دکتر «ابوالفضل بهنیافر» متخصص حوزه ژئومورفولوژی در برنامهریزی محیطی است و ۲۵سالی میشود که روی مسائل «آمایش زمین» و «آمایش شهری» کار میکند؛ یعنی بیشتر وقت و مطالعاتش را برای بررسی مسائل مربوط به شهرهایی صرف کرده است که روی «زمینهای مخاطرهآور» گسترش یافتهاند.
دکتر «بهنیافر» که با درجه علمی «استادیار برنامهریزی محیطی» در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد تدریس میکند، از حدود ۱۵سال پیش تاکنون با شهرداری مشهد ارتباط پژوهشی دارد و مدتی نیز ناظر پروژههای آنها بوده است.
همچنین در حوزه پسابهای شهری در سالهای۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ با شهرداری و از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ نیز در کمیسیونهای زیستمحیطی و عمران شورای شهر مشهد همکاری داشته است. در میان انبوهی از طرحهای پژوهشی این استاد دانشگاه نیز، میتوان به «آلودگی هوای مشهد در ارتباط با توپوگرافی شهر»، «جمعآوری پسابهای شهر مشهد» و «پروژه زیستمحیطی دشت مشهد» اشاره کرد.
بحثمان با درست و اشتباه بودن ماهیت ساختوساز در ارتفاعات شروع میشود؛ نکتهای که دکتر «بهنیافر» آن را مسئله اشتباهی نمیداند و میگوید: «به نظر من کاملا درست است.»، اما تبصرهای نیز به این سخنش اضافه میکند: «باید فرایند ساختوساز در کوهستان، علمی و استاندارسازی شود.»
آنگونه که او تاکید میکند، متخصصان برنامهریزی محیطی، مخالف سازههای عمودی یا گسترش آنها در ارتفاعات نیستند: «مشکل از جایی شروع میشود که بلندمرتبهسازی و استانداردسازی در این نقاط، مطابق با اصول و قواعد انجام نمیشود.» نکتهای که به باور این متخصص برنامهریزی محیطی، در ساختوسازهای «ارتفاعات بینالود»، معروف به «ارتفاعات جنوبی مشهد» رعایت نشده است.
دکتر «بهنیافر» این را هم دنباله توضیحش میآورد که: «با آییننامههای سازهای ویژه ساختمانسازی در دشت، میخواهیم در ارتفاعات نیز ساختوساز داشته باشیم که عملی کاملا غیراستاندارد است.»
اما اینکه چنین استانداردها و آییننامههایی را داریم و رعایت نمیشود یا اینکه چیزی به این نام نداریم، سوالی است که دکتر اینگونه به آن پاسخ میدهد: «این استانداردها را داریم و نمونه آن در ساختوسازهای ساختمانهای مرتفع در کوهپایه البرز اجرا شده است.»
بعد هم خلاصهای از نکاتی را که باید در ساختوساز روی ارتفاعات رعایت شود، بیان میکند: «مشخص بودن شیب خیابان، رعایت شاخصهایی مانند ایستایی بنا، مسیر آبگذرها، مقاومت مصالح، حجم سازهها و... نکاتی است که هرکدام استانداردهای خاصی دارند که باید بررسی و اجرا شوند.»
اما این همه ماجرا نیست؛ چراکه به باور او، در ارتفاعات بینالود، با دو مشکل اساسی طبیعی برای ساختوساز مواجه هستیم؛ «گسل بینالود (نغندر) و شبکه هیدروگرافی یا همان شبکه آبهای سطحی.»
این متخصص برنامهریزی محیطی، درباره مسئله «گسل بینالود» اینگونه توضیح میدهد: «این گسل که از نغندر شروع میشود، پس از گذر از رشتهکوههای بینالود تا خلج ادامه مییابد؛ یعنی همان مسیری که ساختوسازهای رو به گسترشی در آن انجام میشود.»
گویا «گسل فعال بینالود» تاریخچه زلزلهخیزی نیز داشته است که نمونه آن را چندسال پیش در نیشابور تجربه کردیم. بنا بر نتیجهای که دکتر «بهنیافر» میگیرد، سازههایی که در ارتفاعات این منطقه گسترش مییابند، با حرکات این گسل مخاطرهآمیز میشوند.
