بین همه اخبار تلخ و ناگوار، خبر جمعآوری پسماند با سامانه «اکو» میتواند سرتیتر خوب اخبار باشد، بهویژه برای آنهایی که خواهان شهری زیبا و محیطزیستی دلچسباند. این طرح بهصورت پایلوت در چند محله شهر اجرا میشود.
ساکنان وحید که با 2مرکز درمانی بزرگ شهری همسایه هستند، این روزها بنرهای اجرای این طرح را در محله نصب میکنند تا همه از خدمات آن بهرهمند شوند. راهاندازی این سامانه یک جرقه است و گامهایی که برای داشتن محلهای بهتر برداشته میشود، بهانهای است تا ما با ساکنان و دوستداران محیطزیست همراه شویم؛ آنهایی که میخواهند دست زبالهگردها را از سر شهر کوتاه کنند.
این روزها دیدن زبالهگردها برای ما یک صحنه تکراری شده است و خیلی وقتها بیتفاوت از کنارشان میگذریم. از کنار فردی کیسهبهدوش با لباسهای چرکمرد و پاره که تا کمر به داخل سطل زباله خم شده است. موضوعی که این روزها ملموستر است و کودکان را هم وارد چرخه زبالهگردی کرده است، فروش روزانه زبالهها به انبارهای ضایعات است.
فاصله انبارها تا شهر خیلی نیست. در محدودههای پیرامونی فراواناند؛ آن هم درحالیکه جمعیت ساکن در این جغرافیای شهری بیشتر از معمول است. بیشتر این محدودهها محل زندگی آدمهای کمبضاعتی است که نمیتوانند جای دیگری را برای اسکان پیدا کنند. یعنی هر جوری که بخواهید تصور کنید، امکاناتش را ندارند و ناخواسته با چهاردیواریهای بدبو و کثیف و آلوده همسایه هستند. انبارهای ضایعات فضای بهنسبت بزرگی را شامل میشوند که از زبالههای شهری پر شده است و بوی بد آنها تحمل ایستادن در محل را کم میکند.
انبارها در انتهای بولوار آوینی و محله نوکاریز فراواناند. شاید باورش مشکل باشد، اما این انبارها در دل محلهها هم کم نیستند که با چوب، جعبه، ایرانیت و هر چیزی که تصورش را بکنید، پر شدهاند و عامل هزار و یک بیماری هستند.
در محله وحید هم مانند محلههای دیگر، مردم درباره دفع صحیح زباله آگاهی ندارند؛ درحالیکه ما دنیای اینترنت و فضای مجازی را در اختیار داریم و میتوانیم از این طریق اطلاعرسانی کنیم
موضوعی که آسیه نعمتی، رئیس شورای اجتماعی محله وحید، را به نمایندگی از مردم پیگیر موضوع کرده و به نتیجه شیرینی رسانده است، آشنایی با مجموعهای است که در راستای محیطزیست بهتر خدماترسانی میکند. مردم خیلی راحت و با یک تماس تلفنی میتوانند پسماندهایشان را در اختیار آنها قرار دهند و از امتیازاتی برخوردار شوند.
نعمتی میگوید: در محله وحید هم مانند محلههای دیگر، مردم درباره دفع صحیح زباله آگاهی ندارند؛ درحالیکه ما دنیای اینترنت و فضای مجازی را در اختیار داریم و میتوانیم از این طریق اطلاعرسانی کنیم.
او قبل از ادامه بحث، از انبار و نگهداری زباله در خانههای مسکونی یاد میکند و مشکل بزرگ محله را گوشزد میکند: خانهها بهظاهر ضایعات جمعآوری میکنند، اما پاتوق فروش موادمخدر هستند. البته با پیگیری ما پلمب هم شدهاند، اما موقت و گذرا بوده است و دوباره روز از نو، روزی از نو.
رئیس شورای اجتماعی محله وحید معتقد است باید با انجام اقدامات لازم، مانع کار زبالهگردها شد و کار را برای آنها سخت کرد تا بهراحتی نتوانند به چیزی که میخواهند، برسند و رفتهرفته این چرخه قطع شود. او تصمیم گرفته است تا آموزش کودکان را از محله زندگی خود شروع کند. با این استدلال که بچهها کنجکاوترند و اشتیاق بیشتری به موضوعات نشان میدهند.
تعریف میکند: به ذهنم رسید ذوق و هیجان بچهها برای انجام این کارها بیشتر است. جمعی از آنها را بسیج کردم و بهخوبی میفهمیدم که حس مسئولیتپذیریشان چقدر زیاد است. روپوشهای آمادهشده را پوشیدند و شروع کردند به جمعآوری زبالهها. کنجکاو هم بودند و سؤال میپرسیدند و جواب میشنیدند. در این بین بزرگترها هم به هیجان آمده بودند و همراه بچهها زباله جمع میکردند. روز شیرین و خاطرهانگیزی بود. نمیگویم اتفاق مهمی افتاد، اما به نظرم این ایدهها کارساز است.
