هانیه یکی از مددجوهاست که میگوید: آکاسیفهای سقف را قسطی خریده بودیم و بهسختی پولش را میدادیم، اما حشرههایی که کمکم در آن لانه کردند، بچههایم را خیلی اذیت میکردند، بهویژه آن یکی که نوزاد است.
گروه «پایان کارتنخوابی»با هدف ترک معتادان، هر هفته شنبهها در خانه شاملو غذا میپزند و بین کارتنخوابها توزیع میکنند.
کارگاه نمدمالی «مهدی علیزاده» هم که چسبیده به مشهد است، سرد و ساکت و تاریک است؛ جایی در «روستای گرجی» در انتهای «بولوار بهمن» که حالا جزئی از شهر است.
فرشته میرزابیگی میگوید: اگر خودم برای افطار مهمان داشتم، با آنکه پهنکردن سفره افطار در منزل بهمراتب آسانتر از اینجاست، بیشتر خسته میشدم؛ اما کار که برای اهلالبیت (ع) باشد، انرژی میگیرم.
«سید اسعد فیض» معلم قدیمی منطقه تبادکان است که کارهای فرهنگی متفاوتی برای روستاهایی که در آن فعالیت میکند انجام داده از آن جمله میتوان به راهاندازی سه کتابخانه و ایستگاه مطالعه اشاره کرد.
«تاجر آباد» شهرک شهیدباهنر از آن جاهایی است که حتما باید ببینید.اصلا انگار زندگی اینجا جور دیگری جریان دارد. چنین تفاوتی را حضور آدمهایی از قومیتهای بلوچ، افغان و فارس رقم زدهاست.
خیریه رویش در بنبست یکی از کوچههای یکمتری انتهای جادهسیمان (قرقی) قرار گرفته، اما گشاینده بنبستهای زندگی مردم منطقه و رویش دوباره آنها از دل مشکلات است.