کد خبر: ۵۶۰۱
۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
صادرات به خارج از سرای محله قرقی

صادرات به خارج از سرای محله قرقی

سرای محله در قرقی است که این روز‌ها در زمینه تولید و کارآفرینی سرآمد شده و توانمندی‌هایش به‌حدی است که صادرات خارج از کشور هم دارد.

محله قرقی یکی از آن محله‌هایی است که در دل خود استعداد‌های نهفته بسیاری دارد و در کوچه پس‌کوچه‌های آن می‌توان هر روز شاهد اتفاقاتی نو به دست نواندیشان محله بود.

یکی از این اتفاقات راه‌اندازی سرای محله در قرقی است که این روز‌ها در زمینه تولید و کارآفرینی سرآمد شده و توانمندی‌هایش به‌حدی است که صادرات خارج از کشور هم دارد. به بهانه نام امروز که روز کارآفرینی است، سری به سرای محله می‌زنیم و سراغی از کار‌های ریز و درشت این سرا که این روز‌ها شهرت جهانی پیدا کرده است، می‌گیریم.

 

خون هنری

این سرا به همت شهرداری در منطقه قرقی و در یکی از کوچه‌های شهید کشمیری شکل گرفته است، اما اصل ماجرا از خانه یکی از اهالی به نام خانم ارغوانی شروع می‌شود.

او که سال ۱۳۹۰ از مستأجری خسته می‌شود، تصمیم می‌گیرد در شهرک مهرگان صاحب خانه شود و، چون دستی توانمند در هنر داشته و شرایط منطقه را مساعد می‌بیند و به قول خودش هنر در خونش و خانواده‌اش بوده خانه‌اش را مرکزی برای آموزش و تولید می‌کند و همین سرآغازی می‌شود برای کارآفرینی و اشتغال برای خانم‌های محله.

او می‌گوید: هم مادربزرگم و هم مادرم خیاط و گل‌دوز و گل‌ساز بودند. تازه مادربزرگم ماما هم بودند که من، چون علاقه نداشتم مامایی را یاد نگرفتم، ولی هنر‌های دیگر را از آن‌ها آموختم و یک جور‌هایی هنر در خون ماست.

 

راه تولید را بلدیم

از ۱۳ سالگی خودم خیاطی و خطاطی می‌کردم، اما چون زبانم خوب بود و در این زمینه تحصیل کرده بودم تا قبل از اینکه سمت مهرگان بیاییم تدریس زبان داشتم، اما بعد از اینکه از مستأجری خسته شدیم.

ما آمدیم مهرگان و خانه خریدیم دیگر رفت و آمد برایم سخت شد و همین جا هنرمند شدم و شروع کردم به آموزش‌دادن خانم‌ها در خانه. هنرجو در خانه می‌گرفتم و روبان‌دوزی، خیاطی، بافتنی، گل چینی و نقاشی روی سفال را به خانم‌ها آموزش می‌دادم.

اکنون خیلی از هنرجوهایم برای خودشان یک پا کارآفرین شده‌اند و دست به تولید زده‌اند و کارهایشان را صادر هم می‌کنند. البته اگر حمایت‌های مالی وجود داشته باشد و مکانی مناسب برای انجام کار‌ها باشد تولیدات بیشتر و صادرات بیشتری هم خواهیم داشت.

این مکان سرای محله خیلی خوب است، ولی برای انجام کار‌های ما کوچک است و فضا کم داریم. ما راه تولید را بلدیم و بازارش را هم می‌توانیم پیدا کنیم فقط مشکل این است که سرمایه و مکان مناسب نداریم.

 

استعدادهای نهفته قرقی

 

یک وانت نخ

با همان روند کار در خانه حدود ۳۰۰-۴۰۰ خانم را تا به الان آموزش داده‌ام و در نمایشگاه‌های زیادی با خانم‌های محله شرکت کرده‌ام. حتی تزئین دیوار‌های خیابان احمدآباد با بافتنی در استقبال از بهار را هم بچه‌های ما انجام دادند.

یادم است یک وانت نخ برای ما آوردند و یک ماه کار طول کشید. اگر دیده باشید یک بار هم ما را دعوت کردند برنامه زنده باد زندگی در سال ۹۷ و مستندی هم از شبکه استانی از کار‌های ما سال گذشته پخش شد.

