کد خبر: ۱۰۰۶۴
۲۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
نوحه‌خوان محله طرق از اذان‌گویی بر پشت بام مساجد شروع کرد

نوحه‌خوان محله طرق از اذان‌گویی بر پشت بام مساجد شروع کرد

محمد رائیان مداح و موذن قدیمی محله طرق است. ۵۲ سال پیش بزرگ‌تر‌های مسجد شهیدبهشتی، محمد را برای گفتن اذان، بر بام فراخواندند و او برای نخستین‌بار در دوازده‌سالگی بر بام مسجد رفت و اذان گفت.

آن روز موذن نیامده بود. محمد کوچک را در مسجد، همه به حضور فعالش می‌شناختند. هرکجا سینه‌زنی و نوحه‌خوانی بود یا محفل قرآنی برگزار می‌شد، محمد هم پای ثابت آن بود. همین شد که آن روز بزرگ‌تر‌های مسجد شهیدبهشتی، محمد را برای گفتن اذان، بر بام فراخواندند و او برای نخستین‌بار در دوازده‌سالگی بر بام مسجد رفت و اذان گفت.

حالا ۵۲ سال از آن روز که سرنوشت محمد با سردادن گلبانگ ا... اکبر رقم خورد، می‌گذرد. محمد بعد از آن روز بر بام مساجد مختلف اذان گفت. سال ۵۲ مسجد صاحب‌الزمان (عج) یعنی سومین مسجد محله طرق را حاج‌حسین هوشیاری، معروف به حاج‌حسین جولا ساخت.

او در گودالی که آب سیل در آن جمع می‌شد، مسجد را با چوب و کاه‌گل ساخت و به‌سفارش روضه‌خوان منزلش، اوستامحمدتقی رفقا، موذنی را برای آن برگزید. آن موذن کسی نبود جز محمد که آوازه فعالیت‌های قرآنی‌اش در طرق پیچیده بود.

محمد رائیان نخستین موذن مسجد صاحب‌الزمان (عج) شد، با این تفاوت که دیگر میکروفن داشت و نیازی نبود که برای سردادن نوای اذان به پشت‌بام برود.

حالا هم موذن و پیرغلام شصت‌وچهارساله، از آن روز‌ها فاصله نگرفته است و هنوز یک ساعت پیش از اذانِ سحر‌های ماه مبارک رمضان بر بام خانه‌اش می‌رود و برای بیدار کردن همسایه‌هایش، مناجات سحر می‌خواند.

درکنار این او همچنان پای ثابت مجالس مذهبی و روضه‌های ماه محرم است و اگر سراغ پیرغلام امام‌حسین (ع) را بگیرید، همه به اتفاق نظر او را معرفی می‌کنند.

حالا ۵۲ سال از آن روز که سرنوشت محمد با سردادن گلبانگ الله اکبر رقم خورد، می‌گذرد

 

علاقه به فراگیری قرآن

حاج‌محمد همچنان که از دوران کودکی به‌همراه پدرش کشاورزی می‌کرده، به آموختن قرآن علاقه خاصی داشته است. علاقه و استعداد او در این زمینه به اندازه‌ای بود که وقتی در جلسات قرآن شرکت می‌کرد، پیش از استاد متوجه اشتباه قاری می‌شد.  

این ویژگی حاج‌محمد، نشئت‌گرفته از آن روز‌هایی است که پدرش، او را برای آموزش قرآن نزد یکی از دوستانش فرستاد و درکنار ۲۰ شاگرد دیگر که در آن کلاس آموزش قرآن می‌دیدند، تنها او بود که پیشرفت کرد و روخوانی قرآن را فراگرفت.

 قرائت نماز و قرآن حاج‌محمد رائیان، زبانزد خاص و عام شده است و این معروفیت تاحدی است که اگر پیش‌نماز مسجدی در محله طرق به‌دلایلی غیبت کند، نماز آن روز به پیش‌نمازی حاج‌محمد برگزار می‌شود.

 

محمد رائیان بر پشت بام مساجد طرق اذان می‌گفت

 

پای مکتب ملامحمدتقی

رائیان از گذشته خود این‌طور می‌گوید: ملا‌محمد‌تقی (ملا‌منطقی) دوست پدربزرگم بود و مانند او شغلش گوسفند‌چینی بود. در زمان‌های کودکی‌ام به‌دلیل تسلطی که بر آموزش قرآن داشت، مردم طرق فرزندانشان را برای آموزش قرآن به او می‌سپردند که من هم یکی از همان‌ها بودم.

