حرم مطهر

عاشورای سال 73 تلخ‌ترین روز در تقویم حرم مطهر رضوی است
دیوار به دیوار مشهد به سنت هر‌ساله محرم سیاه‌پوش است. دسته‌های عزادار یکی پس از دیگری از راه‌های دور و نزدیک رسیده‌اند تا نمازظهر علم به علم روبه‌روی پنجره فولاد بایستند و «السلام علیک یا ضامن آهو» را زمزمه کنند. شهر در بوی دودِ اسپند و صدایِ طبل و سنچ دارد می‌رود تا عصر عاشورا را به ماتم بنشیند، بی‌خبر از آنکه تیک تاک بمبی که مقدار زیادی ماده منفجره تی‌ان‌تی را در خود جای داده، منتظر است تا دقایقی بعد، عاشورا را در مشهد‌الرضا(ع) دوباره از دل تاریخ بیرون آورد و به سال1373 خورشیدی بکشاند.
هنوز هم داغداریم
درمیان همه حوادث تروری که در ایران از دهه60 تا همین سال‌‌‌های اخیر روی داده است، بمب‌گذاری در حرم امام‌رضا(ع) جزو آن‌ دسته از حوادثی است که بعد‌از گذشت ‌چند سال هنوز غریب مانده است و گفته‌ها درباره این جنایت ددمنشانه دشمنان اسلام بسیار است. در این بیست‌واندی سال حتی کمتر کسی سراغی از خانواده‌های شهدا و بازمانده‌های بمب‌گذاری حرم گرفته است.
خاطرات نخستین آتش‌نشانی که پس از انفجار بمب به حرم رسید
یحیی پاک‌عقیده که این روزها دوران بازنشستگی‌اش را می‌گذراند، نخستین آتش‌نشانی‌است که پس‌از انفجار بمب به حرم می‌رسد. به گفته خودش تمام عملیات خاموش‌کردن آتش و ایمن‌کردن محدوده بیشتر از 2ساعت طول نمی‌کشد، اما می‌تواند از ماجرای این 120‌دقیقه، صدها کتاب بنویسد و تمام نشود. پاک‌عقیده پس‌از 1400سال، کربلای دیگری را دیده بود که دست‌ها و سرهای کنده‌شده‌اش این‌بار، نه بر نیزه که بر تربت مقدس مشهدالرضا، نشسته بود.
روایت معمار قدیمی حرم از بازسازی روضه منوره پس از بمب‌گذاری
ساعت 2:26 بعدازظهر روز دوشنبه 30 خرداد 1373 یک کیف‌دستی حاوی 5کیلوگرم تی‌ان‌تی درست در بالای سر حضرت و کنار یکی از ستون‌های اصلی زیر گنبد منفجر شد. حساب و کتاب‌های متخصصان نشان می‌داد که این مقدار ماده منفجره آن هم در نزدیکی ستونی که بار گنبد را به دوش می‌کشد، باید آن را کاملا متلاشی کند که به قول همان متخصص‌ها و خادمان حرم، معجزه رخ داده بود و منافقین به هدفشان که تخریب گنبد طلایی و حرم بود، نرسیدند.
خادمانی که به آرزویشان رسیدند
حس‌وحال عجیب‌وغریبی داشتم. با کلام نمی‌شود توصیف کرد، اما از همه جالب‌تر این بود که درست همان چیزی که در مکه از خدا و امام هشتم(ع) خواسته بودم، نصیبم شده بود. از زمانی که این لباس سرمه‌ای را می‌پوشم، سال‌ها می‌گذرد، اما هربار که راهی حرم می‌شوم، باز هم حس من مثل همان روز اول است و ذره‌ای از شوقم برای خدمت کم نشده است.
میهمانان مازندرانی حضرت رضا(ع)، میزبان مجاورانش شدند
اعضای هیئت قمر بنی هاشم(ع) آمل با توجه به شرایط کرونا و ممنوعیت برگزاری ایستگاه استقبال از زائر، شانس میزبانی را از دست داده بودند؛ ولی دلشان نیامد که خانه‌نشین باشند. بنابراین طبق رسم هر ساله به مشهد آمدند اما راه و رسم میزبانی‌شان را تغییر دادند. آن‌ها به جای زائران پیاده حضرت رضا(ع) به عشق او از مجاوران و دلدادگان آن حضرت در حاشیه شهر مشهد پذیرایی کردند.
بامداد متبرک پاکبانان
خیابان‌های اصلی با نور چراغ‌ها روشن شده است، اما در کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریک چیزی به چشم نمی‌آید. سرکارگران با موتور جلو می‌روند. خادمان پشت سرشان و ما هم پشت سر آن‌ها با خودرو می‌رفتیم. سر کوچه شهید نامجوی2 می‌رسیم، سرکارگر دو تک بوق می‌زند و پاکبان داخل کوچه خودش را سر خیابان نامجو می‌رساند. نامش علیرضا درودی است، به محض اینکه می‌رسد خادمان از ماشین پیاده می‌شوند و به سمتش می‌روند. درودی مات و مبهوت نگاهشان می‌کند.