حدود ۳۰۰-۴۰۰ خانم را تا به الان آموزش داده‌ام و در نمایشگاه‌های زیادی با خانم‌های محله شرکت کرده‌ام

 

اعتماد خانواده‌ها

خانم ارغوانی که امروز در سرای محله با ما هم صحبت شده است، می‌گوید: در خانه کارهایمان را می‌کردیم و بعد از مدتی با رشد کار‌ها به شهرداری درخواست مکان دادیم تا اینکه بالأخره در سال ۹۸ با تلاش‌های شهردار منطقه آقای فرقانی، معاون فرهنگی منطقه و خانم رمارم عضو شورای شهر مشهد این فضا را که قبلا دهیاری قرقی بود از اول تیرماه در اختیارمان قرار دادند.

الان اینجا هم برای کار ما کوچک است، ولی باز هم همین که محلی برای انجام فعالیت‌هاست خوب است. خانواده‌ها به فضا‌هایی که رسمی هستند اعتماد می‌کنند و اجازه می‌دهند دختران و همسرانشان برای آموزش مراجعه کنند، ولی به فضا‌های خانگی کسی اعتمادی ندارد.

 

از عرق‌گیری تا خیاطی

خوشبختانه خانم‌ها از این فضا استقبال خوبی کرده‌اند و کار‌های خوبی هم اینجا انجام می‌شود از عرق‌گیری بگیرید تا خیاطی. برنامه ما حمایت از مشاغل خانگی است و پویشی هم در این زمینه راه انداخته‌ایم و کارگاه‌های مختلفی داریم.

یکی از کارگاه‌های ما که خیلی هم مورد استقبال اهالی قرار گرفته و درآمد خوبی هم دارد کارگاه تابلو فرش است. در این کارگاه خانم‌ها طی ۴-۵ جلسه آموزش کار را یاد می‌گیرند و خودشان پای دار می‌نشینند و از روی نقشه شروع به بافتن می‌کنند.

البته این را هم بگویم که، چون مردم این منطقه بیشتر قالیباف بوده‌اند و این هنر را از قبل آموزش دیده‌اند در این زمینه چندان نیاز به آموزش ندارند و خیلی زود راه می‌افتند.

الان حدود ۱۰ نفر از خانم‌های محله در کارگاه قالی‌بافی مشغول به کار هستند و روزی ۴۰ هزار تومان برای ۸ ساعت کار دستمزدکو می‌گیرند. کار‌ها هم بیشتر ابریشم است و حرفه‌ای.

این طور نیست که کار‌های بی‌کیفیت بافته شود. الان کار‌های خانم‌های محله ما در یکی از فروشگاه‌های سمت احمدآباد به فروش می‌رسد. ما می‌توانیم سفارش از آلمان و امارات هم بگیریم، ولی چون فضای کافی برای کارگاه نداریم فعلا اقدامی نکرده‌ایم. سفارش هست، اما به دلیل نداشتن سرمایه اولیه ما دست نگه داشته‌ایم.

 

صادرات به افغانستان

کارگاه دیگری که خیلی فعال است کارگاه عروسک‌بافی است. عروسک‌هایی که اینجا تولید می‌کنیم نه‌تن‌ها در شهر پخش می‌شود که حتی صادرات به کشور افغانستان را هم داریم و از هفته‌ای ۲۰۰ عروسکی که تولید می‌کنیم ۱۰۰ تای آن را به کشور افغانستان می‌فرستیم.

ارگان‌هایی مانند شهرداری و آستان قدس هم کار‌های ما را برای مراسم‌ها و جشن‌هایی که دارند خریداری می‌کنند و در بازار‌های شهر مانند شب بازار‌ها هم کار‌های ما را می‌فروشند.

 

هزینه‌های حداقلی

این را هم بگویم که برای آموزش‌ها هزینه‌ای حداقلی دریافت می‌کنیم، ولی تا جایی که بتوانیم مواد اولیه را در اختیار خانم‌ها در زمان آموزش قرار می‌دهیم که فشاری به خانواده‌ها نیاید.

