کد خبر: ۱۰۳۳۳
۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
حکیم مثل بچه‌های طرق

حکیم مثل بچه‌های طرق

هشت دانش‌آموز دبیرستان آیت‌الله حکیم طرق در المپیاد علمی و مسابقات فرهنگی‌هنری ناحیه و استان مقام آورده‌اند و آرزو‌هایی برای آینده شغلی خود دارند.

در سالن مدرسه منتظرِ هشت دانش‌آموزی هستیم که قرار است درباره موفقیت‌های علمی و فرهنگی که سال گذشته کسب کرده‌اند، با آنها گفتگو کنیم. ناظم مدرسه درِ تک‌تک کلاس‌ها را می‌زند و بعد از لحظاتی، یکی‌دونفر از هرکلاس بیرون می‌آیند. 

همه‌شان لباس فرم مدرسه را که کت‌وشلوار خاکستری است، بر تن دارند. با این هشت نفر وارد یکی از کلاس‌ها می‌شویم. هشت دانش‌آموز در مقطع متوسطه دوره اول که هرکدام از آنها سال گذشته، در المپیاد علمی و مسابقات فرهنگی‌هنری ناحیه و استان مقام آورده‌اند و آرزو‌هایی برای آینده شغلی خود دارند.

هشت دانش‌آموز که علاوه بر هم‌مدرسه‌ای و هم‌کلاسی بودن، هم‌محله‌ای، دوست و خویشاوند نیز هستند و بیش از زمانِ حضور در مدرسه، لحظه‌های خود را با هم سپری می‌کنند؛ دانش‌آموزانی که کنار درس، ورزش می‌کنند و سعی در اخلاق‌مداری دارند.

آن‌چنان که در سالن مدرسه، مودبانه به‌انتظار ایستاده‌اند و در میان صحبت‌هایشان، از همراهی و پشتیبانی معلم و مدیر مدرسه قدردانی و تشکر می‌کنند و اینکه مجید رضایی، مدیر مدرسه و عیسی جهانی، معلم سابق درس علوم، حامی بچه‌ها بودند و برایشان کتاب‌های علمی لازم را تهیه می‌کردند. 

مدیر مدرسه با خودروی شخصی‌اش، آنها را به محل مسابقات می‌رسانده و در مسیر همراهشان بوده؛ حتی زمانی که رضایی فرصتی برای همراهی نداشته، «من‌کارت» ش را به یکی از دانش‌آموزان می‌دهد تا از آن استفاده کنند.

مجید رضایی با وجود اینکه چهار سال از خدمتش در این مدرسه می‌گذرد، به‌خوبی جای خود را میان دانش‌آموزان باز و تلاش کرده است فضای علمی مدرسه را پویا کند. او با دسته‌بندی کلاس‌های مدرسه بر اساس معدل دانش‌آموزان، حس رقابت میان آنها را بیشتر کرده است.

در این چندسال با روش‌های آموزشی رضایی، تعداد معدل‌های بالای این مدرسه افزایش یافته است و از این‌رو دانش‌آموزان توانسته‌اند به المپیاد‌های علمی نیز راه پیدا کرده و موفقیتی برای خانواده و مدرسه به‌دست آورند.

با این حال، بعد از توکل به خدا، دعای والدین، نخستین رمز موفقیتی است که این هشت دانش‌آموز از آن یاد می‌کنند و پشتیبان اصلی خود می‌دانند؛ البته آنها با نگاهی انتقادی به محله خود و با توجه به علاقه‌ای که به ورزش دارند، از پراکندگی نامناسب سالن‌ها و امکانات ورزشی در طرق گلایه دارند؛ از اینکه سه سالن ورزشی شهرداری، بسیج و شهیدرفیعی با امکانات مشابه، در حاشیه بولوارساعی و در یک راسته واقع شده‌اند.

اشکال این تمرکزِ امکانات در یک محدوده، به‌نظر یکی از دانش‌آموزان، دور از دسترس ماندن ظرفیت‌هاست.

همچنین به‌گفته این هشت نفر، قطعه‌زمینی که دوسال پیش به‌عنوان زمین چمن برای فوتبال از آن استفاده می‌کردند و در کنار این سه سالن ورزشی قرار دارد، مدتی است بدون استفاده مانده است، درحالی‌که فوتبال‌دوستان، می‌خواهند این زمین سریع‌تر به زمین چمن تبدیل شود تا بتوانند در آن بازی کنند.  

