عیدگاه

بعد از تو دیگر گیلاس نخوردم
محبوبه خانم، خواهر شهید منوچهر محمد‌پور حسن‌آبادی می‌گوید: تابستان‌به‌تابستان دلم برای خوردن گیلاس ضعف می‌رود. اما من سر قولم هستم، ۲۶سال است منتظرم برگردد تا با هم دوباره گیلاس بخوریم. 
عیدگاه، پنجره‌ای به‌سوی آداب‌ورسوم مشهدی‌ها
نام رمان، « عیدگاه » است و قصه‌اش از جلو یک قهوه‌خانه و مارگیر‌هایی شروع می‌شود که درصدد ذبح مار هستند تا پوستش را بکَنند و با گوشتش آبگوشت درست کنند! ماجرایی واقعی از عیدگاه دهه‌شصت.
کوچه‌ جهودهای مشهد کجا بود؟
عیدگاه ۶ با تابلوی سروش در گذشته محل استقرار و زندگی یهودیان بود که مردم به آن‌ها جهود (جدید) می‌گفتند و آن‌طور که سیدحسن طباطبایی هشتادویک‌ساله می‌گوید به‌نام جهود‌ها معروف بود.
حاج‌مرتضی، از طباطبایی‌های معروف عیدگاه بود
حاج‌آقا مرتضی روحانی‌ای بود که یک محله پشت‌سرش بود. راهی نماز که می‌شد، افراد پشت‌سر او راه می‌افتادند تا خود مسجد. موقع بیرون‌آمدن هم همه با احترام می‌ایستادند تا ابتدا حاج‌مرتضی بیرون برود.
عیدگاه محل برگزاری عید مشهدی‌ها بود
بنا به قولی که عامه ساکنان قدیمی عیدگاه نیز بر آن صحه می‌گذارند، در نوروز و سیزده فروردین به‌علت وجود باغ‌ها و مزارع سرسبز، این منطقه تفرجگاه اهالی مشهد و زائران حضرت رضا(ع) بوده‌ است.
۲۱ سال افطاری پربرکت در حسینیه طفلان مسلم
سنت افطاری حسینیه طفلان مسلم‌بن‌عقیل عیدگاه از ۲۱ سال قبل با یک نان و تخم‌مرغ ساده سرگرفت و تاکنون تعطیل نشده است.
مشهد به روایت عیدگاه
راسته کوچه عیدگاه به عنوان یکی از کهن ترین کوچه های شهر مشهد از منظر جغرافیایی در محدوده جنوبی حرم مطهر رضوی قرار گرفته است. این کوچه که بخشی از آن به موازات بازار رضا واقع شده اکنون میدان 17 شهریور و محدوده های اطراف آن را به ورودی باب الرضا(ع) حرم مطهر رضوی و با اندکی اغماض میدان بیت المقدس کنونی و فلکه آب قدیم وصل می کند.