آن‌قدر به این آموزش‌ها علاقه داشتم که حتی مواقعی که ملا‌منطقی برای پشم‌چینی گوسفندان رفته بود، همسر و دخترش قرآن را به من درس می‌دادند. آن زمان ۲۰ شاگرد دختر و پسر دیگر در مکتب ملا با من هم‌کلاس بودند که هنوز هم همه‌شان در قید حیات هستند.

خیلی‌ها دیگر قرآن‌خوانی را ادامه ندادند و برخی سواد نیاموختند و همان روخوانی قرآن را هم فراموش کرده‌اند. خاطرم هست زمانی که من هفت‌ساله بودم، مدرسه‌ها بسیار خالی مانده بود و شاگردان را از مکتب‌ها به‌زور به مدارس می‌بردند.

آن زمان دایی‌ام، من را به مدرسه برد؛ مدرسه‌ای که یک حیاط داشت و پنج کلاس که در هر کلاس، دو پایه تحصیلی برگزار می‌شد. تا ششم ابتدایی را در همان مدرسه درس خواندم و هم‌زمان مکتب را نیز به‌دلیل علاقه‌ای که به قرآن داشتم، ادامه دادم و سواد قرآنی هم آموختم.

 

افتخار همراهی با شهیدطویلی

زمان‌های قدیم در طرق، نوحه‌خوان بسیار کم و انگشت‌شمار بود. شهیدی به نام محمد‌خان طویلی داریم که نوحه‌خوانی‌اش بسیار خوب و زبانزد بود. آن زمان من سن زیادی نداشتم و دوران نوجوانی را سپری می‌کردم و از اینکه او هم‌نام من بود، حس خوبی داشتم.

یک روز دستم را گرفت و گفت: «تو هم‌نام من هستی و قرآن خواندنت هم خوب است، از این به بعد همراهم باش تا نوحه خواندن را هم به تو آموزش دهم «من با شنیدن حرف‌هایش بسیار خوشحال شدم و از آن روز به بعد شدم وردست شهیدطویلی و هرجا که برای نوحه‌خوانی می‌رفت، همراهش بودم.

او به من خیلی چیز‌ها آموخت و انسان والایی بود. هنوز هم به‌دلیل اعتبارِ همراهی با او در آن روز‌ها و برکت حضورش، هر وقت در مسجد هستم، حتی اگر بین آخرین صف‌ها نشسته باشم، صدایم می‌زنند تا برای جمعیت مداحی بخوانم. مردم به من لقب پیر‌غلام را داده‌اند.

شهیدطویلی زمان انقلاب خیلی فعالیت می‌کرد و در دوران دفاع مقدس به شهادت رسید. تا پیش از شهادتش سعی کرد خیلی آموزش‌ها را در زمینه قرآن و نوحه‌خوانی به من بدهد و این شد که از زمان شهادتش در سال ۶۳ مردم لقب پیرغلام را به من دادند.

 

پیرغلام و همه‌کاره مسجد در دهه ۶۰

محمد طویلی که شهید شد، علاوه‌بر لقب پیرغلامی، همه کار‌های مسجد صاحب‌الزمان (عج) را به من و حاج‌محمد‌علی شفیعی سپردند. چند سالی به همین منوال گذشت و من به نوحه‌خوانی و موذنی مشغول بودم تااینکه برای مساجد، هیئت‌امنا تشکیل شد.

محمد طویلی که شهید شد، علاوه‌بر لقب پیرغلامی، همه کارهای مسجد صاحب‌الزمان(عج) را به من سپردند

 

صدایم را از برکت نوحه‌خوانی دارم

حاج‌محمد، دو بیت شعر را به یاد می‌آورد و می‌خواهد که زمزمه‌شان کند:

یارب به درت روی رجا آورده‌ام / طاعت نبدم، جرم و خطا آورده‌ام
عفوم بکن و ببخش عصیانم را / بیمارم و بر تو التجا آورده‌ام

و بعد توضیح می‌دهد: اشعار و مناجات‌ها را از کتاب‌های نوحه قدیم می‌خوانم که سرایندگانشان معروف هستند و متن‌هایشان بیشتر بر دل می‌نشیند؛ کتاب‌هایی مانند آذر، گلستان محمدی، سراج و ...