آنچه در ادامه می‌آید، بخشی از گفتگوی دوساعته ما با نوجوانان امروز و آینده‌سازان فردا در دبیرستان آیت‌ا... حکیم در محله طرق است که پاسخ آنها را به چند سوال مشترک می‌خوانید.

 

دوست دارم در آینده فوتبالیست شوم

مجید حسین‌پور کلاس هفتم، مقام اول در ۲ مرحله مدرسه و ناحیه در المپیاد فارسی است. او زبانی شیرین و اعتمادبه‌نفس فراوانی دارد. دروس حفظی‌اش بهتر است و نمراتش در درس ادبیات فارسی بیشتر از علوم و ریاضی است و این را دلیل حضورش در المپیاد می‌داند، ضمن اینکه شرط حضور در المپیاد‌های علمی، معدل بالاتر از ۱۸ بود. 

با اینکه در المپیاد فارسی شرکت کرده، به ورزش، بیشتر علاقه‌مند است و صادقانه می‌گوید: دوست دارم در آینده فوتبالیست شوم. در حال حاضر نیز مشغول شرکت در تمرین‌های فوتسال و فوتبال سالن ورزشی بسیج است.

حسن‌پور همچنین در برنامه‌های کوهنوردی و فرهنگی مسجد محله‌شان شرکت می‌کند. پیش از این، اوقات‌فراغتش را با حضور در کلاس‌های مکالمه زبان انگلیسی سپری می‌کرد که به‌دلیل سخت شدن دروس، این برنامه را کنار گذاشته است ولی امیدوار است که در آینده، بتواند آن را ادامه دهد.  

 

سه‌ماه تعطیلی، به پدرم کمک می‌کنم

امیرمهدی یزدانی، کلاس هفتم، مقام دوم ناحیه در رشته مفاهیم را به دست آورده است. وقتی از او علت حضورش در مسابقات فرهنگی را می‌پرسیم، می‌خندد و می‌گوید:، چون رشته آسانی بود، شرکت کردم.

امیرمهدی یزدانی عاشق مکانیکی است. او شبانه روز زیر پیکان برادرش بود و موتور آن را باز و بسته می‌کرد

بعد با جدیت ادامه می‌دهد: رشته مفاهیم درباره زندگی پیامبران و امامان بود و پیش از این، مطالعاتی در زمینه زندگی معصومان (ع) داشتم؛ به همین دلیل آزمونش برایم سخت نبود، اما تصمیم گرفته‌ام امسال جدی‌تر از سال قبل مطالعه کنم تا بتوانم به مراحل استانی و کشوری نیز راه یابم.

امیرمهدی مانند دوستش، خوش‌خنده است ولی پسر پرکاری است و علاقه زیادی به مکانیکی دارد و دوست دارد در آینده مهندس مکانیک شود. 

این علاقه به‌حدی است که وقتی کوچک‌تر بود و برادر بزرگ‌ترش پیکان داشت، «بیست‌وچهارساعته، زیر پیکان بوده و موتور آن را باز و بسته می‌کرده است.» او درباره تابستان‌هایی که گذرانده، می‌گوید: پدرم برق‌کار است و به او کمک می‌کنم؛ البته در سال تحصیلی نیز هروقت بتوانم، در کارگاه پدرم، مشغول‌به‌کار می‌شوم. 

 

غیر از زمان مسابقه، هم کتاب می‌خوانم  

محمدمهدی سبزعلی، کلاس هشتم، مقام اول ناحیه و سوم استانی در رشته کتاب‌خوانی. شنیدن نام خانوادگی‌اش برایمان جالب است. محمدمهدی سبزعلی ریشه این نام‌گذاری را چنین بیان می‌کند: اجداد پدری‌ام در روستایی به نام «سیدعلی» در نزدیکی بیرجند زندگی می‌کردند که در حال حاضر نیز وجود دارد. همه اهالی این روستا سید هستند و به‌دلیل اینکه رنگ سبز نشانه سادات است، نام سبزعلی را برای خود انتخاب کردند.  

محمدمهدی سال ۱۳۹۲ در مسابقه کتاب‌خوانی شرکت کرده و به مرحله استانی راه یافته است ولی به‌دلیل هم‌زمانی این مسابقات با سفر حج عمره‌اش، نتوانسته به مرحله استانی راه پیدا کند.

