تا با پای خود قدم به کویر نگذاری، نمیتوانی زیبایی و شگفتی اش را درک کنی. باید مشتت را از ریگزارش پر و خالی کنی تا نرمی اش را توی مشتهای گره کرده ات حس کنی، دست و پایت را روی زبری نمکزارش بکشی تا زمختی آن، لطافت پوستت را نشانه بگیرد و گوشت و پوست و استخوانت را با شور نمکهای کویری مسخ کند.
بعد، شب که شد زیر نور مهتاب و چشمک ستاره ها، همین طور که دست هایت را داخل هم قفل کردی و زیر سرت گذاشتی و یک پایت را انداختهای روی پای دیگر، زل بزنی به آسمان بالای سرت و غرق سکوت و سرور کویر شوی.
روایتهای زیر نتیجه حال خوبی است که گشت وگذار در کویر نمک فخرآباد و همچنین روستای تاریخی مزار، در نزدیکی بجستان نثارمان کرد و حالا میخواهیم آن را با شما به اشتراک بگذاریم.
از دور یک خط ممتد سپید معلوم است، اما هر چه بیشتر از بجستان به سمت فخرآباد میرویم، این سپیدی وسیع و وسیعتر میشود و زیبایی دوست داشتنی خود را بر پهنه دشت پهن میکند. کویر نمک فخرآباد تقریبا ۳۰ کیلومتر با بجستان فاصله دارد.
وارد فخرآباد میشویم و چند دقیقهای در اقامتگاه بوم گردی «امیری» میهمان دوبانوی باسلیقهای هستیم که با انواع هنرهایشان اقامتگاه چسبیده به کویر را خیره کننده کرده اند. داخل فضای آرام و زیبای اقامتگاه بزرگی که از پدربزرگ به دو برادر ارث رسیده و توسط دو جاری اداره میشود.
گلدوزیها و دست سازههای تزئینی زیبای آنان به در و دیوار کاهگلی اقامتگاه رنگ داده و قالیچهها و گلیمهایی که روی تختهای چوبی دور تا دور چیده شده و یک ترکیب و رنگ بندی فوق العاده را نثار چشمهای آدم میکند. برای از دست ندادن زمان همراه با آقای امیری، بَلد محلی و مدیر تنها اقامتگاه بوم گردی روستا، از جادهای فرعی بعد از روستا، فرمان ماشین را سمت نمکزار میچرخانیم.
غروب خورشید از یک سو نمکزار سفید را نارنجی رنگ کرده و بالا آمدن ماه از سمتی دیگر، حال و هوا را بیش از هر زمان دیگری رؤیایی کرده است؛ درست همان طوری که نقاشها روی تابلو نقش میزنند.
تا چشم کار میکند سپیدی است و نمک؛ درحالی که روی نمکزار راه میرویم و با صدای خرت خرت نمکهای زیرپایمان سکوت کویر را میشکنیم، راهنما اولین هشدار را میدهد، درست ۳۰ سانتی متر پایینتر از نقطهای که ما روی آن ایستاده ایم باتلاق است.
او میلهای که در دست دارد و دلیل برداشتنش از زمان حرکت، بزرگترین سؤال در ذهنمان بود را داخل نمکزار فرو میبرد و با نشان دادن باتلاق، صحه بر صحبتش میگذارد. باتلاقی که اگر سفتی و زمختی نمکها نبود احتمالا با کوچکترین قدمی میتوانست آدم و هر شیء دیگری را به کام خودش بکشد، همین قدر مخوف و همین قدر واقعی.
دقیقا به همین دلیل است که باید شش دانگ حواستان را جمع کنید و نکات ایمنی را در هنگام سفر به کویر رعایت کنید. راهنما سپس با نشان دادن چالههای نمکی که با تجربه و دقت میتوان کشفشان کرد، از خطرهایی که در کمین ناآگاهان است برایمان میگوید.
با راهنماییهای او ماشین را در جایی که نمکزار تحمل وزنش را دارد پارک میکنیم و باقی راه را پیاده ادامه میدهیم. کمی که در دل کویر پیش میرویم با شدت گرفتن حجم نمک، نمکزار تبدیل به کفههای نمکی میشود. کفههایی که همچون صفحههای مختلف زمین با برخورد با یکدیگر صحنههای خارق العاده خلق کرده اند.
جذابیتهای کویر نمک فخرآباد، محدود به تماشای سپیدی و نور مهتاب آن نمیشود. جالب است بدانید که این کویر نمک در مدتی از سال به صورت دریاچه نمک ظاهر میشود.
در واقع وقتی اولین باران پاییزی شروع به باریدن میکند، قطرههای باران به دلیل وجود نمک فراوان در خاک نفوذ نمیکند و کم کم با افزایش بارانها دریاچه نمک پدیدار میشود؛ بنابراین از اواسط پاییز تا اواسط بهار، میتوانید با سفر به فخرآباد شاهد دریاچه نمک باشید و از اواسط بهار تا اواسط پاییز که هوا گرمتر است، کویر نمک و کفههای نمکی میزبان قدومتان خواهند بود.
