زنان سرپرست‌خانوار

دخترعموهای چهاربرجی، دربافت فرش حرم امام حسین(ع) مشارکت داشته‌اند
فاطمه و معصومه هر دو نفر پشت دار قالی نشسته‌اند، دخترعموهای دیروز و عروس و خواهر شوهر امروز که اصالتی یزدی دارند. به یاد قدیم‌ها که قالی‌‌بافی را از مادر فاطمه آموختند و امروز باید وارث این هنر برای نسل‌های بعدی خانواده «نظامی» باشند تا اسباب درآمد و البته سرگرمی‌های بچه‌های خانواده را تأمین کنند. فاطمه نظامی می‌گوید:«28سال است که به بافت فرش مشغول هستم اما بهترین فرشی که تا به حال بافته‌ام، فرشی بود که برای حرم امام حسین(ع) بافته‌ شد. چند سال قبل، در جریان بازسازی ضریح حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)، مفروش‌کردن بخشی از صحن حرم حضرت را بافندگان یزدی تقبل کرده و من هم به‌عنوان یکی از بافندگان در خلق این اثر بی‌بدیل، افتخار نقش‌آفرینی داشتم»
کارآفرینی به سبک لیلا خانم
لیلا دهقانی همان کسی است که نگذاشت همسرش پس از ورشکستگی کمر خم کند و در کارگاه خیاطی‌اش را برای همیشه ببندد. به پیشنهاد او تمام ابزار و وسایل را به خانه کوچکشان آوردند و خانه را تبدیل به کارگاه کردند. بچه‌ها هم کنار پدر و مادرشان بودند و یک گروه قوی تشکیل دادند. چند ماه سخت را پشت سر گذاشتند تا پس از ساعت‌ها بی‌وقفه کار کردن و شب‌بیداری کشیدن حسابشان را با طلبکارها صاف کردند، بعد هم در همین خانه کارشان را ادامه دادند. علاوه بر این، حالا برای خانم‌های محله هم اشتغال‌زایی کرده‌اند و 18نفر به واسطه لیلا خانم مشغول به کار خیاطی شده‌اند.
نقاشی، هنری که مغفول مانده است
الهام مشمول سی ساله همراه با دو نفر از دوستانش نمایشگاه نقاشی در زیست خاور دارند. او که سه سالی است در این هنر فعالیت می‌کند از چگونگی علاقه‌مندی خود و انتخاب این هنر برایمان می‌گوید: «یکی از دوستان قدیمی‌ام را بعد از چند سال دیدم، به خاطر دارم زمانی که متوجه شدم کار نقاشی انجام می‌دهد برایم جذاب بود تا کارهایش را از نزدیک ببینم برای همین هم روزی را هماهنگ کردم تا بیشتر با این هنر او آشنا شوم.»
کارآفرینی در یک کلبه چوبی
عفت محمودی از سال 90 به همراه همسرش تولید عروسک، مگنت و کارهای خمیری را انجام می‌دهد و روزبه‌روز تعداد سفره‌هایی که با تولید کارهای این مجموعه رنگین‌ شده‌اند بیشتر می‌شود. می‌گوید: سال 90 تنها خودم و همسرم با 2 نفر نیروی کار شروع به فعالیت کردیم و چند سال ابتدایی جرات نمی‌کردیم مغازه‌ای را اجاره کنیم. کرایه‌ها زیاد بود و تنها در نمایشگاه‌ها شرکت می‌کردیم. سال 94 تعدادمان به 40 نفر با تولید 17 محصول رسیده بود و می‌خواستیم محلی برای فروش در پارک کوهسنگی داشته باشیم. مدیر پارک نیز برای این موضوع به ما خیلی کمک کرد.
«شکرستان» کامم را تلخ کرد، اما همسایه‌ها کارم را شیرین‌ کردند
تازه فهمیدم زندگی به چه معناست؟ اینکه آدم کنار آدم زندگی کند، یعنی چی؟ معنی همبستگی و احساس مسئولیت را درک می‌کنم و فهمیدم که مشکلات آدم‌ها به یکدیگر ربط دارد. زمانی که من بیمارستان بستری بودم، تمام همسایه‌ها برای اینکه شب مراقب من باشند، از هم پیشی می‌گرفتند و با وجود مشکلات فقر و نداری مرا تنها نگذاشتند؛ به همین دلیل من هم به این اهالی وابستگی بسیاری دارم و دلم به آن‌ها خوش است. این‌ها بخشی از گفته‌های سمانه عرفانیان است که سال‌ها زندگی‌اش را وقف سرو سامان دادن اهالی محله کرده است.
«شوق زندگی» مشکلات خانواده‌ها را حل می‌کند
کودکان کار، کودکان دورافتاده از خانه، زنان مستأصل، مادران درمانده؛ آن‌ها که در پس‌زمینه‌های زندگی‌شان جز درد و رنج چیزی نیست. آن‌هایی که عددهای جوانی‌کردنشان به اندازه انگشت‌های دست هم نمی‌شود. حالا گروهی کنار هم کمر به خدمت بسته‌اند تا نگذارند این حس ناامیدی دردآلود کسی را از پا بیندازد. تیرماه سال جاری بود که مجتمع پیشگیری، شناسایی و کاهش آسیب‌های اجتماعی‌ «شوق ‌زندگی» با هدف برر‌سی وضعیت آسیب‌های اجتماعی و حمایت از گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه در بوستان بهار پا گرفت.
بهبود سلامت روان زنان سرپرست خانوار با کمک «مهربانو»
زهرا عباس‌پور به یقین رسیده است که مردم در حاشیه شهر بیش از اینکه مشکل معیشتی داشته باشند، دچار مشکل سلامت روان هستند. مهارت تصمیم‌گیری لازم را ندارند و عزت نفس پایینی دارند. آن‌ها نمی‌دانند مسئله‌هایشان را چطور حل کنند. هدفمان در مهربانو این بوده است و هست که دید این افراد را به سختی‌های زندگی تغییر بدهیم. ابتدا درس‌نامه‌هایی تنظیم کردیم که بدانیم چه برنامه‌ای برای زنان سرپرست خانوار و فرزندانشان در نظر بگیریم.