نکته دیگری که بحث آن پیش کشیده میشود، مسئله تعداد طبقات مجاز ساختمانها در ارتفاعات است. آنگونه که از سخنان دکتر «بهنیافر» برمیآید، برای تعداد طبقات احداثشده در ارتفاعات نیز محدودیتی وجود دارد: «در ارتفاعات بهویژه رشتهکوههای بینالود که در مسیر گسل نیز قرار دارند، ارتفاع سازهها نباید بیش از ۲۰متر باشد؛ چراکه اگر ساختمانها بیش از دو طبقه شوند، مخاطرهآمیز خواهند بود.»
البته بنا بر توضیحات این استاد دانشگاه، اگر تعداد طبقات و ارتفاع ساختمانها بیش از این باشد، باید مقاوم به زلزله شوند که هزینه زیادی دارد، در نتیجه بهترین کار، اعمال محدودیت در ارتفاع ساختمانهاست.
شبکه «هیدروگرافی» یا همان شبکه آبهای سطحی نیز دومین مشکلی است که او در تشریحش اینگونه میگوید: «از نظر محیطی باید برنامهریزیهایی برای این شبکه شود؛ چراکه بسیاری از درهها در مسیر سیلاب هستند و هنگام بارشهای رگباری، سیلخیز میشوند.»
پای کوه آبوبرق، بالادست هاشمیه، چهارچشمه و بهارستان تا خلج در هنگام بارش های رگباری سیلخیز میشوند
بنابراین بر اساس گفتههای دکتر «بهنیافر»، کل منطقهای که در محدوده دامنه بینالود قرار دارد، یعنی ویلاشهر، پای کوه آبوبرق، بالادست نواحی هاشمیه، چهارچشمه و بهارستان تا خلج، با مشکل شیبهای بحرانی و سیلاب (زهکشی آب) مواجه هستند. نتیجه این امر، ضعیف شدن و درنهایت از بین رفتن زیرساختهای ساختمانها و خانههایی است که در اینجا ایجاد شدهاند.
نمونهای که او برای این مسئله میآورد، «نودره» است: «سازهها در نودره آبوبرق، وسط آبراههها ایجاد شدهاند که سیلگیرند و شیب آنها بحرانی است، زیرا در شیبهای بیش از ۴۲درصد اقدام به ساختوساز کردهاند.» آنگونه که دکتر تشریح میکند، بهدلیل ضعیف بودن مقاومت مصالح، زمین لغزش نیز در منطقه آسیبهای زیادی را وارد میکند.
این متخصص برنامهریزی محیطی، با بیان اینکه بارشهای رگباری نیز مخاطرهآمیز شده است، «سیل چهارچشمه» را بهعنوان نمونهای از این مسئله یادآور میشود و تاکید میکند: «بسیاری از سازهها در معرض سیلاب هستند، بنابراین وضعیت فوقبحرانی است و باید به آن رسیدگی شود.»
دنباله توضیحات این استاد دانشگاه میرسد به اینکه همچنین باید فکری برای سیستم دفع فاضلاب ساختمانها شود: «در این ارتفاعات امکان ایجاد سیستم فاضلاب نفوذی وجود ندارد، زیرا از آنجایی که جنس زمین سنگی است، فاضلاب در آن نفوذ نخواهد کرد و موجب آلودگی شدید آبها میشود.»
نکته دیگری که به میان میکشم، مسئله بروز «جزیره گرمایی» و «تشدید آلودگی» در شهر، بهواسطه ساخت ساختمانهای مرتفع در مسیر باد است، اما سوالی که در این زمینه پیش میآید، این است که آیا مرتفعسازیها در ارتفاعات جنوبی مشهد، در مسیر بادهای غالب قرار دارد یا خیر؟
دکتر «بهنیافر» در پاسخ، با اشاره به وجود دو نوع باد با نامهای «باد غالب» و «باد کوهستان» در مشهد، میگوید: «بادهای غالب از جنوب شرقی به جنوب غربی میوزند که از روی ساختمانهای این ارتفاعات میگذرند.»
