تقویم عمرش را که ورق بزنی، آنقدر فعال بوده است که اگر روی هرکدامشان بخواهی تمرکز کنی، خودش میشود مثنوی هفتادمَن! اما لپ کلام اینکه یکسر، همه فعالیتهایش میرسد به «محیطزیست» و پاسخ به دغدغه حفاظت از آن که این روزها حالش رو به وخامت است.
نامش «محمد رضوانی» است، متولد ۱۳۳۳ و اصالتا بیرجندی. دو دختر و یک پسر دارد که یکی از دخترانش فارغالتحصیل مهندسی معماری و دیگری نیز دانشجوی صنعت هوانوردی است. پسرش نیز کلاس اول دبیرستان است. همسرش زهره حسنیاکبریه نیز که ۲۶سال معاون پرورشی آموزشوپرورش بود، سال گذشته بازنشسته شد و دوشادوش همسرش فعالیت میکند و مدیر اجرایی جمعیت سبز بینالملل است.
دکتر «رضوانی» سال۵۵، همزمان با دانشجو شدنش به مشهد میآید و ماندگار میشود. ماندگار شدنش بیخیر نمیماند؛ چراکه پلههای زندگی را یکییکی با اراده بالا میرود تا با تخصص علوم آزمایشگاهی مکانیک خاک، استاد دانشگاه شود و امروز پساز ۲۷سال تدریس در دانشگاههای فردوسی، آزاد مشهد، کاشمر و بجنورد و تحویل دستکم ۲۰هزار دانشجوی مهندسی عمران به جامعه، روبهرویمان نشسته است تا گوشهای از فعالیتهایش را برایمان روایت کند.
البته بد نیست برای اینکه بهتر او را بشناسید از فضای سبزی بگوییم که نوستالوژی خیلیها در دانشگاهفردوسیمشهد است. دانشکده فنیومهندسی همانجاست که به «نگین سبز» دانشگاه معروف شده است و دکتر رضوانی همان کسی است که پیگیرانه توانست در سالهای ۶۳ تا ۶۵ با همکاری مهندس زرین، مسئول فضای سبز وقت شهرداریمشهد، درخت بگیرد تا بتوانند این دانشکده را درختکاری کنند.
او که مدرس بازنشسته دانشگاهفردوسیمشهد است، روایتش را به شروع انقلاب میرساند: «در شروع انقلاب جزو بنیانگذاران جهاد خراسان و در بدو کار، معاون کمیسیون بسیج اقتصادی استان، کمیته سوخت و خودرو استان و بخش کمیته بسیج اقتصادی روستاها در استان بودم».
آنگونه که خودش فهرست فعالیتهایش را ورق میزند، پس از انقلاب فرهنگی علاوهبر جهاد سازندگی، در جهاد دانشگاهی نیز مشغول کار شد. البته مسئولیت دورههای کاردانی گروه مهندسی دانشگاه فردوسی را نیز بر عهده داشت.
این فعال هممحلهای ما که در کارگروه خدماتشهری و محیطزیست شورایاسلامیشهرمشهد نیز بهعنوان مشاور فعالیت میکند، وقت زیادی را به مطالعه و پژوهش بهویژه در زمینه زیست محیطی اختصاص میدهد.
سال۶۸ بهدنبال دغدغهای که داشت، سازمان مردمنهاد زیستمحیطی جمعیت سبز را با مجوز سازمان حفاظتمحیطزیست و وزارت کشور تأسیس کرد؛ چراکه باور داشت بهترین مسیر، مشارکت جوانان و اقشار مختلف کشور است. او اکنون بهعنوان دبیرکل این جمعیت، دغدغههای زیستمحیطی خود را دنبال میکند.
آنگونه که دکتر رضوانی به گذشتهها گریز میزند، نخستین هدفی که از تشکیل این جمعیت دنبال میکرد، تحقق طرح «کمربند سبز ایران» بود که از دولت هاشمی آن را درخواست کرد و بهدنبال آن، با همکاری جهادسازندگی، طرح «حرم تا حرم» را بهسرانجام رساند: در مسیر حرم حضرتمعصومه (س) تا حرم امامخمینی (ره) به کاشت درخت اقدام کردیم تا مسیری سبز و چشماندازی زیبا را ایجاد کنیم.
یکی دیگر از کارهایی که او انجام داده است، نامگذاری هفته بدون دود است: «در مرداد سال ۷۵ با همکاری خوب صداوسیمای استان با هدف آگاهیبخشی به مردم، هفتهای را هفته بدون دود اعلام کردیم.»
به گفته این شهروند سبز، در اسفند همان سال نیز زمانی را برای جمعآوری طلای کثیف قرار دادند و برای جمعآوری زبالههای کاغذی فراخوان دادند، با این نیت که کاغذ را بهعنوان «سرمایه ملی» بین مردم معرفی کنند؛ چراکه هرچه کاغذ کمتری مصرف شود، درختان تنومند ۳۰ساله کمتری قطع خواهند شد.
