کد خبر: ۱۲۳۳۲
۰۱ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
کفاش قدیمی محله بهمن هوای مشتریانش را دارد

کفاش قدیمی محله بهمن هوای مشتریانش را دارد

حاج عباس حاجی‌زاده، می‌گوید: می‌دانم بیشتر مشتریانم که کفش‌هایشان را برای تعمیر می‌آورند اوضاع مالی‌شان خوب نیست، اگر خوب می‌بود حتما کفش نو می‌خریدند. هر مشتری هر قدر دلش بخواهد می‌دهد.

روزهایش را برای خدمت به مردم محله بهمن وقف کرده است. کار و هنرش کفش‌دوزی است. خیلی‌ها او را می‌شناسند و کار‌های تعمیر کفش را به او می‌سپارند. توی مغازه نقلی‌اش از تعداد پلاستیک‌ها و کیسه‌هایی که داخل هر کدامشان چند جفت کفش دارد می‌توان به‌راحتی فهمید که مشتریانش انگشت‌شمار نیستند. به قول خودش هوای مردم را دارد و مردم و خدا هم هوای او را دارند. حاج عباس حاجی‌زاده کاسب قدیمی خیابان بهمن‌۴ است.

 

دستمزدم نرخ‌نامه ندارد

حاج عباس بیش از بیست‌سال است که در خیابان بهمن‌۴ کفش می‌دوزد و از همین رو در بین اهالی محله سرشناس است. کافی است چند دقیقه کنارش باشی، می‌بینی که مدام احوال‌پرسش هستند و او هم با خنده و نرمی جوابشان را می‌دهد. از اوضاع مالی مردم محله‌اش خوب می‌داند و برای همین هم هست که بند پول نیست: «می‌دانم بیشتر مشتریانم که کفش‌هایشان را برای تعمیر می‌آورند اوضاع مالی‌شان خوب نیست، اگر خوب می‌بود حتما کفش نو می‌خریدند.

اینجا نرخ‌نامه ندارم. هر مشتری هر قدر دلش بخواهد می‌دهد. برای یک جفت کفش حدود یک ساعت‌و‌نیم وقت می‌گذارم تا دوردوزی کنم. آخرش هم وقتی می‌بینم اوضاع مالی خوبی ندارند پولی از آنها نمی‌گیرم. معمولا قیمت‌های اینجا یک پنجم قیمت‌های بیرون است! که آن را هم برای خرید مواد اولیه مثل چسب و نخ و... هزینه می‌کنم.»

شاید برایتان سؤال باشد با این همه دست‌و‌دلبازی چرخ زندگی حاج عباس چطور می‌چرخد. او از هشتادسال عمری که دارد، بیش از شصت‌وپنج‌سال آن را کفاشی کرده و سی‌سال آن را در شرکت «کفش ملی» مشغول به کار بوده و همان‌جا هم بازنشست شده و حالا حقوق بازنشستگی‌اش کفاف زندگی‌اش را می‌دهد: «قبل انقلاب، درست سال‌۱۳۵۳ وارد شرکت کفش ملی شدم. آن موقع فروشگاهش دور فلکه آب بود. به مردم کفش‌هایی با ضمانت شش‌ماه تا یک‌سال می‌فروختیم.

در این سی‌سال من گوشه این فروشگاه یک میز کار داشتم. کفش‌های بعضی از مشتریان را که نیاز جزئی به تعمیر داشت همانجا تعمیر می‌کردم و اگر هم در دوره ضمانت، کفش خیلی خراب می‌شد بدون برو‌برگرد کفش نو می‌دادیم دست مشتری.»

 

حاج عباس حاجی‌زاده، کفاش قدیمی که هوای مشتریانش را دارد

 

۸ سال شاگردی تا اوستا شدن

حاج عباس طعم سختی‌های زیادی را چشیده تا کار را یاد گرفته است. او خاطراتش را به دهه ۴۰ برمی‌گرداند و از حال و هوای کار در آن زمان برایمان می‌گوید: «از قدیم اهل درس نبودم. مکتب و مدرسه هم رفتم، اما فرار می‌کردم. نمی‌دانم چه بود، میانه خوبی با درس نداشتم. پانزده ساله بودم که رفتم سراغ کفاشی. تا مدت‌ها کارم این بود که میخ‌های کج را راست می‌کردم، انگشت‌های دستم ورم کرده بود از بس که چکش روی دست‌هایم می‌خورد.

