ساعتی در تنها دبستان دخترانه نابینایان مشهد
چشمهایش رنگ دریاست. آنقدر زلال و شفاف که مرجانهای ته دریا را میتوان بهوضوح در عمق چشمهایش یافت. انگشتانش روی خط میرقصد و او بهجای اینکه خطوط کتاب را نگاه کند، سرش را بهسمت دیگری چرخانده و بلندبلند متن کتاب را برای معلمش میخواند: چغندرک، آی شیرینک، بیا بیا بیرون بیا از دل خاک بیرون بیا...فائزه انگشتش را روی سطر بعدی کتابش میگذارد.
خطوط برجسته روی کاغذ سفید را بهزور میشد با چشم دید، اما او درس جدید معلمش را بهخوبی آموخته است. فائزه دانشآموز مدرسه ستایش است. مدرسه نابینایان ستایش تنها مدرسه ابتدایی ویژه نابینایان در مشهد است.
در این گزارش سری به کلاسهای این مدرسه زدیم تا شاید گوشهای از دنیای بچههای روشندل این مدرسه را که در محله عبدالمطلب و خیابان شفای۹ واقع است، از نزدیک ببینیم. مشکلات این مدرسه و بچههای آسمانیاش فراروی شماست.
مدرسهای با ۶۵ دانشآموز نابینا
لادن درفشی روی احکام کاغذی ۲۱ سال سابقه کار دارد و خودش سابقهاش را ۱۸ سال میداند. او مدیر مدرسه نابینایان ستایش است. او که مدیر این مدرسه است، اینطور صحبتهایش را آغاز میکند: دبستان ستایش ۶۵دانشآموز دارد که نیمی از آنها کم بینا و نیمینابینا هستند. در این مدرسه کتب درشت خط و بریل آموزشی دراختیار بچههاست تا با این معلولیت درس بخوانند.
امسال سومین سال خدمت خانمدرفشی در این مدرسه است. در این سالهای خدمت با معلولیتهای مختلف دانشآموزانش مواجه بوده و حالا با دانشآموزان روشندل سروکار دارد.او عاشق کارکردن با بچههاست و معتقد است اگر در مواجهه با دانشآموزان استثنایی عشق و علاقه در کار نباشد، کم میآوری.
والدین و بچههای نابینا نیازمند توجه هستند
او با والدینی سروکار دارد که از نقاط مختلف شهر فرزندانشان را به این مدرسه میآورند؛ با افرادی که حتی درک درستی از معلولیت فرزندانشان ندارند؛ والدینی که در وهله اول خودشان نیاز به آموزش دارند. «بیشتر دانشآموزان این مدرسه در طول روز تنها برای آمدن به مدرسه از خانه خارج میشوند. والدینشان خجالت میکشند آنها را به پارک یا هر جای دیگر ببرند. به همین دلیل آنها با همه علاقهشان به مدرسه میآیند و به چشم محلی برای تفریح هم به آن نگاه میکنند. به نظرم هرچه در تجهیز مدرسه بکوشیم، به این دانشآموزان از همه نظر خدمت میشود.
درفشی صورتش غمگین میشود، وقتی از مادر یکی از دانشآموزانش حرف به میان میآورد: «مادر یکی از دانشآموزانم دست دخترک را گاز گرفته بود و کتاب درسیاش را پاره کرده بود. این رفتار بد مادر باعث شده بود دانشآموز هم در سرویس مدرسه بچهها را گاز میگرفت و بهشدت پرخاش میکرد. البته با کمک مشاور مدرسه این مادر و دانشآموز را آرام کردیم.»
مادر یکی از دانشآموزانم دست دخترک را گاز گرفته بود و کتاب درسیاش را پاره کرده بود
۲۰ خانواده مستضعف
مدیر مدرسه مهندس عمرانی (ستایش) به مشکلات مالی و فرهنگی خانواده دانشآموزان مدرسهاش اشاره میکند و میگوید: بین دانشآموزان این مدرسه تنها والدین دوسهدانشآموزان از تمکن مالی برخورداند؛ مثلا پدر یکی از دانشآموزانم پزشک است. او وقتی متوجه شد کلاس بچههای خردسال سرسره ندارد، آن را تهیه کرد، اما بین این تعداد دانشآموز ۲۰ خانواده هستند که حتی برای هزینه تحصل و درمان دانشآموزشان پول ندارند. امکان پرداخت هزینه سرویس بچهها را ندارند و معمولا در این زمینه خیّران همراهیمان میکنند.
