سراغ یکی از روحانیهای جوان بولوار طبرسی شمالی در محله شهید قربانی مشهد رفتیم. روحانی ۳۲ سالهای که اگرچه جوان است، با تغییر مسیر زندگیاش حالا مرحلهای از جوانی و خامی را پشت سرگذاشته و به پختگی رسیده است.
برای آدمی که در خانوادهای روحانی بزرگ نشده یا از ابتدا وارد مدارس علمیه نشده، رفتن به حوزه و پوشیدن لباس روحانیت رخداد عجیبی نهتنها برای خودش که برای خانواده و اهالی محل هم بود.
درست هشت سال پیش بود که وقتی برای اولین بار لباس روحانی به تن کرد و همانجا هم بود که دوستانش که تا به حال او را بیشتر با لباس ورزشی به تن و پا به توپ میدیدند، حالا بهسختی باور میکردند حاجآقا جعفری همان ورزشکار محلهشان است که لباس روحانی به تن کرده است.
این تغییر ظاهری که نشان از تغییر مسیر زندگی حاجآقا جعفری داشت، حتی برای خانواده او هم تا حدودی سوالبرانگیز بود.
یک نفر که در لیگ دسته یک طرقبه بازی میکند و فوتبالیها آینده درخشانی در فوتبال برایش پیشبینی میکنند، یکباره زمین و توپ و فوتبال را رها میکند به مدرسه علمیه قم میرود و بعد درحالی به محل برمیگردد که عبا به تن کرده و عمامه به سر گذاشته است و شده روحانی محل.
او که این تغییر مسیر زندگیاش را مدیون یکی از دوستان نزدیکش میداند، میگوید: یکی از دوستانم مرا ترغیب به شرکت در امتحانات حوزه کرد.
بارها با او درس خواندن و مدل مباحثه و ارتباط طلبهها با هم را دیده و علاقهمند به فضای درسخواندن آنها شده بودم. بعد به پیشنهاد دوستم در آزمون شرکت کردم و قبول شدم.
جعفری، دوست دارد حالا که لباس روحانی به تن کرده، یک روحانی موفق باشد، روحانی که امامزمان(ع) از او انتظار دارد. چنین فردی باید خوب درس بخواند تا بتواند دین را به خوبی تبلیغ کند.
مردم هم میخواهند روحانی بین مردم باشد و رابطه صمیمانهای با هم داشته باشند، فکر میکنم بهترین حالت هم همین باشد که روحانی بتواند روابطه صمیمانهای با مردم برقرار کند و مردم هم به او اعتماد کنند.
شاید برای همین هم هست که حاجآقا جعفری در محل رفقای زیادی دارد که بیشترشان جوانهای همان حوالی هستند.
سعی میکنم به همه سلام کنم، حتی بوده کسی که بارها و بارها جواب سلامم را نداده است
اگرچه که امامجماعت مسجد حضرتزینب(س) میگوید از کودک گرفته تا پیرمردان محله، با آنها رابطه خوبی دارد، جوانهای محل احساس صمیمت بیشتری با او کرده و مشکلات خود را با او مطرح و با او درد دل میکنند.
میگوید: یک روحانی نباید مغرور باشد و خود را برتر از دیگران بداند. برای همین هم هست که سعی میکنم به همه سلام کنم، حتی بوده کسی که بارها و بارها جواب سلامم را نداده، اما آنقدر سلام کردم که بالاخره جواب گرفتم.
جعفری در حال حاضر امام جماعت مسجد حضرت زینب (س) در طبرسیشمالی ۴۹ است. امام جماعتی که جوانهای زیادی را دور و بر خودش جمع کرده و همین باعث شده جمعیت مسجد را بیشتر جوانها تشکیل دهند.
از مشکلات جوانهای محل که میپرسم، به استفاده نادرست از برخی شبکههای اجتماعی و رواج آنها بین جوانهای بولوار طبرسی دوم اشاره میکند و معتقد است: اگر در هر کاری اول تزکیه باشد بعد تعلیم مشکلی ایجاد نمیشود، اما مشکل ما این است که اول تعلیم مییابیم بعد میخواهیم خود را تزکیه کنیم.
اینجاست که درباره مثلا شبکههای اجتماعی و استفاده از آنها دچار مشکل میشویم، اگرچه شاید حرفهایی که درباره ماهیت نامناسب بودن این شبکهها میزنند درست باشد، اما مگر میشود جلوی تکنولوژی دنیا را گرفت یا جوانهای یک محله را از آن دور نگه داشت.
حاجآقا جعفری که مدیر کانون فرهنگی صادقیه(کانون مسجد حضرت زینب(س)) هم هست و گویی ماجرای ارتباطش با جوانهای محل سر دراز دارد از حلقههای معرفتی میگوید که هر از چندگاهی در مسجد تشکیل میشود و با عدسی که همسر حاجآقا برای آنها تدارک میبیند، بحث بینشان گرم میشود.
او ادامه میدهد: در همین جلسات افرادی را داشتیم که دانشجوی بهترین دانشگاههای دولتی بودند، بقیه هم دانشجویان سایر دانشگاهها و در کل میتوان گفت وقتی پای حرف جوانهای این محل مینشینیم از استعداد و تواناییهای آنها شگفتزده میشویم؛ اما متاسفانه مساجد پایین شهری آنقدر امکانات برای شاخ و برگ دادن تواناییهای این جوانها ندارد.
این روحانی جوان، مساجد پایین شهری را با کنایه میگوید و ادامه میدهد: فقط در محلات نیست که پایینشهر و بالاشهر داریم، در مساجد هم با این موضوع مواجه هستیم، بهعنوان مثال میدانیم برخی مساجد در محلههای برخوردار شهر آنقدر امکانات و پول دارند که نمیدانند باید چطور آن را مصرف کنند.
در مقابل مساجدی مثل مسجد ما که نه منبع درآمدی دارد و نه کمکهای مردمی چندانی نصیبش میشود، امکانات زیادی نمیتواند برای حضور جوانها فراهم کند.
او میافزاید: در بین مشکلات فراوانی که در محلات کمبرخوردار وجود دارد، معظل اعتیاد بسیار دردآور است اگرچه با جوانهایی که گرفتار این درد شدند نیز ارتباط داریم.
اما تغییر دادن دیدگاه آنها که گاه ناموسشان را نیز فراموش کرده اند، کاری است که نیاز به کارشناسی و تلاس بیوقفه مسئولان دارد.
اما حاجآقا جعفری یک خاطره بسیار خوب از همین رفاقتهایش دارد. وقتی در بین جوانهای محل گفته بود هرکس مراسم عروسیاش را در مسجد بگیرد، شیرینیاش را او میدهد.
میگوید: در عین ناباوری دو نفر این کار را کردند و مراسم عروسیشان را در مسجد برگزار کردند با یک مولودی خوانی ساده. این بهعنوان بهترین خاطره هنوز در ذهنم مانده اگرچه بعد از آن کسی این کار را نکرد.
* این گزارش یکشنبه، ۱۸ خرداد ۹۳ در شماره ۱۰۶ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.