اهالی رابطه خوبی با پاکبان محله دارند و این موضوع به تلاش ساکنان بیربط نیست.
رئیس شورا میگوید: اگر لازم باشد، خانهبهخانه با آنها صحبت میکنم و متقاعدشان میکنم که زبالهها را باید بهوقتش بیرون بگذارند. فصل پاککردن گلهای زعفران همه میدانستند که پسماند آن را نباید کنار درخت یا جوی آب بریزند و انصافا هم رعایت میکردند. اما اتفاقی که باعث شد او طرح «اکو» را بهصورت پایلوت در محله زندگیشان به اجرا بگذارد، به همین دلواپسیها برمیگردد.
تعریف میکند: پارسا پسرم که دغدغه من را میدانست، میگفت: سامانهای هست که خیلی راحت و با یک تماس تلفنی میتوان زبالهها را در اختیارشان گذاشت. خبر خیلی خوبی بود، اما اول باید خودم آن را آزمایش میکردم و محک میزدم. نرمافزاری هم برای این سامانه تعریف شده است، اما سراغ سادهترین راهحل رفتم و به شمارهای که از اکو داشتم، زنگ زدم. اپراتور مشخصاتم را گرفت و سر ساعت مشخص در محل حاضر شد. مقید هستم که زبالهها را تفکیک کنم، اما مأمور سازمان همه را جداجدا و بهدقت وزن کرد و بعد هم از من شماره شبا گرفت. انتظار دریافت پول نداشتم و فکر نمیکردم به این زودیها به دستم برسد. برخلاف تصورم، خیلی زود مبلغ به حسابم واریز شد. برای اطمینان بیشتر چندبار دیگر هم زنگ زدم و امتحان کردم و مطمئن شدم. حالا هم برای کوتاهکردن دست زبالهگردها، این طرح را در محله اجرا میکنم.
آلودگی در باغچههای داخل کوچهها و پارکهای خطی زیاد است. به نظرم باید فضاهایی جداگانه کنار باغچهها برای این موضوع در نظر گرفت
«سیگاریها را هم سهیم بدانیم.» مریم ثابتقدم یکی دیگر از ساکنان محله وحید است. موضوع زبالهها که مطرح میشود، حرف را میکشاند سمت کسانی که سیگار مصرف میکنند و میگوید: تهسیگارهایی که گاهی خاموش هم نشده و در باغچه رها شده، خیلی زیاد است.
با تأکید بیشتری حرفش را ادامه میدهد: آلودگی در باغچههای داخل کوچهها و پارکهای خطی زیاد است. به نظرم باید فضاهایی جداگانه کنار باغچهها برای این موضوع در نظر گرفت. آموزشها اگر پررنگ باشد و فرهنگسازی شود و هرکسی مقید شود که پسماندش را مدیریت کند، سیگاریها هم تهمانده آن را در خیابان و باغچه رها نمیکنند. زبالهها دستهبندی مجزا دارند؛ خانگی، صنعتی، کشاورزی و بیمارستانی. هرکدام از آنها باید جداگانه بستهبندی شوند و تفکیک زباله از مبدأ میتواند یاریرسان مدیریتشهری باشد.
الهام خباز، فعال فرهنگی محله، هم پیشنهاد جالبی دارد و معتقد است: برای اجرای طرح کوتاهکردن دست زبالهگردها و جمعآوری انبارهای ضایعات باید فرهنگسازی شود و چه بهتر که رسانهها گام اول را در این زمینه بردارند.
«کاسبان میتوانند بهترین نگهبانان محله باشند.» این عبارت طلایی و کلیدی ساکن محله وحید میتواند به کار خیلی از ما بیاید. توضیحات بعدی خباز هم شنیدنی است. او تعریف میکند: بیشترین زبالههای تولیدی با توجه به بازارهایی که در این محدودههاست، مربوط به کسبه است؛ از واحدهای تولیدکننده کیف و کفش بگیرید تا همین سبزیفروشی و سوپرمارکت سر محله. به نظرم هرکدام از اینها میتوانند حجم بزرگی از این ضایعات را کم کنند و زبالهها را در دسترس زبالهگردها قرار ندهند.
برای اجرای طرح کوتاهکردن دست زبالهگردها و جمعآوری انبارهای ضایعات باید فرهنگسازی شود و چه بهتر که رسانهها گام اول را در این زمینه بردارند
فریده ضیایی، فعال محیطزیست، باور دیگری دارد. او معتقد است: برای فرهنگسازی این موضوع باید سراغ خانمهای خانهدار رفت. ضیایی از ساکنان همین منطقه است و سالها در حوزه محیطزیست تحقیق میکند و به این نتیجه رسیده است که خانمهای خانهدار بیش از هرکسی میتوانند پسماند را مدیریت کنند.