الان دوره کامل بافتنی ۷۰۰ هزار تومان است، ولی ما اینجا با ۲۵۰ هزار تومان به خانم‌ها همه مدل بافتنی را یاد می‌دهیم که در فصل زمستان بازار خوبی هم دارند.

روبان‌دوزی، سرمه‌دوزی، نقاشی روی سفال، کیف‌بافی، خیاطی، نمد دوزی، گل‌سازی، سفره‌آرایی، چرم‌دوزی و پته‌دوزی هم از دیگر کلاس‌های ماست که به خانم‌ها آموزش می‌دهیم و حتی بازار فروش کار‌ها را هم فراهم می‌کنیم.

ما کارگاه خیاطی و عرق‌گیری هم داریم که توضیح این‌ها دیگر باشد با خانم‌هایی که مسئولشان هستند و الان برای خودشان یک پا کارآفرین شده‌اند.

مانتو و شلوار می‌دوزیم و از اینجا می‌فرستیم عراق و باز مردم خودمان می‌روند و به عنوان سوغاتی می‌خرند و می‌آورند

 

گلی به سر خودمان

صحبت‌های خانم ارغوانی که تمام می‌شود چرخی در سرای محله می‌زنم. یکی مشغول عروسک‌بافی است، یکی خیاطی، یکی خواص عرق‌ها را توضیح می‌دهد و کمی آن طرف‌تر هم اتاقی برای بچه‌هاست که مشغول آموختن قرآن هستند.

سراغ کارگاه خیاطی می‌روم. یکی جیب‌دوزی می‌کند، یکی راسته‌دوزی و یکی هم اتوکاری. خانم عبداللهی مسئول این کارگاه است.

او که مشغول دوخت سفارش‌های کشور عراق است با لبخندی می‌گوید: مانتو و شلوار می‌دوزیم و از اینجا می‌فرستیم عراق و باز مردم خودمان می‌روند و به عنوان سوغاتی می‌خرند و می‌آورند! جالب است؛ نه! لبخندی می‌زنم.

او دوباره می‌گوید: جای خوبی داشتیم و خوب هم تولید می‌کردیم، ولی از بس چک‌های خریدار‌ها برگشت خورد ما خوردیم زمین و نتوانستیم ادامه بدهیم.

الان اینجا در سرای محله سفارش‌ها کم است، ولی مطمئن است. درآمد خیاطی خوب است و ما قبلا کارگاه که داشتیم حدود ۱۰ نفر مشغول به کار بودند، ولی الان هم ۴-۵ نفری از خانم‌ها دستشان بند است و درآمد خوبی هم دارند.

اما اگر کسی باشد که سرمایه‌گذاری کند ما صفر تا صد کار‌ها را حاضریم انجام دهیم، ولی فعلا که سرمایه نیست باز هم با همین شرایط، من کار در ایران و در کشور خودم را به همه جا ترجیح می‌دهم و باوجود اینکه از گرجستان برای کار پیشنهاد داشتم قبول نکردم؛ آدم هرگلی می‌خواهد بزند باید به سرخودش بزند.

 

استعدادهای نهفته قرقی

 

از قرقی تا انگلستان

از هوای گرم خیاط‌خانه که فقط با یک پنکه خنک می‌شود می‌زنم بیرون و می‌روم سراغ اتاق عرق‌گیری. البته بهتر بگویم عرق‌فروشی. اینجا انواع گیاهان دارویی و عرقیجات به فروش می‌رسد و جالب اینکه شهرت آن تا انگلستان هم رفته است.

خانم علی‌پور که عرق‌گیری را از پدرش آموخته است مسئولیت این کار را برعهده دارد. او می‌گوید: اولین بار پدرم برایم عرق بهارنارنج گرفت و من با دیدن کار او به این هنر علاقه‌مند شدم.

چون شمالی هستیم تا مدت‌ها همین بهارنارنج را می‌گرفتم و دخترم برایم می‌فروخت تا اینکه کم کم دستم راه افتاد و رفتم سراغ عرق‌های دیگر. از وقتی هم به خانم ارغوانی معرفی شدم فروشم چند برابر شد و، چون سرپرست خانواده هستم می‌توانم روی درآمدم حساب کنم.

