اولینبار نامش با سرعت ۱۲۰کیلومتر بر ساعت از جلو چشمانمان رد شد، آن هم زمانیکه در اتوبان مشهد-نیشابور میراندیم. بار دیگر لابهلای اسناد تاریخی مشهد، توجهمان را جلب کرد. پیوهژن، بیوهزن و پیرزن، سه نامی بود که بعداز مدتی فهمیدیم همگی بر یک مکان دلالت دارد. این آشنایی هم با سرعت گذشت؛ تااینکه تماس یکی از اهالی خوشذوق روستای پیوهژن، ما را هم سر ذوق آورد.
آقای اسماعیل صمدی از ما دعوت کرد برای دیدار از جاذبههای تاریخی، مذهبی و طبیعی پیوهژن به این منطقه بکر در دل کوههای بینالود سفر کنیم. پیشنهاد خوبی بود تا اینبار با سرعت از کنارش نگذریم. شاید پاتوقی شود برای جایگزینی تفریح همیشگی طرقبه و شاندیز؛ راهی شدیم تا دیدههایمان را برای شما هم به تصویر بکشیم.
شاید روزگاری که عربی حرفزدن مد بود، خود اهالی هم «بیوهزن» خطابش میکردند، یا براساس افسانه بخشیدن این مکان توسط امامرضا (ع) به یک پیرزن، گهگاه درمیان صحبتهایشان از واژه «پیرزن» هم برای نام روستا استفاده میکردند، اما بعداز انتشار کتاب «خاتونِ هفتقلعه» دکتر باستانیپاریزی، دیگر هیچیک از اهالی روستا، واژه دیگری جز «پیوهژن» به کار نبرد.
دکتر باستانی پاریزی وجهتسمیه نام پیوهژن را چنین توضیح میدهد: «پیوهژن از دو کلمه ترکیبی پایاب+ژن تشکیل شده است. پایاب در ایران باستان به چشمه گفته میشده و ژن هم به معنی زن است.»
دکتر الهام پسندیده، استاد تاریخ، نیز باتوجهبه تحقیقات میدانی، قدمت این روستا را ششهزار و ۳۰۰سال برآورد کرده است.
اتوبان مشهد-نیشابور را که زیر چرخ ماشین بگیرید و ۵۵کیلومتر برانید، درست روبهروی توربینهای چرخنده دیزباد، تابلو پیوهژن رخ مینماید. وارد جاده فرعی شوید و ۹کیلومتر مسیر آسفالت را بپیمایید تا به روستای خوشآبوهوا و بکر پیوهژن برسید.
از همان زمان که وارد جاده فرعی میشوید و ۳۰نوع درخت توت را که به دست خود اهالی روستا از سراسر ایران جمعآوری و در دو طرف جاده آسفالته کاشته شده است میبینید، احساس میکنید به روستایی خاص قدم گذاشتهاید. روستایی که همه مردمش با افتخار، خود را اهل پیوهژن میدانند و با شوری حماسی از آن سخن میگویند. داخل روستا هنوز خاکی است، اما بعداز سیل سال۹۱، اهالی روستا بخشهایی از باغ و خانهشان را بخشیدند تا جادهای عریض و دیواری ساحلی کشیده شود و دیگر آن حادثه تلخ تکرار نشود.
هنوز بین آسفالتکردن و سنگفرشکردن تردید دارند. چهارکوچه فرعی با خرج خود اهالی سنگفرشی شیک شده است و شاید بقیه روستا هم به همین ترتیب بازسازی شود. میگویند احتمالا رنگ سنگفرشها را برحسب علاقهمندی گردشگران تاریخی، مذهبی، طبیعی به رنگهای مختلف درآورند تا هرکس مطابق سلیقهاش، خط سنگفرش را دنبال کند.
طولانیترین روستای استان خراسانرضوی، امکانات خوبی برای اقامت گردشگری فراهم کرده است. با اینکه پیوهژن مسافت زیادی با مشهد ندارد، اگر بخواهید شب را در هوای خوب پیوهژن به سحر برسانید، کنار امامزادگان هاشم و محتشم، ۱۷سوییت اقامتی برای میهمانان وجود دارد. همچنین خانه ۲۰۰ساله ارباب قدیم پیوهژن درحال تبدیل به اقامتگاه بومگردی است و بهزودی از آن نیز میتوانید بهرهمند شوید.