تشکیل «کمیته دوچرخهسواری سبز» اقدام دیگری است که با همکاری سرهنگ داوودی، آن را بهسرانجام رساند. آنگونه که خودش این مسئله را روایت میکند، حاشیه ملکآباد را آسفالت و باند دوچرخه ایجاد کردند و در ۲۵مرداد۷۵ از ابتدای نخریسی تا پارکملت را رکاب زدند تا فرهنگ دوچرخهسواری را در بین مردم نهادینه کنند.
اینبار دکتر رضوانی با دوستانش کمر همت برای تکمیل «کمربند سبز ویرانی» را بست: «با همکاری خوب آقامیری مدیرکل سابق حفاظتمحیطزیست استان، شهرداری و سازمان اتوبوسرانی مشهد، مردم را از شهدا با اتوبوس، رایگان به روستای ویرانی بردیم و در فاصله سالهای ۷۵ تا ۸۵ به کاشت درخت اقدام کردیم». به باور او در آینده، سرسبزی را در این منطقه شاهد خواهیم بود که تاثیر زیادی در کاهش آلودگی هوا خواهد داشت.
آنها در راستای کاشت درخت، نیز با همکاری اداره آموزشوپرورش نیت کردند پارک خورشید را آباد کنند: «توانستیم در پارک خورشید و منطقه زکریا با کمک آموزشوپرورش و بهویژه دانشآموزان و معلمان موسسه آموزشی امامحسین (ع)، به کاشت درخت در ارتفاعات اقدام کنیم که اکنون در حال سبز شدن هستند».
اسم ارتفاعات مشهد که بهمیان میآید، سر درددلش باز میشود: «تصرف و تخریب ارتفاعات مشهد و ساختمانسازی در ضلع شمالی پارک خورشید، از موضوعاتی است که در اعتراض به آن به رئیسجمهور نامه نوشتیم».
حرکت درختکاری که دکتر با دوستانش در پیش گرفته بود، محدود به اینها نمیشود و او از بوستانی بهنام «پیوند» نام میبرد: سال۷۶ با همکاری ادارهکل محیطزیست و مشارکت دانشجویان طلبه خارجی و طاهره طاها رئیس مکتب نرجس، در وسعتی هفتهکتاری در بوستان پیوند، به کاشت درختان توت اقدام کردیم، اما متاسفانه برای ساختمانسازی و منافع اقتصادی درختانش را هم قطع کردند.
نام ملکآباد که میآید، حکایت «تونل سبز مشهد» در ذهنش زنده میشود: «شهرداری درختان راش سربهفلککشیده ملکآباد را قطع میکرد که برای جلوگیری از این کار، خودمان را تا نیمههای شب به درخت بستیم».
کار بهجایی رسید که با حضور مسئولان شهری و شهردار وقت بهتوافق رسیدیم فقط درختان آفتزده قطع شوند و در مقابل، نهالی را بهازای هر درختی که قطع میکنند، بکارند؛ اما در عمل این کار انجام نشد و همه درختان را بهدلیل اجرای قطارشهریمشهد قطع کردند؛ در حالیکه بنا بود فقط سرشاخههای مزاحم را بزنند.
سرانجام پیگیریها این شد که درخت از جای دیگری به ملکآباد منتقل کنند و فضایی را برای درختان قرار دهند، اما بهجای این کار نهالهایی آوردند که محل رویششان بسیار کم است.
آنگونه که او توضیح میدهد، پساز اینکه کار اجرای پروژه قطارشهری شروع شد، حاشیه دو طرف بولوار ملکآباد را تلی از خاک پوشانده و نمای زشتی جای زیبایی طبیعت آنجا را گرفته بود. این بود که مذاکراتی با نمایندگان مجلسشورایاسلامی و شورایشهر انجام شد تا در نهایت، با همکاری موحدیان فرماندار وقت مشهد و سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری توانستند دو طرف بولوار را زیباسازی کنند.
سخن دکتر رضوانی که به اینجا میرسد، از مذاکراتی با مهندس سلامی در دو سال پیش خبر میدهد: توانستیم گونههایی که ۶۰سال پیش کاشته میشد دوباره بیاوریم و بکاریم تا شاهد تونل سبز مشهد و سرسبزی بولوار ملکآباد باشیم.
اما اقدامات و فعالیتهای این شهروند فعال به همینها ختم نمیشود و او که سرش درد میکند برای داشتن شهری زیبا و پاک، اینبار در حوالی سال ۸۷ با دوستان و همکیشانش دست به تجمع میزند: شهرداری تصمیم گرفته بود در ضلع شمالغربی پارکملت، مونوریل ایجاد کند، اما با تجمع به این مسئله اعتراض کردیم و سرانجام موفق شدیم با ارائه دلایل منطقی و علمی، آنها را از اجرای این پروژه منصرف کنیم و شما امروز هنوز تکههایی از بقایای اسکلت آهنی آن را میتوانید ببینید.
او با همکاری معاونت خدماتشهری شهرداریمشهد در حدود چهار سال پیش، حرکت جدیدی را همزمان با ایام نوروز شروع کرد: «ایام نوروز و سیزدهبهدر در ورودی مشهد، کیسهزباله و برگههای هشدار و آگاهیرسانی درباره محیطزیست توزیع میکردیم تا از ریختهشدن زباله در معابر و محیطهای طبیعی خودداری کنند».