پرداخت هزینه ایاب وذهاب بچهها؛ نیازمند خیّر
ماهانه ۶ میلیون تومان هزینه رفتوآمد بچهها به مدرسه است. وقتی به مسیر آمدوشد بچهها به مدرسه نگاهی بیندازی، چندان هم رقم درشتی به نظر نمیرسد. قرقی، زرکش، خواجهربیع و... از دورترین نقاط به مرکز شهر دانشآموز به این مدرسه رفتوآمد میکند. خانم مدیر دراینرابطه میگوید: از این ۶ میلیونتومان ۳ میلیونتومانش را آموزشوپرورش پرداخت میکند و بقیه را باید والدین بپردازند.
پرداخت این هزینه واقعا برای برخی والدین مشکل است. در این مدرسه دانشآموزی دارم که پدرش زندانی است و خواهر خردسالی هم دارد. مادرش، چون بچه کوچک دارد نمیتواند کارگری کند. او واقعا بهسختی اموراتش را میگذراند و ما حتی خجالت میکشیم به او بگوییم ماهانه ۶۵ هزارتومان برای هزینه سرویس فرزند نابینایش بپردازد. چون میدانیم توانش را ندارد و سرافکنده میشود.
خانم درفشی لبخند تلخی میزند و میگوید: کارکردن در این نوع مدارس با مدارس دیگر فرق میکند. ما در مدرسه ستایش مدام بهدنبال خیّر میگردیم تا کمترین فشار به خانواده دانشآموزان وارد شود.
بنیاد خیریهای در دل مدرسه
این مدرسه یک مدرسه معمولی نیست. معلمهایش کارشان که گره میخورد، صبحانه نذر میکنند و برای بچههای مدرسه سفره پهن میکنند. خانم مدیر بهیقین تاکید میکند که بعضی دانشآموزانش در طول روز گرسنهاند؛ برای همین یک روزدرمیان به آنها صبحانه میدهند. آن هم از محل نذورات یا کمک خیّران.این مدرسه متفاوت است؛ چون مدیر مدرسهاش بر این باور است هر وقت به در بسته خورده خدا راهی را نشانش داده یا آدمهایی را مقابلش قرار داده تا کم نیاورد. «خودم فرزند شیرخواری در خانه دارم که رسیدگی به او برایم دشوار است، اما دختر و پسر بزرگم به من میگویند کمکت میکنیم تا پا پس نکشی و کوتاه نیایی.»
این مدرسه تنها یک مدرسه نیست. دلش برای خانواده دانشآموزانش هم میتپد. بنیاد خیریهای متشکل از چند خیّر بهراهانداخته و ماهانه ۵۰ هزارتومان به دانشآموزان نیازمندش مستمری میدهد که البته اگر تعداد خیّران بیشتر شود، این مبلغ را میتوان افزایش داد.
دانشآموزان کوچکی که اشکم را درمیآورند
در چشمهای خانم درفشی، برقی از اشک خودنمایی میکند؛ وقتی از سهدانشآموزی صحبت میکند که روزهای فرد به این مدرسه میآیند و با والدینشان آموزشهای لازم را برای ورود به مدرسه میگذرانند. «این بچهها دوسهسالهاند. من خودم در خانه فرزند خردسال دارم. باور کنید هربار که این بچهها برای بازی و آموزش به مدرسه میآیند و من آنها را میبینم تحتتاثیر قرار میگیرم و پساز رفتنشان در گوشهوکناری اشک میریزم و خودم را آرام میکنم. واقعا داشتن فرزند سالم نعمتی است که به نظرم با توجهکردن به بچههای معلول میتوان شکرش را به جا آورد.»
اتاق بچههای دو تا چهارسال نابینا نورگیر خوبی دارد. یک فرش سبزرنگ کف اتاق خودنمایی میکند. سرسرهای که پدر دانشآموز به مدرسه هدیه کرده هم گوشه اتاق به چشم میخورد. مدرسه برای تجهیز این کلاس، اسباببازیهای صدادار نیاز دارد. وسایلی که با صدا به بچهها زندگیکردن را آموزش دهد.این مدرسه برای این رده سنی پذیرش دارد. اگر خانوادهای فرزند نابینا یا کمبینا در این رده سنی دارد، میتواند به این مدرسه مراجعه کند و فرزندش را برای ورود به مدرسه آماده کند.
خیّران سری به مدرسه ما بزنند
آنچه میخوانید، درخواست خانم درفشی، مدیر دلسوز مدرسه ستایش از آنهایی است که پولشان از پارو بالا نمیرود. آنهایی که دستشان به دهنشان میرسد و در سلامت کامل فرزندانشان را درحال بازی نظاره میکنند. تنها دو کلاس در این مدرسه هوشمندسازی شد که نیاز این یک کلاس به آن اضافه شود. وسایل بازی دانشآموزان کم و نیاز است به آن افزوده شود. سالن ورزشی گلبال برای بچهها با کمک خیّران ساخته شده است که نیاز به کفپوش و تجهیز دارد.