علاوهبراین، یکی از هتلهای مشهدی، شعبهای در این روستا دایر کرده است و گردشگران عرب در طول درمان در آن اقامت میکنند. پیوهژن همچنین یک باغرستوران در همان ورودی روستا دارد که در سه وعده غذایی از میهمانان پذیرایی میکند. همچنین اگر بخواهید سفری نیمروزی به پیوهژن داشته باشید، اهالی، آلاچیقهایی در کنار چشمهها تدارک دیدهاند که میتوانید آنجا زیر سایه درختان سر کنید. ضمنا پیوهژن از معدود روستاهایی است که ۳۰چشمه سرویس بهداشتی و حتی از نوع فرنگی برای گردشگران درنظر گرفته است.
بقعه امامزادگان هاشم و محتشم، از نوادگان امام سجاد (ع) و فرزندان اظهربنزینالعابدین (ع)، در این روستا قرار دارد. بقعه این امامزاده با هزینه خیری به نام «مهدیزاده» ساخته شده است که ماجرای ساخت آن نیز شنیدنی است. اهالی میگویند روزی سگی، کودکی را پیچیده در قنداق، از مقابل خانهای به دهان گرفت و شروع به دویدن کرد. اهالی خانه بهدنبال سگ دویدند. سگ، کودک را مقابل مزار امامزادگان هاشم و محتشم گذاشت و رفت.
وقتی اهالی خانه برگشتند، دیدند خانهشان در مدتی که بیرون بودند، خراب شده است و آنها به همین واسطه از مرگ نجات یافتند. بعدها که این کودک بزرگ میشود، به کویت میرود و میتواند کار و کاسبی خوبی برای خود دست و پا کند.
او هیچگاه کمکی را که امامزادگان به او کردند، فراموش نمیکند و با هزینه شخصی خود، بقعه این دو بزرگوار را به زیبایی تمام میسازد. علاوهبراین بقعهای در بالای روستا قرار دارد که درباره فرد مدفون در آن اطلاعات زیادی وجود ندارد، اما بین اهالی به «پیر» معروف و بسیار محترم است. تکیه قدیمی این روستا نیز با برگزاری مراسم عزاداری و تعزیهخوانی بسیار ریشهدار هرساله در ماه محرم پذیرای زائران بسیاری است.
برج شاهزینب
حمام تاریخی: مشخص نیست حمام تاریخی روستای پیوهژن چه زمانی ساخته شده است؛ بااینحال این حمام یک بار در دوره صفویه و بار دیگر نیز در دهه ۷۰ شمسی مرمت شده است. در حال حاضر، این حمام مخروبه است و تنها محیطی بکر برای سفر به هشتی و گلخن دوران گذشته به شمار میرود، اما احتمالا در آیندهای نزدیک، این حمام تبدیل به رستورانی سنتی خواهد شد.
آتشکده پایابژن: طبق شواهد و بناهای موجود، آتشکده یا معبد آناهیتا در روستای پیوهژن قرار دارد. همانطورکه در تاریخ مشخص است، این بناها در بلندای کوه برپا میشده است. بنای منسوب به آتشکده در روستای پیوهژن نیز بر بلندترین قله این روستا برپا شده است و عمر آن به دوره ساسانیان برمیگردد و البته، اکنون بهجز چند دیوار سنگی از آن بنا باقی نمانده است. برای رفتن به این آتشکده باید پیاده تا بالای کوه بروید.
سُوم، شهر زیرزمینی: در گذشته پیشینیان پیوهژن برای محافظت از حملات ترکمانان، شهری در دل زمین ایجاد کرده بودند که در آن آشپزخانه، سربازخانه، اسطبل و... وجود داشت. این را برخی از قدیمیها نقل میکنند که خمیده، مسیری حدود ۷۰۰ متری در شهر زیرزمینی را پیشروی کردهاند. برای اینکه ابعاد بهتر و بیشتری از این شهر نمایان شود، باید میراث فرهنگی پا پیش بگذارد و آن را مرمت کند.
بیشک این شهر زیرزمینی، ظرفیت تبدیلشدن به یک جاذبه گردشگری را دارد. این شهر ورودیهایی از نقاط مختلف روستا دارد که همه آنها به هم مرتبط میشوند، اما ورودیها بسته شده است تا مبادا حیوان یا کودکی در آن بیفتد.
برج شاهزینب: پیوهژن در گذشته ۱۵برج نگهبانی داشته است که این را میراث فرهنگی هم ثبت کرده، اما از آن همه، امروز تنها یک برج سالم مانده است و بقیه نیمهتخریب یا کامل تخریب شدهاند. برج باقیمانده شاهزینب نام دارد. نیمه پایین سنگچین است و بالا کاهگل. دری هم دارد که میتوانید از پلههایش بالا بروید. اما درون برج در حال حاضر تبدیل به انباری شده و اگر قرار باشد جاذبه گردشگری شود، باید سروسامان بگیرد.
قبرستان زرتشتیها: متأسفانه از این قبرستان که در ورودی روستا قرار دارد، امروز تنها یک نام باقی مانده است.