اما گویا مشکل، بادهای کوهستان هستند که به سمت دشت میوزند و ساختوسازها در ارتفاعات جنوبی مشهد در مسیر آن قرار دارند: «این بادها معمولا در شب بهوجود میآیند و آلایندههای ناشی از تمرکز ساختمانها و نفوذ زندگی شهری به ارتفاعات را به سمت دشت و هسته اصلی مشهد منتقل میکنند.»
با همه این تفاسیر، از آنجایی که دکتر «بهنیافر» وضعیت را از نزدیک دیده و در این زمینه نیز کار پژوهشی انجام داده است، میخواهم تا برآورد علمی خود را از وضعیت کنونی ساختوسازها در ارتفاعات جنوبی مشهد، بیان کند که اینگونه پاسخ میدهد: «ساختمانهای این منطقه غیراستاندارد، غیراصولی، کاملا ناهمگون و بدون شناخت محیط ساخته شدهاند و به هیچوجه استانداردهای سازهای در ارتفاعات را ندارند.»
البته او این هشدار را هم میدهد که: «هاشمیه و آبوبرق تا چهارچشمه که توسعه خیلی زیادی به سمت ارتفاعات یافتهاند، مخاطرات بیشتری دارند نسبت به نواحی که در دامنههای کمشیبتر ساخته شدهاند.»
او بر این نکته هم تاکید میکند که: «بهعنوان کارشناس محیطی فکر میکنم که اگر به این وضعیت رسیدگی نشود، در آینده مخاطرات جدی برای سازهها و همچنین معضلی برای شهر مشهد بهوجود خواهد آمد.»
اینکه چرا باید چنین وضعیتی پیش آید و تا این اندازه نیز گسترش یابد، سوالی است که شاید ذهن خیلیها را درگیر کند، اما دکتر دلیل آن را بهخوبی شفافسازی میکند: «در بسیاری از مواقع، ناآگاهی علمی از پروژهها، توسعه و مکانگزینیها، این مشکلات را به وجود میآورد که اگر این مسائل کارشناسی شود، شهرداریها استقبال میکنند، زیرا فردی آگاهانه اقدام به خانهسازی در مناطق بحرانی نمیکند.»
نکته دومی که دکتر «بهنیافر» در این زمینه به توضیح آن میپردازد، «مبهم بودن برنامهریزی ممیزی زمین و جهت توسعه مشهد» است: «باید همه فضاهای توسعه شهر مشهد را بررسی و برای آنها برنامهریزی کرد و تا پیش از تکمیل و مشخص شدن آن، اجازه تجاوز به زمینها داده نشود.» به باور او در این صورت است که مشهد بر اساس برنامهای استاندارد توسعه مییابد.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش، با اظهار اینکه اینگونه مشکلات بیشتر زمانی پیش آمده که ارتباطات شهرداری با دانشگاه ضعیف بوده است، یادآور میشود: «فقط شش سال است که ارتباط تنگاتنگ شهرداریها با دانشگاهیان برقرار شده، درحالیکه در کشورهای توسعهیافته از تلفیق شهرداری با دانشگاه به برنامهریزی توسعه دست مییابند.»
بعد هم پیشنهاد میدهد: «شهرداری، دانشگاهها و مراکز پژوهشی، ارتباط دوسویه خود را با هم افزایش دهند که در صورت تحقق این مسئله و انجام درست آمایش زمین (تعیین کاربری درست زمین و استفاده بهینه قبل از تجاوز به آن)، دیگر این مشکلات را نخواهیم داشت.»
او با طرح این سوال که وقتی مردم در منطقهای خاص مانند نودره و خلج ساکن شدند چگونه میتوانیم آنها را جابهجا کنیم، میگوید: «جابهجایی آنها بسیار مشکل و پرهزینه است، بنابراین باید پیش از بهوجود آمدن مشکل، برنامهریزیها انجام شود و شهرداری باید استانداردها را هنگام ساختوسازها گوشزد کرده و بر اجرای درست و کامل آن، نظارت و سختگیری کند.»
البته دکتر پیشنهادی هم برای روزنامه شهرآرا و سایر رسانهها دارد: «ارتباط بین مراکز پژوهشی، کارشناسی و دانشگاهها را در مباحث شهرداری تداوم دهید که در اجرای روند صحیح کارها خیلی کمک میکند.»
* این گزارش چهارشنبه، ۱۳ اسفند ۹۳ در شماره ۱۴۰ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.