گویا آنها علاوهبر توزیع کیسهزباله، هدایایی نیز به مردم میدادند. حتی او و دوستانش جشن «ماهیهای قرمز» را برگزار کردند تا از آلودگیهایی که نگهداری ماهی در منازل بهوجود میآورد، جلوگیری کنند؛ بنابراین برای رهاسازی ماهیها در استخر پارکملت، با عنوان جشن «ماهیهای قرمز» فراخوان دادند.
دکتر رضوانی حتی بهدلیل علاقه زیادی که به مسائل زیستمحیطی دارد، بهعنوان عضو کمیسیون ارزیابی زیستمحیطی طرحهای عمرانی استان فعال است.
خودش دراینباره اینگونه توضیح میدهد: در این کمیسیون، مسائل زیستمحیطی را بررسی میکنیم؛ بهنحوی که تاکنون مانع ادامه طرحهایی شدهایم که موجب بروز آسیبهای زیستمحیطی میشده است و از آن طرف نیز با طرحهایی که همراستا با حفظ محیطزیست بوده است، برای اجرا موافقت کردهایم.
او گریزی نیز به موضوع مدیریتمحیطزیست میزند و میگوید: بهداشت کار، ایمنی کار و محیطزیست را باید همه صنایع رعایت کنند. در نتیجه، سعی کردیم استانداردها را تهیه کنیم.
پرونده کاری دکتر را که ورق بزنیم، به عضویت شورای مشاور عالی سازمان نظاممهندسی معدن استان نیز میرسیم: در این شورا قبل از اجرای پروژهها، در زمینه استانداردها و ضوابط استقرار زیستمحیطی در راستای آسانسازی بهرهبرداری از معادن با هدف حفظ محیطزیست در استان مشاوره میدهیم.
این شهروند که میتوان نام «سبز» را بر او گذاشت، تلاشهایش به اینجا ختم نمیشود: «کلاسهای آموزشی زیادی را در استان و منطقه در زمینه آموزش محیطزیست و بهبود روش زندگی برگزار کردهایم که یکی از خروجیهای آن، استفاده از وسایل بازیافتی برای تولید اشیای دکوری است».
کلاسهای آموزشی برگزار کردیم که یکی از خروجیهای آن، استفاده از وسایل بازیافتی برای تولید اشیای دکوری است
آنگونه که خودش توضیح میدهد، ۶۰۰نفر را از بانوان رابط بهداشت را با همکاری معاونت خدماتشهری بهعنوان مربی آموزش دادند تا علاوهبر استفاده از وسایل دور ریز، زمینه اشتغال پایدار بانوان نیز فراهم شود.
او که معتقد است کاری که کردهاند نمونه بوده است، گلایه میکند از نحوه عملکرد شهرداری: شهرداری در تمامی این ابتکارها، بهدلیل بازخورد خوبی که در شهر داشته، وارد شده است و خودش آنها را انجام میدهد؛ درحالیکه میتوانند ۱۰۰گروه از سازمانهای مردم نهاد را بسیج کنند و پرورش دهند.
مصاحبه بهجایی میرسد که گلایههایش سر باز میکند: ۹۸ درصد فعالیتهای فرهنگی به مسائلی غیر از دغدغههای محیطزیستی میپردازد و برای انجام فعالیتهای فرهنگی، با پرداخت هزینههای اضافه به ایجاد فرهنگسراها اقدام کردهاند؛ درحالیکه میتوانند با کمترین هزینه، اینگونه فعالیتها را در اختیار سازمانهای مردمنهاد قرار دهند و ناظر عملکردشان باشند، اما این مسئله بهدلیل نگرش منفی برخی مدیران شهری محقق نشده است.
البته به فهرست این همه فعالیت باید عضویت شورای اجتماعی محله را نیز اضافه کنیم: سه سالی میشود که بهعنوان فرهیخته به عضویت شورای اجتماعی محله حافظ درآمدهام و سعی میکنم بیشتر موضوع جوانان و مسائل آنها، اشتغال بانوان و کاهش آسیبهای اجتماعی را هدف برنامههایم قرار دهم.
دکتر رضوانی بهشدت معتقد است لازمه زندگی سالم، داشتن محیطزیستی سالم است و در این محیط و شرایط است که میتوان همه کارهای اجتماعی را بهدرستی انجام داد؛ چراکه با بروز و شدتگرفتن آلودگیهای زیستمحیطی، روند عادی زندگی و فعالیتهای اجتماعی مختل خواهد شد.
او توصیهای را نیز حُسنختام صحبتهایش قرار میدهد: شهرداری برنامههای فرهنگی خود را در راستای مسائل محیط زیستی و آموزش و آگاهسازی زیستمحیطی شهروندان قرار دهد که خروجی این اقدام، زندگی در محیطی پاک و سالم خواهد بود و هزینههای تخریب زیستگاهمان نیز بسیار کاهش مییابد.
* این گزارش چهارشنبه، ۱۷ دی ۹۳ در شماره ۱۳۳ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.