سالن بازی باز هم با کمک خیّران ساخته شده که نیاز به ایجاد سیستم گرمایش و سرمایش و کفپوش دارد. هفتهای سه روز به دانشآموزان صبحانه داده میشود که اگر خیّر دیگری بیاید این تعداد دفعات افزایش مییابد. هزینه سرویس مدرسه زیاد است. اگر خیّری پیدا شود و آن را تقبل کند، مشکل بزرگی از این دانشآموزان حل میشود. برگههای ویژه بریل بستهای ۸۰۰ هزارتومان است که برای تهیهاش با مشکل مواجه هستیم.
پارک بازی بچهها ایمنسازی شود
خانم درفشی، دلنگران دانشآموزانی است که با چه شور و هیجانی در پارک کوچک حیاط بازی میکنند. فضای بازی دانشآموزان نابینا تشکیل شده است از یک تاب و یک سرسره و یک چرخ و فلک. کف محل بازی سیمان است و اگر یکی از بچهها از روی تاب به زمین بیفتد، فاجعهای رخ خواهد داد. ته دل خانم مدیر شور دخترکان کوچکی را میزند که آهستهآهسته میله سرسره را لمس میکنند و بالا میروند و با هیجان سر میخورند و دنیایشان در این فضای بازی شیرین میشود.
بچههایی که در فضای بیرون با انگشت به هم نشان داده خواهند شد و به همین دلیل از رفتن به پارک محرومند. آنها این چند وسیله بازی را با بزرگترین پارک شهر که امکان رفتن به آنجا را ندارند، برابر میبینند.
قبوضی که روی هم تلنبار شده است
این مدرسه همه حساب و کتابهایش اولویتدار است؛ اول بچهها، صبحانهشان، سرویسشان، ذرهبین و کتابشان و... بعد اگر چیزی ماند خرج چیزهای دیگر میشود. درواقع پولی نمیماند که خرج پرداخت قبوض مدرسه شود.
خانم مدیر ته دلش نگران است، اما وجدانش آرام. چندماهی است قبوض آب و برق و گاز روی هم تلنبار شده و خیّری نیست که آن را بپردازد. کمک آموزشوپرورش سرانه ناچیزی است که به هیچکدام از مخارج مدرسه نمیرسد و اگر کمک خیّران نبود، معلوم نیست چه پیش میآمد، اما به قول این خانم مدیر معمولا خیّران برای دانشآموزان هزینه میکنند، نه برای قبوض آب و برق مدرسه. گاز ۴ میلیونتومان، برق ۸۰۰ هزارتومان و آب ۶۰۰ هزارتومان بدهی دارد.
مدرسهای که مناسب نابینایان نیست
اگر نگاهی به مدرسه بیندازید، هیچ تفاوتی با مدارس معمولی ندارد. بچهها از طبقه دوم گوشه نرده را توی مشتشان میگیرند و آرامآرام به طبقه اول میروند و از آنجا مسیر حیاط کوچک پشتی را سپری میکنند تا از آبسردکن کوچک آب بخورند. حتی در طبقه بالا آبسردکنی برای بچهها نیست تا نیاز نباشد دوطبقه را طی کنند. کف زمین سرامیکی است که صدرحمت به سنگفرش خیابانها و توجه شهرداری به نابینایان! لااقل یک ردیف موزاییک برجسته برایشان درنظر گرفته شده است، اما این مدرسه برای حضور دانشآموزان نابینا مناسبسازی نشده است.
گلایه دیگر خانم مدیر، گمنامبودن این مدرسه است؛ هیچ تابلویی در اطراف این مدرسه نشان از وجود تنها مدرسه ابتدایی نابینایان در محله عبدالمطلب ندارد.
شورای محله عبدالمطلب وارد گود میشود
تنها مدرسه ابتدایی نابینایان دخترانه مشهد در محله عبدالمطلب واقع است. اعضای شورای اجتماعی این محله به همراه رئیس شورا و دبیر آن، روز عصای سفید به دیدار کادر آموزشی این مدرسه و دانشآموزانش رفتند. رئیس ناحیه۳ پساز این دیدار وعده داد که در مناسبسازی این مدرسه کمک خواهند کرد. براساس مصوبه شورای اجتماعی محله عبدالمطلب بنا شد دراینراستا به اندازه بودجه و امکان شورا اقدامات لازم انجام گیرد.
صاحبدلی میگفت فلان موسسه و شرکت، اسپانسر فلان تیم مطرح فوتبال میشود تا نام شرکتش را در بوق و کرنا کند؛ کاش کسانی هم اسپانسر بچههای روشندل میشدند تا حتی اگر شده محض ریا خیرشان به این کوچکهای آسمانی برسد. باور کنید معروفتر میشدند.
*این گزارش شنبه ۳ آبـان۱۳۹۳ در شماره ۱۲۶ شهرآرا محله منطقه دو چاپ شده است.


