درباره علی عدالتیان
علی

نوشته های علی عدالتیان در سایت مشهد چهره

11سالگی هیئت زدیم

حبیب‌پور که 61بهار از زندگی‌اش می‌گذرد دراین باره توضیح می‌دهد: دوست داشتم همراه با دوستانم به عشق امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت در هیئت‌ها سینه بزنیم و عزاداری کنیم، اما آن‌طور که باید فضا مهیا نبود. برای همین به همت بچه‌های تپل‌محله هیئتی تشکیل دادیم و کودکان بسیاری را دور خودمان جمع کردیم. مادرم در این مسیر خیلی به من کمک کرد. مراسم عزاداری را در خانه برگزار می‌کردیم.
کد خبر : ۹۹۹
۱۴۰۰/۰۵/۱۹ - ۰۰:۰۰

صدای کمانه و زه به تاریخ پیوست

هر چند شغل قدیمی لحاف دوزی در منطقه8 خیلی کم به چشم می‌آید، اما هنوز هم تعداد انگشت‌شماری از افراد مشغول به این کار هستند. «اسماعیل نادرخو» لحاف‌دوز محله امام رضا، پیرمرد 75ساله‌ای است که همیشه می‌توانید او را مشغول کار جلوی مغازه‌اش در امام خمینی82 ببینید. پیرمرد مهربان، خوش مشرب و باحوصله‌ای که حرف‌های شنیدنی بسیاری از محله و کارش دارد و از مصاحبت با او لذت می‌برید.
کد خبر : ۱۰۰۱
۱۴۰۰/۰۴/۲۸ - ۰۰:۰۰

اوقات فراغت مادربزرگ‌های مشهدی در پاساژ کاموای مشهد

وارد پاساژ کاموا در بولوار مدرس که شدیم، همان طبقه همکف، روبه‌رویمان مغازه‌های رنگارنگ کاموا به چشم می‌خورد. زیبایی رنگ‌ها برای چندلحظه ما را مقابل مغازه‌ها نگه داشت. از پله‌ها به سمت طبقه منهای یک رفتیم. تعداد مغازه‌های این طبقه بیشتر بود. انگار وارد شهر رنگ‌ها شده بودیم. کامواهای رنگارنگ هوش از سر آدم می‌برد. نمی‌دانستیم اول کدام مغازه را انتخاب کنیم.
کد خبر : ۶۲۹
۱۴۰۰/۰۳/۲۳ - ۰۰:۰۰

سلام به امام رضا از کوچه سلام

علی اکبر باوفا 90ساله ساکن قدیمی کوچه سلام است که از سال 1341 در آن سکونت دارد. او از قدیم این کوچه این‌چنین می‌گوید: از ابتدای کوچه ‌که نگاه می‌کردید گنبد بارگاه امام رضا(ع) دیده می‌شد. زائران و مجاورانی که از اینجا عبور می‌کردند اول به ‌امام رضا(ع) سلام می‌دادند، بعد می‌رفتند. آن زمان ‌خانه‌ها یک طبقه با سقف‌های ‌گنبدی بود. از پیچ ابتدای‌ کوچه که وارد می‌شدید عرضش آن‌قدر کم بود که یک‌ گاری هم به‌سختی از آن عبور می‌کرد. بعد‌ها که ساخت و ‌ساز شد خانه‌ها از دوطرف کوچه عقب‌نشینی‌کردند و حالا عرض کوچه بیشتر از قبل شده است.
کد خبر : ۵۶۹
۱۴۰۰/۰۳/۱۹ - ۰۰:۰۰

شب چله با خاطرات گرم می‌شویم

قدیمی‌ها عقیده داشتند هرکسی باید یک انار را به‌تنهایی بخورد، چون هر میوه انار یک دانه بهشتی دارد و نباید دور ریخته شود، چرا که ممکن است همان دانه‌ای‌که دور ریخته می‌شود دانه بهشتی باشد.
کد خبر : ۴۹۱
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

عکاس شیر سنگی

یک روز یک نفر گریه‌کنان به مغازه آمد و گفت پدرم مرده و از او هیچ عکسی به یادگار نداریم، بیاید از او عکس بگیرید تا چهره‌اش برایمان بماند. یکی از عکاسان به نام حسین می‌رود تا از متوفی در غسالخانه عکس بگیرد، او که تاکنون مرده ندیده بود، کمی عقب می‌رود تا عکس بگیرد، اما ناگهان می‌ترسد و فرار می‌کند. دوباره به مغازه آمد و گفت او که ترسید و فرار کرد یک نفر بیاید و عکس بگیرد، من رفتم و از صورت پدرشان عکس گرفتم.
کد خبر : ۴۸۹
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

رسم ماندگاری

اگر گذرتان از چهارراه خسروی به سمت خیابان آخوند خراسانی افتاده باشد، حتما در سمت راست خودتان مغازه‌ای کوچک و قدیمی با در و چهارچوب‌های سبز رنگ را دیده‌اید. آن‌طور که قدیمی‌های ساکن در این محله می‌گویند در گذشته این مکان کتاب‌فروشی مرحوم سلیمانی بوده است که بعد صحافی و پس از آن خیریه شده است.
کد خبر : ۴۷۸
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

کارهای چاپی، بازار گلدوزی را کساد کرده است

سال 1345 وقتی که 9سال بیشتر نداشت درس و مدرسه را رها کرد و آموختن حرفه‌ای گلدوزی را در پیش گرفت. آن زمان برادران و خواهرانش در کار گلدوزی بودند و او هم جذب این‌کار شد. هر چند این روزها بیشتر آن‌ها شغلشان را عوض کرده‌اند، اما او همچنان مانند گذشته عاشقانه کارش را ادامه می‌دهد و اکنون سال‌هاست که طرح‌ها و نقش‌هایش نه‌تنها در ایران بلکه در سایر کشورهای جهان حرف برای گفتن دارد.
کد خبر : ۴۶۸
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

دهم دی؛ روزی که مشهد به خون نشست

نانوایی‌ها، بقالی‌ها، کارگران وکارمندان و همه و همه مثل یک روز عادی به کار مشغول شدند اما روز یکشنبه ۱۰دی سال ۵۷ همه چیز عادی نبود.
کد خبر : ۴۶۷
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

ثبت انقلاب مشهد با کَنُن 135

پدرش به‌دلیل فعالیت‌های انقلابی‌ای که داشتند برایشان دوربین خریده بود و عباس و برادرش از هر چیزی که می‌دیدند عکس می‌گرفتند. آن‌ها به دنبال ثبت و ضبط خاطرات و وقایع اطراف بودند.عباس در آن زمان 17ساله بود، اما به‌تبع آنچه از خانواده‌اش آموخته بود حضور فعالی در راهپیمایی‌ها و برنامه‌های انقلابی داشت.
کد خبر : ۴۶۶
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