او میگوید: شاید خیلی از خانمهای خانهدار در جریان نباشند که میزان آلودگی پلاستیک تا چه اندازه است. متأسفانه بیشتر خرید و حملونقل آنها از این طریق انجام میشود. پلاستیک تجزیهناپذیر است و بازگشتی به محیط ندارد. این موضوع باید پیوسته اطلاعرسانی شود. البته شاید برای خیلیها سؤال باشد که مگر خرید بدون پلاستیک هم میشود. ما هنرمندان زیادی داریم که میتوانند با طراحیهای زیبا کیفدستیهای جدید مخصوص خرید را در اختیار خانمهای خانهدار قرار دهند.
کیفدستی اگر بهصورت انبوه تولید شود، قیمت تمامشده و قیمت فروشش کمتر میشود و بهتدریج میتوان مصرف پلاستیک را کم کرد. وجود زبالههای تر مشکل جدی است. این یک هشدار است. ضیایی توضیح میدهد: شیرابهها مهمترین آلودگی محیطزیست هستند که زبالههای تر عامل ایجاد آن هستند. خانمهای خانهدار بهراحتی میتوانند این موضوع را مدیریت کنند. کار خیلی سختی نیست. فقط کمی حوصله میخواهد. زبالههای خیس را هیچوقت در کیسههای زباله نگذارید و حتما آنها را خشک کنید. تفالههای چای و انواع میوهها را تا جایی که میتوانید، نمدار داخل پلاستیک نگذارید و اجازه دهید رطوبت زبالهها و حجمشان کمتر شود.
طرح «اکو» که از آبان پارسال آغاز شد و بهتازگی در محلات اجرا میشود، با مطالعه همه چالشهای مدیریت پسماند به نتیجه رسیده است و میتواند کمک بزرگی برای حل مشکل زبالهها باشد.
مدیرعامل سامانه هوشمند مدیریت پسماند «اکو» تأکید میکند که منطقی فکر کنیم و از سر دلسوزی برای زبالهگردها، شهرمان را آلوده نکنیم. میثم حسنزاده، کارشناس ارشد محیطزیست از دانشگاه امیرکبیر تهران، طراح طرح اکو هم هست. در همین راستا با او گفتوگو کردهایم.
روزانه 2هزار تن زباله از شهر جمع میشود. این رقم شاید در ظاهر و به نگاه اول چشمگیر نباشد، اما برای جمعآوری این 2هزار تن تعداد زیادی نیروی انسانی و تجهیزات بهکار گرفته میشود.
طرح تفکیک زباله از مبدأ برای ما هنوز بهشکل یک نیاز و احتیاج مطرح نشده است؛ مثل غذاخوردن یا درمان که بر مبنای احتیاج آن را انجام میدهیم. به همین دلیل خیلیها از آن غفلت میکنند. معمولا کسانی سراغ این کار میروند که خیلی فرهیخته و بافرهنگ باشند. بیگمان اگر مردم آگاه شوند که این حجم تولید زباله چه بلایی بر سر محیطزیستمان میآورد و بدانند که تجزیه پلاستیک صدها سال طول میکشد، خیلی از موارد را رعایت میکنند. کسبه ما در محلهها که تعدادشان هم کم نیست، مقید میشوند تا حد امکان پلاستیک کمتری مصرف کنند و رستورانها پلاستیکها را از اولویت کاریشان خارج میکنند. با یک مثال دیگر توضیح میدهم؛ اوایل برای خیلیها طبیعی بود که زبالهای که در خودرو دارند، از شیشه به بیرون بیندازند و در طبیعت رها کنند، اما حالا هرکسی بخواهد این کار را بکند، خیلی زود منصرف میشود. چون میداند کار درستی نیست. این فرهنگ اگر در جامعه مصرفکننده نهادینه شود، خیلی از مشکلات حل میشود.
بیگمان اگر مردم آگاه شوند که این حجم تولید زباله چه بلایی بر سر محیطزیستمان میآورد و بدانند که تجزیه پلاستیک صدها سال طول میکشد، خیلی از موارد را رعایت میکنند
داستان جمعآوری پسماند روایت تازهای نیست و جزو خاطرات جذاب دوران کودکی ماست. نمکیها یا دورهگردهایی که کوچهبهکوچه و محلهبهمحله میچرخیدند، بخشی از این روایت هستند که نان خشک و برخی ضایعات دیگر را جمعآوری میکردند و البته کنار آن ظروف رویی و ظروف دیگر هم بود.
