معرفی میکند؛ کسی که کار خیر را از پدر و مادرش آموخته است و مثل آنها هر کاری از دستش برآید، برای همسایهها انجام میدهد. خانواده اش اوایل دهه ۴۰ به این محله آمدند و همه، آنها را میشناسند.
حمیدآقا میگوید: پدر و مادرم در امور خیر الگوی من بودند. آنها از هیچ کمکی برای همسایهها دریغ نکردند؛ مثلا مادرم درِ خانه را باز میگذاشت تا همسایهها با خیال راحت بیایند و به فرزند یا همسرشان که در جبهه بود، زنگ بزنند. پدر هم بعد فوت مادر، زیر زمین خانه را در اختیار خیریه قرار داد تا کارها سروسامان بگیرد.
حمید آقا هم مثل بقیه اعضای خیریه هر کاری از دستش برآید، انجام میدهد. تعمیرات جزیی خانه یکی از این کارها ست. میگوید: همسایههای اینجا به هم اعتماد دارند و محله و همسایه برایشان اولویت است؛ برای همین از هیچ کار و کمکی برای هم دریغ نمیکنند، من هم مثل بقیه. در تعمیر و بازسازی خانه تخصص دارم. هر وقت خانه مددجو یا یکی از همسایهها نیاز به تعمیر داشته باشد، با جان و دل کارشان را راه میاندازم.
* این گزارش شنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۹ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.