البته، چون سیب سلامت ندارم فروشم خیلی راحت نیست و به عطاری‌ها نمی‌توانم بفروشم، ولی باز هم درآمدم خوب است. علاوه‌بر عرقیجات الان کامبوجا که برای درمان سرطان، پاک‌سازی کبد و دفع سنگ کلیه است را هم می‌زنم.

البته برای این کار‌ها آموزش دیده‌ام و کلاس رفته‌ام. یک ژل چربی‌سوزی هم خودم تولید کرده‌ام که خیلی از آن استقبال شده و تعدادی از آن را خانم ارغوانی به انگلستان فرستاده که آنجا هم خیلی پسندیده‌اند.

کارهایم علاوه‌بر مشهد در تهران هم به فروش می‌رسد و مشتری زیاد دارم. اخیرا مؤسسه حیات طیبه هم پیشنهاد همکاری داده و از محصولاتم خواسته است. راستی تا یادم نرفته اسم محصولاتم هم ونوشه است که یک اسم شمالی است.

 

کیسه و سفیداب جهانی

خانم ارغوانی که کنار ما نشسته است، می‌گوید: دوستانی که در انگلستان دارم هروقت می‌آمدند ایران با خودشان سفیداب از اینجا می‌بردند تا اینکه شیوه درست کردن آن را یاد گرفتند و الان یک برند به نام سم تسور زده‌اند و تولید سفیداب و کیسه در انگلستان می‌کنند.

ما در ایران موقعیت‌های خوبی داریم که از آن‌ها استفاده مناسب نمی‌کنیم. الان کیسه و سفیداب ما به عنوان یک لایه‌بردار قوی در انگلستان شناخته می‌شود.

 

۱۰۰۰ گیره به پاکستان

یکی دیگر از تولیدات سرای محله گیره‌های روسری، بدلیجات و زیورآلات است که توسط خانم رشیدی و خانم گودرزی انجام می‌شود. این تولیدات هم بازار فروش داخلی و خارجی دارند و هرماه فقط حدود ۱۰۰۰ گیره روسری به پاکستان فروخته می‌شود.

جالب است که این رابطه‌ها و بازار فروش‌ها همه توسط خود اهالی پیدا شده است و بدون هیچ وابستگی و دخالت ارگانی دولتی انجام می‌شود.

 

خدا خیرشان بدهد

بعد از صحبت با خانم‌های کارآفرین سراغ خانم‌های هنرجو می‌روم. خانم سعادتی که به همراه خواهر و دو فرزندش به سرای محله آمده است، می‌گوید: از طریق کاغذ‌هایی که پخش کرده بودند من با سرای محله آشنا شدم.

برای ما که هیچ تفریحی در محله نداریم خیلی خوب است و من هرکسی را که می‌بینم دعوت می‌کنم بیاید اینجا و از کلاس‌ها استفاده کند.

خودم برای کلاس تابلوفرش آمده‌ام و الان جلسه چهارمی است که می‌آیم و بعد از این می‌توانم کار کنم و درآمدی هم داشته باشم. ما که هروقت می‌آییم می‌گوییم خدا خیرشان بدهد که اینجا را راه انداخته‌اند.

خواهرش می‌گوید: برای ما که بچه داریم اینجا واقعا خوب است. من از شدت بیکاری می‌خواستم به فرهنگ‌سرای رسالت خیابان طالقانی بروم، ولی اینجا خیلی بهتر است و راهم نزدیک است و برای بچه‌ها هم کلاس نقاشی و قرآن دارد.

 

از شیر مرغ تا جان آدمیزاد

علاوه‌برکلاس‌های هنری؛ کلاس‌های کمک‌های اولیه نیز رایگان در این سرا برگزار می‌شود که در آن خانم‌ها می‌توانند با دوره‌های امداد و نجات آشنا شوند و مدرک نیز بگیرند.

در این سرای محله از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می‌شود و هرکاری که راهی به کارآفرینی و تولید داشته باشد با حداقل امکانات و هزینه‌ها پیش می‌رود و اتفاق می‌افتد. امید است که با حمایت‌های بیشتر مسئولان و سرمایه‌داران چرخ‌های این تولیدی محله بیشتر بچرخد.

آوا و نمــــــای شهر
03:44