پیوهژن، روستایی طبقاتی است که مانند ماسوله، حیاط هر خانه، پشتبام خانهای دیگر است. بهدلیل وضعیت اقتصادی نسبتا خوب اهالی پیوهژن، بسیاری از خانههای طبقات بالا، امروز مجهز به مونوریل و آسانسور هستند. این روستا که در درهای در دل بینالود جا خوش کرده است، آبوهوایی بکر و خنک دارد، چنانکه امروز در نیمهتابستان هنوز میتوانید در این روستا توت بخورید.
همانطورکه گفتیم نام پیوهژن از پایاب بهمعنای چشمه گرفته شده است. این روستا با ۲۲چشمه و ۶۱قنات، آبی خنک و خوشگوار دارد. برای تماشای نمای طبقاتی روستا میتوانید از یکی از مسیرهای خاکی اواسط روستا بالا بروید. بسیاری از گروههای کوهنوردی، آغاز کوهپیمایی بهسمت غار مغان یا ارتفاعات بینالود و دیزباد را از این روستا آغاز میکنند؛ البته معمولا روستاییان به آنها سفارش میکنند اگر جیپیاس ندارند به آنجا نروند که گم میشوند.
باغها در اینجا معروف به بازه است و بهدلیل آبوهوای خوب، میوههای بسیار درشتی دارد. خوردن گیلاس بهاندازه پرتقال در این روستا بسیار طبیعی است. داخل مشهد نمیتوانید نمونه این میوهها را ببینید؛ زیرا مسقیم به امارات و کشورهای دیگر صادر میشود. عمده باغهای این روستا به درخت آلوبخارا اختصاص دارد و در ماه شهریور، طبقههای آلو بخارا که بر هر پشت بامی قرار گرفته، نمایی زیبا به روستا میدهد.
علاوهبراین، گیاهان دارویی فراوانی نیز میتوانید در روستای پیوهژن بیابید. خرید ۲۰دستگاه عرقگیر توسط یکی از اهالی روستا برای گرفتن عرق کاسنی، نعنا و... نیز، کار گردشگران علاقهمند سفر به قمصر و نیاسر را راحت کرده است.
پیوهژن، زیستگاه ۵۰رأس آهوست که اگر خیلی خوششانس باشید، میتوانید در گشت اطراف روستا تماشایشان کنید.
امروز در خانه هر پیوهژنی، حداقل یک یا دو نفر در صنعت جواهرسازی مشغول به کار است. شروع این حرفه در روستای پیوهژن به خوشخطی یکی از اهالی روستا به نام «آموزگار» برمیگردد. او که برای آموزش خطاطی به شهر رفته بود، وارد حرفه جواهرسازی شد و بعداز آن برادران، پسرخالهها و پسرعموها و کمکم همه اهالی روستا را وارد کار کرد. آنها ابتدا کارشان را در تهران آغاز کردند، بهطوریکه امروز هنوز حسینیه پیوهژنیها در تهران برقرار است.
بعد از آن به مشهد آمدند و کارشان را در این شهر ادامه دادند. امروز ۳۰درصد جواهرسازان تهرانی و ۸۰درصد جواهرسازان مشهدی، اهل روستای پیوهژن هستند. حتی در لاسوگاس آمریکا و آلمان شعبه دارند. قبل از این هم اهالی ورود دسته جمعی به یک حرفه را تجربه کرده بودند. قبل از انقلاب، همه آنها به شغل نمدمالی و بعدها نیز قالیبافی مشغول بودند، چنانکه بسیاری از کارخانههای قالیبافی و صادرات قالی را آنان به دست داشتند.
بااینکه پیوهژنیها از صفر تا صد صنعت جواهرسازی یعنی از استخراج تا فروش را به عهده دارند و همه اهالی روستا نیز به جواهرسازی مشغولاند، سنگاندازی سازمانهای مختلف برای دایرکردن کارگاه در روستا باعث شده شاغلان این حرفه مجبور شوند برای کار به شهر بروند و آخر هفته برگردند. موضوعی که در تضاد کامل با سیاست مهاجرت از روستا به شهر است.
اگر کارگاهها ساخته شود، نهتنها به ماندگاری بیشتر اهالی روستا کمک میکند، که تماشای روند کار جواهرسازی برای گردشگرانی هم که به روستا وارد میشوند، میتواند جذاب باشد. آنها در قدم اول، مجوز ساخت هنرستان جواهرسازی را دریافت کردند و شاید سالهای آینده، گامهای بعدی با سرعت بیشتری برداشته شود.
* این گزارش چهارشنبه ۲۷ تیرماه ۱۳۹۷ در شماره ۲۵۹۶ روزنامه شهرآرا صفحه گردشگری چاپ شده است.