حرم امام رضا(ع) چند صدای ماندگار دارد که برای خیلیها حکم تشرف را دارند. یکیاش حاج علی ملائکه است با این شعر مشهورش: «ای صفای قلب زارم/ هرچه دارم از تو دارم».
داستان چشمِ رفتهی مقنی به اسب روسِ وحشیای برمیگشت که آورده بودند رامش کنند. سال شصتویک در نوزدهسالگی، همراه یکی از دوستانش بود که داشت اسب وحشی را سربهراه میکرد. اما اسب وحشی سُمَش را حواله صورتش میکند.
داستان بدری تیمورتاش، اولین دندانپزشک زن ایرانی، نه اوجی دارد و نه افولی. بیسروصدا و بدون هیاهو و احتمالا آگاهانه چنین کرده و نمیخواسته همچون برادرش، قربانی شود.
تمام عمر غلامرضا سراج علیایی در حرم گذشت و تراشیدن سنگ: گلدانهای دور حوض، ساعت آفتابی صحن جمهوری، سرستونها و از همه مهمتر تراشیدن سنگ مزار حضرت رضا(ع) هنر اوست.
سیل چند ماه پیش، باعث شد نام کوی سیدی بیشتر از هروقت دیگری سرزبانها بیفتد. جایی که ۶۷ سال پیش سیدمحمود سیدی حلّاج اولینبار کلنگ ساخت شهرکی را در آن به زمین کوبید.