البته که بجستان تنها همین یک نوع کویر را ندارد، اگر همین مسیر را به سمت بشرویه ادامه بدهید ریگزاری سر راهتان سبز خواهد شد. قبل از کویر نمک فخرآباد هم کویر معروف «یونسی» با انواع رمل و ریگزار قرار دارد. پلایای نمک در نزدیکی بجستان هم از دیگر شگفتیهای این منطقه است.
ویژگی دیگری که احتمالا در این سیر و سیاحت توجه شما را به خود جلب خواهد کرد، معادن سنگ فراوانی است که در طول مسیر از بجستان تا فخرآباد قدم به قدم وجود دارد. درواقع بافت سنگی و نفوذناپذیری که در این ناحیه قرار دارد، دلیل تعدد معادن سنگ است. نبوغ پیشینیان در گذشته استفاده دیگری از این بافت سنگی داشته است.
آنان با تکیه بر نفوذناپذیری آب به خاک، آب انبارهای فراوانی را در طول مسیر ایجاد کرده بودند تا آب باران را ذخیره کنند. حالا اهالی فخرآباد با هوش و درایت خود صندوقی در روستا شکل داده اند و ماهانه با کمک اهالی شروع به مرمت آب انبارها کرده اند.
حال که صحبت از آب این ناحیه و نبوغ اهالی شد، بد نیست به باوری که در بین بجستانیها درباره نبوغ و آب فخرآباد شکل گرفته هم گریزی بزنیم. قبولی تعداد زیاد دانش آموزان فخرآباد به ویژه در رشته پزشکی موجب شده که بجستانیها گمان آن را بر آب خوب این منطقه ببرند و برای فرزندان پشت کنکوری خود، خانهای در فخرآباد اجاره کنند تا قبل از کنکور در اینجا سکنی گزینند و از آب آن نوش جان کنند.
روستای مزار که در ۵.۵ کیلومتری جنوب غربی شهر بجستان و در کوهپایه یک رشته کوه قرار گرفته یکی دیگر از جاذبههای دیدنی حوالی بجستان است که بافت و معماری سنتی آن بسیار منحصر به فرد است. پناهگاههای متعدد و خانههای دستکند روستا با قدمت چندصد سالهای که دارند یک بافت تاریخی منحصر به فرد را ایجاد کرده اند.
منظور از بافت تاریخی دستکند، اتاقکهای کوچک و بزرگی است که به صورت تو در تو در دل خانهها جا گرفته است؛ به این صورت که برای راه یافتن به داخل آنها گاهی لازم است سرتان را خم کنید و گاهی نیز از سنگهای کوچک و بزرگی بالا و پایین بروید. مسجد دستکندی نیز در این ناحیه وجود دارد و جزو آثار ثبت شده ملی محسوب میشود. در باره این بنا تحقیقات زیادی صورت گرفته است.
برخی قدمت این دستکند را دوره اسلامی میدانند و برخی دیگر نیز پیشینه آن را به قبل از اسلام برمی گردانند. آن طور که تحقیقات میگوید دلیل این همه خانه مخوف و پناهگاه در این روستا، حملات متعدد اقوام گوناگون در طول تاریخ به روستا بوده که اهالی را واداشته پناهگاههایی برای حفاظت از زنان و کودکان ایجاد کنند.
اقامتگاه «آصف» نیز که در دل روستای مزار قرار دارد از همین ویژگی برخوردار است. یعنی به محض ورود به اقامتگاه با تعدادی اتاقهای تو در تو با سقفهای کوتاه روبه رو میشوید که از هر کدام از آنها میتوانید به دیگری راه پیدا کنید.
اگر تصویر روستای مزار را از بالا نگاه کنید شاید در نگاه اول زیادی عجیب و غریب به نظر برسد، خانههای کوچک و جمع وجور روستا با بادگیرهای یک طرفه آن است که چنین منظره خاصی را به وجود آورده است.
درواقع، چون این منطقه از یک طرف به کوه منتهی است و از یک طرف به دشت بجستان، بادگیرهای این خطه را به صورت یک طرفه ساخته اند. همین بادگیرها و معماری عجیب روستاست که مسئولان میراث فرهنگی را واداشته تا این روستا را نیز همچون ریاب با جداره سازی دیوارههای خانهها تبدیل به روستای هدف گردشگری کنند. این جداره سازیها مدت کوتاهی است که آغاز شده و تا کنون تنها چند متر پیشروی داشته است.
بنا به گفتهها و شنیده ها، مزار آصف برخیا وزیر حضرت سلیمان در این روستا و در کنار گورستان قدیمی و بر بلندی روستا واقع شده است. برخی نیز این مقبره را متعلق به فردی به نام خواجه خضر و گروهی نیز به علت نفوذ اسماعیلیه در منطقه و وجود قلعهای به نام قلعه دختر بر فراز کوهی در نزدیکی روستا، آن را متعلق به یکی از پیروان حسن صباح (بنیانگذار دولت اسماعیلیان الموت) میدانند. این بنا در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
به هیچ وجه فراموش نکنید که قدم گذاشتن در دل کویر قاعده و قانون خودش را دارد:
* این گزارش چهارشنبه ۲۹ آبانماه ۱۳۹۸ در شماره ۲۹۷۳ روزنامه شهرآرا صفحه گردشگری چاپ شده است.