او سال گذشته دوباره در همین مسابقات شرکت کرد و توانست مقام سوم استانی را کسب کند که کتابِ هدف در این مسابقه، درباره زندگی‌نامه امام‌رضا (ع) بود. دلیل علاقه کتاب‌خوانی محمدمهدی، تشویق و حمایت پدرش است.

پدر او کتاب‌هایی درباره زندگی امام‌رضا (ع) برای فرزندش تهیه می‌کند و محمدمهدی نیز بااشتیاق آنها را می‌خواند. سبزعلی می‌گوید: می‌خواهم در رشته علوم‌انسانی، ادامه‌تحصیل بدهم و به مرتبه استادی دانشگاه برسم و در این مقام علمی، زندگی خود را ادامه بدهم؛ البته محمدمهدی هنوز تصمیم قطعی را درباره رشته انتخابی‌اش نگرفته است ولی یقین دارد که می‌خواهد استاد دانشگاه شود.

سبزعلی همچنین رشته ورزشی والیبال را انتخاب کرده است و در سالن ورزشی بسیج و شهرداری تمرین می‌کند. او کمی از هزینه سالن‌های ورزشی، ناراضی است و می‌گوید: در طول یک‌سال، هزینه تمرین، از ۱۷ هزار تومان به ۲۴ هزار تومان افزایش یافته است و پرداخت این هزینه برای من و دوستانم سنگین است.  

 

به اصرار پدر و مادرم در مسابقه شرکت کردم

علیرضا عبداللهی، کلاس هشتم، مقام دوم ناحیه در رشته مداحی است. عبداللهی به‌اصرار والدینش در این مسابقات شرکت کرده و ابتدای امر هیچ علاقه‌ای به رشته مداحی نداشته است.

او پیش از این چند دوره در کلاس‌های مداحی، آموزش دیده است و اطرافیان که صدایش را شنیده‌اند، از او می‌خواهند که در رشته مداحی مسابقه بدهد. علیرضا که اطاعت والدین را بر علاقه خود ترجیح داده است، می‌گوید: اگر قرار بود خودم انتخاب کنم، بی‌تردید در رشته دیگری شرکت می‌کردم، شاید کتاب‌خوانی.

او با وجود این شرکت اجباری، برای مسابقات سال بعد انگیزه پیدا کرده است و قصد دارد در رشته مداحی، پیشرفت کند و آماده‌تر از گذشته، حضور یابد. علیرضا نیز سه تابستان گذشته را در کارگاه یکی از دوستان خانوادگی که صافکاری ماشین دارد، گذرانده و دستمزدش را پس‌انداز کرده است و در حال حاضر برنامه‌ای برای پول‌هایش ندارد. او تمام رشته‌های ورزشی توپی را دوست دارد.

والیبال و فوتسال را در سالن‌های ورزشی تمرین می‌کند ولی به‌دلیل اینکه تنها زمین چمن محله به علفزار تبدیل شده، او و دیگر دوستانش به‌اجبار در کوچه‌های فرعی، فوتبال بازی می‌کنند که باز هم با شکایت کهن‌سال‌های محله روبه‌رو می‌شوند.

 

از تابلوفرشِ مادرم الهام گرفتم

علی کارمندی، کلاس هشتم، رتبه سوم ناحیه در رشته نقاشی با آبرنگ است. مادر علی بافنده است و علی از نقش تابلوفرشی که هنر دست مادرش بوده، برای نقاشی‌اش الهام گرفته است؛ نقشی از طبیعت که بلبلی آوازه‌خوان را نشسته بر شاخه درختی نشان می‌دهد.

علی کارمندی علاوه بر کار در تعمیرگاه ماشین، نقاشی می‌کشد و اهل کوهنوردی و شناست

کارمندی علاوه بر کار در تعمیرگاه جلوبندی ماشین، بعد از کوهنوردی و شنا، بیشترین وقت فراغتش را با نقاشی می‌گذراند و برای پیشرفت خود، کتاب‌های آموزشی در این زمینه مطالعه می‌کند... هم نقاشی با مدادرنگی و هم آبرنگ و مهارتی ابتدایی در این رشته هنری پیدا کرده است، با این حال علاقه دارد در رشته مهندسی مکانیک ادامه‌تحصیل دهد.  