چالشها و مشکلات بهوجودآمده، مدیریتشهری را به فکر ساماندهی آنها انداخت و رفتهرفته پای آنها از محلهها و کوچهها بریده شد و مدیریت پسماند به شیوههای دیگری متوسل شد؛ شبیه ماشینهایی که هر هفته با ملودی و آهنگ خاصی که پخش میکردند، به محله میآمدند و زبالههای خشک را جمع میکردند و بعد از آن ایستگاههایی در هر محله برای تحویل پسماند جانمایی شد و هنوز هم هست و بهازای تحویل ضایعات خشک، مواد شوینده و... دریافت میکردیم، اما اگر دقت کنید، میبینید در همه این روشها عامل محدودکنندهای هست؛ اینکه ماشینها به محل زندگی ما در زمانی مشخص تردد داشته باشند و آن وقت یا ما نباشیم یا به هر دلیلی فرصت تحویل پسماند نباشد، خیلی زیاد است. ایستگاههای شهرداری نیز در هر محدودهای که جانمایی میشدند، از مسیر زندگی برخیها دور بودند. ما به این فکر افتادیم که عامل زمان و مکان از میان برداشته شود و به همین منظور اپلیکیشنی طراحی شد تا مردم بهراحتی بتوانند از آن استفاده کنند و زباله خود را تحویل بدهند. به این صورت که با مراجعه به آن، زمان و مکان تحویل زباله را مشخص میکنند و نیروهای ما سر ساعت مقرر در محل حاضر میشوند و پسماند را دریافت میکنند.
کار با 14خودرو شروع شد و اکنون به 48خودرو رسیده است. این طرح بهصورت پایلوت در 9منطقه اجرا شده است و با اینکه هنوز خیلیها آن را نمیشناسند، بازخوردهای خوبی داشتهایم. از زمان اجرای آن خیلی نمیگذرد، اما پشتوانه تحقیقاتی و پژوهشی طولانی دارد و سالها روی آن کار شده است.
پرسش خوبی است. این را بگویم که طرح خالی از کم و کاستی نیست و بیشک بهمرور نقصهایش برطرف میشود و به نسخه پایدار و واحدی میرسیم، اما برای راحتی کار و دسترسی مردم، همه شیوهها را مدنظر داشتیم و کسانی که به استفاده از این نرمافزار علاقهمند نیستند، میتوانند هر روز از ساعت 9صبح تا 9شب با شماره 5131586 تماس بگیرند.
در این طرح گزینه و سرویسهای مختلفی برای کاربران در نظر گرفته شده است. اگر کسی بخواهد در ازای تحویل ضایعات خشک، پول دریافت کند، شماره شبا میدهد و به میزانی که پسماند تحویل میدهد، به حسابش پول واریز میشود. همچنین میتواند از شارژ اینترنت استفاده کند. ما حتی گزینهای بهنام خیریهها داریم و اگر کسی نیازی به پول نداشت، فهرست دفاتر و خیریههای معتبر موجود است و پول به حساب خیریهها واریز میشود.
البته خیلی از مردم بر این باورند که با گذاشتن زبالههای تفکیکشده مقابل در منزل، گرهای از کار زبالهگردها باز میکنند.
این تصمیم احساسی است و به چرخه معیوب زبالهگردها کمک میکند. آنها منبع آلودگی هستند. چون این افراد با وسیله حملونقل عمومی رفتوآمد میکنند، ناقل بیماری هستند. ما نباید به این چرخه معیوب کمک کنیم. همان اندازه که به فکر آنها هستیم، باید به سلامت محیط و زحمت پاکبانها هم توجه داشته باشیم. اشتغالزایی برای برخیها که به قیمت جان مردم تمام میشود، کار درستی نیست.
چیزهای فاسدشدنی جزو زبالههای تر محسوب میشوند. در مقابل، زبالههای خشک بازیافتشدنی هستند؛ مثل انواع کاغذها و کارتنها و پلاستیکها. در این بین استثنا هم وجود دارد، مثل ضایعات نان خشک. نان فاسدشدنی است، اما جزو ضایعاتی محسوب میشود که ما تحویل میگیریم. ما روزانه 8تن کارتن جمع میکنیم و شاید کسی نداند که برای تولید این 8تن، روزانه باید 150 اصله درخت قطع شود، اما کاغذها و کارتنهای جمعشده خمیر میشوند و دوباره به کار میآیند.
لازم است موادی مثل پلاستیک و شیشه جدا شوند. هرچه این جداسازی در مبدأ بهتر صورت بگیرد، فرایند تبدیل سریعتر انجام میشود. با وجود تلاشی که مدیریت پسماند کرده است، متأسفانه هنوز تفکیک از مبدأ انجام نمیشود.