هشت‌سال کار کردم تا اینکه فوت‌و‌فن کار را یاد گرفتم؛کفش‌هایی که آن‌موقع تولید می‌کردم هیچ مرگشان نمی‌شد

هشت‌سال کار کردم تا اینکه اوستا شدم و فوت‌و‌فن کار را یاد گرفتم. کفش‌های آن زمان سخت تولید می‌شد. ریزه‌کاری زیاد داشت. دو نفری اگر خوب کار می‌کردیم روزی سه‌جفت کفش دست مشتریان می‌دادیم. کفش‌هایی که آن موقع تولید می‌کردم اصلا قابل مقایسه با الان نیست. هیچ مرگشان نمی‌شد و حداقل سه‌سال برای مشتری کار می‌کرد آن هم دست آخر دلزده می‌شد و کفش نو می‌خرید.»

 

کارکردن برای خدا

مشتری‌مداری و انصاف حاج عباس باعث شده اهالی محله هم هوای او را داشته باشند. نمونه حی و حاضرش صاحب مغازه حاج عباس است؛ «مغازه‌های راسته خیابان بهمن‌۴ که اندازه مغازه من هستند حداقل ۱۰۰‌میلیون تومان پول پیش با ۵‌میلیون تومان اجاره واگذار می‌شوند، اما خانواده مرحوم حسین‌آقا علیپور اجاره آن‌چنانی از من نمی‌گیرند. پارسال خودم ۶۰ میلیون تومان بردم دم خانه‌شان برای پول پیش رهن.

بعد از مدتی ۲۰ میلیون تومان آن را به من برگرداندند، اجاره مغازه هم ماهی یک میلیون تومان دادم که از آن هم ۲۵۰ هزار تومانش را برگرداندند. همه عالم می‌دانند اینجا برای خدا کار می‌کنم خدا هم هوایم را حسابی دارد.»

حاج عباس همه شش‌دختر و پسرش را به‌خانه بخت فرستاده و خیالش راحت است. دل‌خوشی او بچه‌ها و نوه‌هایش هستند. برنامه هر روز او برای حضور در مغازه‌اش چهارساعت است.

می‌گوید: «اینجا که می‌آیم خسته نمی‌شوم. حوصله‌ام هم سر نمی‌رود. هر روز ساعت‌۹ صبح از خانه‌ام که در خیابان صدف وکیل‌آباد است راه می‌افتم و حوالی ساعت‌۱۱ می‌رسم دم مغازه. تا ساعت‌۱۵ کار مشتریان را راه می‌اندازم. ناهار می‌خورم و بعد مستقیم می‌روم توی یکی از صحن‌های حرم و دعا و قرآن می‌خوانم. بعد از نماز مغرب و عشا هم دوباره بر می‌گردم به خانه و فردا روز از نو و روزی از نو.»

 

حاج عباس حاجی‌زاده، کفاش قدیمی که هوای مشتریانش را دارد

 

نمره‌۲۰ حاج عباس در کسب‌و‌کار

حسین سجادی یکی از مشتریان پروپاقرص حاج عباس است. از سال‌۱۳۸۳ که خانه‌اش را به محله بهمن آورده است برای هرکاری مربوط به کفش صاف می‌آید پیش حاج عباس.

امروز هم هشت لنگ کفش را برای تعمیر آورده است. نظرش را در چند جمله کوتاه این‌طور می‌گوید: «توی محله کفاشی زیاد است، اما حاج عباس، اخلاقش بیست، انصافش بیست و کارش بیست است همین‌ها باعث شده که مشتری‌اش بمانیم. تا به حال برای قیمت با هم چک‌وچانه نزده‌ایم. هرقدر داده‌ایم گفته خدا بدهد برکت و حتی مقدار آن را هم نشمرده است.»

 

* این گزارش یکشنبه یکم تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۰ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44