 

می‌خواهم وارد ارتش بشوم

احمد احمدی، کلاس هفتم و رتبه دوم ناحیه در رشته احکام را دارد. احمدی که از ابتدای گفتگو آرام‌تر و کم‌حرف‌تر از بقیه دوستانش است، می‌گوید: پیش از این در کلاس روخوانی یکی از موسسه‌های قرآنی شرکت می‌کردم و وقتی متوجه مسابقات در مدرسه شدم، رشته احکام را انتخاب کردم.

او با اینکه پدرش شغل آزاد دارد، درباره انتخاب شغل آینده‌اش اظهار می‌دارد: به زندگی نظامی و سلاح و یونیفرم جنگی علاقه دارم و می‌خواهم وارد ارتش شوم. شاید دلیلش این است که احمدی رشته ورزشی کونگ‌فو را انتخاب کرده است. او یکی از پشتیبان‌های خود را در این مسابقات، معاون پرورشی مدرسه، آقای مداح می‌داند که افراد را راهنمایی می‌کرد.  

 

«خرّمی‌علوم»، از کودکی به اکتشاف و اختراع علاقه داشت

علی خرّمی‌چشمه، کلاس هفتم، مقام سوم در مرحله اول و رتبه هفتم در مرحله دوم المپیاد تجربی است. علی با نام خانوادگی‌اش خاطره‌های زیادی دارد. او سال گذشته به‌خاطر کسب نمره‌های ۲۰ در درس علوم، بین دوستانش به «خرّمی‌علوم» معروف بود.

گاهی او را به شکل‌های دیگری نیز صدا می‌زنند، از این‌رو تاکید دارد علامت تشدید را بر روی فامیلش بگذاریم. علی درباره حضورش در المپیاد علوم می‌گوید: از کودکی علاقه زیادی به اکتشاف و اختراع داشتم و اعلب آرمیچر اسباب‌بازی‌هایم را باز می‌کردم. وقتی پیچ و مهره هرکدام از آنها را نمی‌توانستم باز کنم، خرابشان می‌کردم.

یک چراغ ال‌ای‌دی برای دوچرخه‌ام و آکواریوم منزلمان نصب کردم. همچنین در کتابخانه مطالبی را که در زمینه سیارات و حیوانات عجیب‌الخلقه است، مطالعه می‌کنم.

خرّمی‌چشمه از علاقه‌های متفاوتش برایمان می‌گوید: به فوتبال و رشته صنایع چوب علاقه‌مندم و قصد دارم در این رشته ادامه‌تحصیل بدهم. طراوات و تازگی چوب را دوست دارم. ابزار‌های این رشته نیز جذاب است و کار کردن با آنها برایم لذت‌بخش. در حال حاضر نیز مشغول ساخت یک کلبه تزئینی معرق‌کاری‌شده برای آکواریوم منزلمان هستم.  

علی خرمی‌چشمه به‌خاطر نمره‌های ۲۰ در درس علوم، بین دوستانش به «خرّمی‌علوم» معروف بود

 

دکتر رَد، خود را در لباس جراح قلب و عروق می‌بیند 

امیرحسین رَد، کلاس هفتم، مقام نهم در مرحله اول و مقام پنجم در مرحله دوم المپیاد تجربی است. امیر‌حسین بین دوستانش به دکتر رد معروف است. آن‌قدر از سابقه این عنوان بین همکلاسی‌هایش می‌گذرد که به‌زعم آنها مشغول گذراندن دوره تخصصی قلب و عروق است و تا مدتی دیگر، مدرکش را دریافت می‌کند.

امیرحسین از علت حضورش در المپیاد می‌گوید: از کودکی علاقه زیادی به پزشکی داشتم و حال، انتخاب خودم را کرده‌ام و قصد دارم جراح قلب و عروق شوم. او نیز مانند دیگر دوستانش رشته ورزشی ثابتی دارد و در سالن‌های محله طرق، تمرین فوتسال می‌رود. امیرحسین شوخ‌طبع است و دائم می‌خندد.

او تابستان‌ها و جمعه‌های سال تحصیلی با دوستانش به تفریح و گردش می‌رود. برای انجام برنامه‌های درسی و تفریحی خود ارزش زیادی قائل است و آنها را به‌خوبی انجام می‌دهد؛ چراکه معتقد است وقت درس، فقط درس باید خواند و زمان تفریح، فقط تفریح باید کرد.

 

* این گزارش سه شنبه، ۷ مهر ۹۴ در شماره ۱۶۳ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44