محمد رائیان معتقد است که صدایش نسبت‌به روز‌های آغاز نوحه‌خوانی، بسیار رساتر شده است و می‌گوید که این را مدیون برکت نوحه است؛ «یکی دیگر از برکات نوحه‌خوانی برای من این است که در قدیم کمی خجالتی بودم و در جمعیت زیاد، تسلط به نوحه‌خوانی نداشتم ولی به‌برکت این اشعار متبرک، حالا اصلا جمعیتی که در آن می‌خوانم، برایم مهم نیست و صدایم از گذشته رساتر شده است».

 

تفاوت نوحه‌های قدیم و جدید

حاج‌محمد می‌گوید: امروز نوحه‌ها تغییر کرده است. در گذشته نوحه‌ها آرام‌تر بود و برای مسن‌تر‌ها همراهی با آنها، آسان‌تر ولی نوحه‌های جدید ریتم تند‌تری دارد و همراهی مسن‌تر‌ها با آنها کمی سخت است، اما جوان‌تر‌ها نوحه‌های جدید را که ریتم خاصی دارد و تند‌تر خوانده می‌شود، بیشتر می‌پسندند.

 

عشق ائمه (ع)؛ ضامن سلامتی

عاشق ائمه که باشی، برکت به زندگی‌ات سرازیر می‌شود. برکت فقط پول نیست؛ برکت، سلامتی است که من سال‌هاست آن را دارم. ۶۴ سال از خدا عمر گرفته‌ام و هنوز از نزد پزشک رفتن معافم.

با اینکه حقوقم منحصر به مقرری بازنشستگی از مزارع آستان قدس رضوی است، با همان توانستم پسر داماد کنم و دخترانم را عروس و همه این برکات، از افتخار خدمتگزاری‌ام برای ائمه است و عشق ائمه‌اطهار (ع) ضامن سلامتی‌ام است.

 

محمد رائیان بر پشت بام مساجد طرق اذان می‌گفت

 

سواد نوحه‌خوان باید به‌روز باشد

رائیان از باید‌هایی می‌گوید که به آنها پایبند است؛ «ارادتمند امام‌حسین (ع)، کسی است که پای منبر بزرگان بنشیند و علمش را به‌روز کند. همچنین مطالعه در زمینه نوحه‌خوانی را نباید فراموش کند. من هم با اعتقاد به این موضوع سعی کردم از دریای علم این بزرگان و عالمان این راه بی‌نصیب نمانم و پای منبر عالمان به دین باشم.»

 این کسب دانش‌ها به من فهماند که یک پیرغلام باید راست‌وحسینی باشد. ازخودگذشتگی داشته باشد. عقیده خاصی به ائمه و دین داشته باشد و مهم‌تر از همه اینکه خدمتگزار واقعی باشد.

 

شفاگرفته از آب متبرک حرم امام‌حسین (ع)

حاج‌محمد به خاطره‌ای از سال ۸۳ اشاره می‌کند. در آن سال او برای نخستین‌بار به سفر کربلا و زیارت قبور مطهر امام‌حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) مشرف می‌شود که برایش بسیار خاطره‌انگیز است.

در همین زمینه می‌گوید: پیش از آن دومرتبه سفر حج نیز قسمتم شده بود. از کربلا که بازگشتم، کمی سرماخورده بودم. قرار بود طبق عادت هرساله، عَلَم قدیمی طرق را به میامی ببریم که راهی مسجد شدیم.

علم را که برداشتم و خواستم آن را روی وانت بگذارم، از سینه‌ام لخته‌های خون جدا می‌شد و از دهانم بیرون می‌ریخت. هم‌محله‌ای‌ها نگران حالم شدند و می‌پرسیدند این خون از چیست و من می‌گفتم دندانم به علم خورده و خونریزی می‌کند.

پس از بازگشت، رفتم پیش پزشک و او هم علت را متوجه نشد تااینکه تصمیمی گرفتم. یک مقدار آب زمزم از سفرم به مکه همراهم بود و از حرم امام‌حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) نیز به قصد تبرک، آب آورده بودم.

عصر همان روز برای دیدن کربلایی‌محمد دارابی که رفتم، کمی خاک تربت به‌رسم تبرک به من داد. عصر به منزل بازگشتم، درحالی‌که هنوز از گلویم خون می‌آمد؛ همان دو آبی را که از مکه و کربلا آورده بودم، با خاک تربتی که کربلایی آورده بود، مخلوط کردم و خوردم و از همان لحظه به بعد دیگر هیچ خونی از گلوی من نیامد.

* این گزارش سه شنبه، ۲۷ مهر ۹۵ در شماره ۲۱۲ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.  

آوا و نمــــــای شهر
03:44